به گزارش ایمنا و به نقل از روابط عمومی انتشارات کتاب جمکران رمان «نگهبان سرو» نوشته فاطمه نفری بهتازگی توسط این انتشارات راهی بازار نشر شده است.
یکی از راههایی که میتوان نوجوانان را با نمادها و کهنالگوهای سرزمینشان آشنا و علاقهمند کرد، نوشتن داستانهایی است که این نمادها و الگوها در آنها بازآفرینی شده باشد.
در این کتاب که بر پایه نمادها و کهنالگوهای سرزمین ایران نوشته است، داستانی را به تصویر میکشد که در آن محیطزیست قربانی صنعتی شدن و منافع خودخواهانه انسانها شده است. انسانهایی که گذشتهای سیاه و تاریک داشتهاند و در نظام شاهنشاهی به مردم منطقهشان ظلم کردهاند.
شرح اثر
در این رمان شخصیت اصلی پسری نوجوان است که به کمک پدر محیطبانش میرود. پدر در مقابل دار و دسته قاچاقچیان چوب ایستاده و به دست آنها زخمی میشود. قاچاقچیان چوب به دنبال قطع کردن درخت سرو قدیمی و کهنسال جنگل که روایتی افسانهای دارد، هستند. این رمان مخاطبان نوجوان را با مسائل و مشکلات محیطزیستی که همگی به دست انسانها ایجاد میشود آشنا میکند و در خلال آن روحیه مبارزهجویی و حقطلبی آنها را پرورش و درس ایستادگی و شجاعت در مقابل ظلم را به آنها میدهد.
کتاب «نگهبان سرو» در کنار موضوع جدید و جذابش، زبان ساده و روانی هم دارد که مخاطب نوجوان بهراحتی با آن ارتباط برقرار میکند. اما بههیچوجه شعاری نیست و قصد ندارد به هر ضربوزوری که شده دفاع از محیطزیست را به مخاطب القا کند. نویسنده، داستان خودش را پیش میبرد و بهطور ضمنی این پیام را هم به خواننده انتقال میدهد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«مردمی که از قدیم میگفتند: «اگر کسی سرو را قطع کند، کمرش میشکند! اگر کسی با هیزمش خانهاش را گرم کند، خانهاش میسوزد!» یا میگفتند: «اگر سرو قطع بشود، بلا میآید. بلا هم تر و خشک را باهم میسوزاند!
آنوقت همین مردم، پدرم را تنها گذاشته بودند تا به این روز بیفتد! اگر بابا را میبردند و دیگر هیچوقت نمیدیدمش؟ دوست داشتم دهانم باز بود تا با تمام وجودم فریاد بزنم و جنگل را از خواب زمستانی بیدار کنم! با چشمهای تارم به آسمان نگاه کردم تا شاید ماه را ببینم، اما از ماه هم خبری نبود تا اندک نوری به جنگل سیاه بدهد!
بابا تقریباً بیهوش شده بود و دیگر نزدیک سرو کهن شده بودیم. از پشت پرده اشک، ناگهان نوری درخشید. جنگل روشن شد و از کنار سرو، نور مسیرمان را روشن کرد. خواب بودم یا بیدار؟ سرم را محکم تکان دادم تا اشکها بروند کنار و خوب بتوانم ببینم. همهچیز در یکلحظه اتفاق افتاد، عین یک رؤیا! یک نفر نبودند، دو نفر نبودند، دهها نفر آدم بودند که نور فانوسها و موبایلهایشان را روشن کرده بودند و به سمتمان میدویدند.»
اینکتاب با ۸۳ صفحه و قیمت ۳۰ هزار تومان منتشرشده است.
نظر شما