بی‌عدالتی روانی؛ حلقه گم‌شده عدالت‌ها و بی‌عدالتی‌ها

بی‌عدالتی روانی یکی از انواع نادیده‌ گرفته شده بی‌عدالتی به‌شمار می‌رود که به‌معنای نقض نیاز اساسی «اهمیت» و القای احساس بی‌ارزشی به یک یا گروهی از انسان‌ها است.

به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، «نیاز به اهمیت» یک نیاز اساسی انسانی است که در تمام رفتارهای ناعادلانه نقض می‌شود. اهمیت دادن شامل احساس ارزشمندی و تولید یا افزایش ارزش است. رفتار ناعادلانه یک فرد نه تنها دیگران را از یک کالا یا خدمات خاص محروم می‌کند، بلکه انسانیت، کرامت، اهمیت، احترام و ارزش اجتماعی را نیز از آن‌ها سلب می‌کند. در واقع می‌توان این‌گونه گفت که مکانیسم اصلی در همه اشکال بی‌عدالتی، نقض اهمیت با ایجاد احساس بی‌ارزشی و بی‌احترامی به مردم و جلوگیری از تولید یا افزایش ارزش و کمک آن‌ها به خود یا دیگران است.

توضیح ملموس‌تر در این زمینه این‌که برای مثال زمانی که فردی به عده‌ای می‌گوید در ریاضیات یا علوم خوب نیستند، در کنار بی‌ارزش کردن استعدادهای آن‌ها، کل فرصت‌های برتری این عده را در زمینه‌های مذکور سلب کرده است، یا ظهور جنبش #BlackLivesMatter پاسخی است به بی‌عدالتی‌های تاریخی که باعث شد سیاه‌پوستان احساس بی‌ارزشی داشته باشند و از عضویت کامل در جامعه خودداری کنند. این جنبش در واقع به‌رسمیت شناخته شدن قرن‌ها مبارزه برای بازپس‌گیری کرامت، اهمیت و ارزش سیاه‌پوستانی بود که مورد ناحقی قرار داشتند.

بی‌عدالتی روانی؛ حلقه گم‌شده عدالت‌ها و بی‌عدالتی‌ها

عدالت و انواع آن

عدالت در تعریف سنتی خود برخورداری از شرایط درست و منصفانه به‌لحاظ اخلاقی است و به هر فرد و حقوق اجتماعی وی اشاره دارد. با این حال سوالی که در این تعریف مطرح می‌شود این است که حقوق هر کس چیست و او چه وظایف اخلاقی‌ای در قبال جامعه، اعضای خانواده، محل کار، دوستان، معلمان، رهبران یا مقامات دولتی خود دارد؟

این سوال بسیار مهمی است که معمولاً تنها در قالب‌های سیاسی و فلسفی به آن پاسخ داده شده است. به‌عنوان مثال، عدالت توزیعی به تخصیص عادلانه و منصفانه کالاها، منابع و خدمات مربوط می‌شود که می‌تواند شامل دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی، مسکن و آموزش عمومی باشد و عدالت رویه‌ای به رعایت شرط انصاف و برابری در فرآیندهای تصمیم‌گیری مربوط و معمولاً مستلزم صدا و حق انتخاب است. اصول مهم در عدالت رویه‌ای نمایندگی، مشارکت، بی‌طرفی و صداقت به‌شمار می‌رود. عدالت اصلاحی نیز شکلی از عدالت است که به رسیدگی به آسیب‌های وارد آمده به افراد یا کل یک گروه مربوط است و می‌تواند شامل غرامت مالی یا عذرخواهی بشود.

عدالت‌های توزیعی، رویه‌ای و اصلاحی رویکردهای مفهومی عدالت یا بی‌عدالتی هستند که در کنار آن‌ها انواعی دیگری هم‌چون عدالت سازمانی و عدالت نژادی نیز وجود دارد. این دو نوع در زمان و مکانی خاص یا برای گروه خاصی از مردم اتفاق می‌افتد و می‌تواند شامل حقوق و وظایف اخلاقی شود که کارفرمایان در قبال کارگران یا گروه‌های نژادی و قومیتی در قبال یکدیگر بر گردن دارند. عدالت اطلاعاتی از جمله عدالت‌های سازمانی به‌شمار می‌رود و شامل انتظار کارکنان مبنی بر برخورداری از رفتارهای محترمانه و مطلع شدنشان از تصمیمات مهمی می‌شود که بر زندگی آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

عدالت‌های مذکور در بعضی از موارد ممکن است با یکدیگر هم‌پوشانی داشته باشند. برای مثال عدالت اطلاعاتی می‌تواند نوعی عدالت رویه‌ای در یک زمینه خاص شمرده شود یا می‌توان رویکرد و خواسته‌های گروه‌های اقلیتی نسبت به حقوقی هم‌چون غرامت، عذرخواهی، منابع، کالاها و خدمات یا درخواست‌های توان‌خواهان در زمینه حقوق خود را ترکیبی از عدالت توزیعی، رویه‌ای و اصلاحی در نظر گرفت.

بی‌عدالتی روانی؛ حلقه گم‌شده عدالت‌ها و بی‌عدالتی‌ها

بی‌عدالتی روانی چیست؟

زیرپا گذاشته شدن نیاز اساسی «اهمیت» منجر به درگیر شدن در بی‌عدالتی روانی می‌شود. بنابراین می‌توانیم بی‌عدالتی روانی را نقض نیاز اساسی دیگران به اهمیت تعریف کرد. این نقض می‌تواند با ایجاد احساس بی‌ارزشی در افراد یا جلوگیری از شکل‌گیری یا رشد احساس ارزش آن‌ها رخ دهد. از آنجا که رفتار ناعادلانه باعث تضعیف ارزش، منزلت و احترام اجتماعی می‌شود، می‌توان گفت که اکثر و حتی همه رفتارهای غیرمنصفانه با ایجاد بی‌عدالتی روانی همراه است.

عدالت روانی از سوی دیگر عملی است که باعث می‌شود انسان‌ها صرف نظر از جنسیت، نژاد، طبقه اجتماعی، سن، ناتوانی، قدرت، شغل یا وضعیت مهاجرت خود احساس ارزشمندی داشته باشند و به آن‌ها فرصتی می‌دهد تا برای خود و دیگران ارزش ایجاد کنند و آن را ارتقا دهند.

ناتوانی (جسمی یا ذهنی)، جنسیت (تحقیر زنان)، هویت مذهبی (تمسخر دانش‌آموزان مسلمان یا یهودی در کشورهای پیرو دیگر ادیان)، سایز بدن (قد بلندتر یا کوتاه‌تر از هم‌سن و سال‌ها، اضافه وزن) و مواردی از این قبیل از عواملی به‌شمار می‌رود که ممکن است برای فرد احساس بی‌ارزش بودن یا حتی طرد شدن را به‌دنبال داشته باشد.

اختلاف قدرت یا قدرت‌نمایی یک فرد از خانواده برای سایر افراد ازجمله با آزار و اذیت اعضای خانواده، کودک‌آزاری، اعمال خشونت علیه اعضای ضعیف‌تر، استفاده از عبارات تحقیرآمیز، اعمال محدودیت‌های فیزیکی و سایر موارد این‌چنینی ریشه در بی‌عدالتی روانی دارد و در همه آن‌ها انواع بی‌عدالتی از جمله حقوقی، مذهبی، جنسیتی، رشدی، نژادی، اقتصادی و روانی دیده می‌شود.

بی‌عدالتی روانی؛ حلقه گم‌شده عدالت‌ها و بی‌عدالتی‌ها

بهای بی‌عدالتی روانی

آسیب روانی ناشی از ایجاد احساس بی‌ارزشی و محروم کردن یک فرد از داشتن احساس ارزش و توانایی ارتقای آن، به‌غیر از موارد مربوط به ارتباطات خانوادگی، کاری و اجتماعی، از نظر ایجاد مشکلات سلامت جسمی و روانی نیز هزینه‌های زیادی به همراه دارد و غلبه بر آسیب روانی ناشی از اعمال مکرر بی‌عدالتی روانی، نیازمند چندین سال درمان است.

بسیاری از انسان‌ها در پاسخ به بی‌اهمیتی افسرده و مضطرب می‌شوند که این امر با هزینه‌های هنگفتی هم‌چون تلفات جانی و برجای گذاشتن رنج بی‌اندازه برای خانواده‌های آن‌ها طی چندین ماه یا حتی سال همراه است. تعدادی از قربانیان رفتارهای قلدرمآبانه نیز به قاتل‌های زنجیره‌ای تبدیل می‌شوند یا به بزهکاری و جنایت روی می‌آورند. فقدان اهمیت در محیط کار منجر نیز به از بین رفتن تعهد، کاهش بهره‌وری و ترک بی‌سروصدای کار می‌شود که از نظر مالی در ایالات متحده هزینه آن تقریباً برابر با ۵۰۰ میلیارد دلار است.

هزینه‌های مالی مربوط به فراموشی، درمان و توان‌بخشی افراد آسیب‌دیده از بی‌عدالتی روانی سرسام‌آور است و رنج عاطفی ناشی از آن غیرقابل محاسبه شمرده می‌شود، لذا لازم است از درد و رنج ناشی از آن به‌شدت جلوگیری کرد.

نیازی فوری برای رسیدگی به بی‌عدالتی‌های ساختاری، اقتصادی، نژادی، جنسیتی، طبقاتی، سیاسی و روانی وجود دارد و بشر باید هر آنچه در توان دارد را به‌کار گیرد تا با ایجاد جامعه‌ای مبتنی بر رفتارهای عادلانه و شرایطی که همه در آن احساس روزافزون ارزشمند بودن داشته باشند، روابط کاری، خانوادگی و اجتماعی را بهبود ببخشد.

این اقدام دارای پیامدهای بزرگ سلامتی در سطح فردی و اجتماعی است چراکه مطالعات نشان داده است بهره‌مندی بیشتر از شرایط منصفانه افزایش سطح شایستگی و سلامتی جوامع را به‌دنبال دارد. علاوه بر این ترویج احساس دیده‌شدن، احترام و قدردانی در جوامع باعث ایجاد و افزایش احساس ارزشمندی در جوامع می‌شود و بیشتر می‌تواند از ایجاد احساس رنج، افسردگی، پرخاشگری، بزرگ‌نمایی و قدرت‌نمایی جلوگیری کند.

کد خبر 617799

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.