میراث فرهنگی ناملموس یا میراث سوء مدیریت ملموس

ثبت میراث فرهنگی ناملموس به‌عنوان راهکاری برای حفظ، تدوین و تنظیم میراث معنوی کشور است و شامل مواردی چون بیان‌ و سنت‌های شفاهی، هنرهای نمایشی، فعالیت‌های جمعی، آیین‌ها و جشن‌ها، سنت‌های مرتبط با صنایع‌دستی، سوغات، پوشش، اغذیه سنتی و بسیاری موارد دیگر می‌شود.

به گزارش ایمنا و بر اساس یادداشتی از رضا شفیعی، دانشجوی جامعه‌شناسی سیاسی دانشگاه اصفهان که در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است، ثبت میراث فرهنگی ناملموس موجب قوام و حتی احیای مواردی است که در روزمرگی زندگی صنعتی امروزی، مورد تعدی و یا فراموشی قرارگرفته‌اند، اما این مهم نیز متأسفانه در بعضی موارد تحت تأثیر فضای سیاسی و نمایش‌های مدیریتی قرار گرفته است و بسیاری از حقایق و اصالت‌های تاریخی را قربانی یک‌سونگری‌های غیراخلاقی می‌بیند. اگر در این رهگذر ریشه‌ها و اصالت‌های تاریخی فراموش و قربانی زیاده‌خواهی‌ها و سو مدیریت‌های سیاسی شوند همان به که چنین ثبتی نباشد و صورت نگیرد.

در متن قانون کنوانسیون «حراست» از میراث فرهنگی ناملموس مصوب مجلس شورای اسلامی و متأثر از جدال‌های جاری بین‌المللی در موضوع میراث ناملموس چنین آمده است: با آگاهی از گرایش جهانی و حساسیت مشترک نسبت به «حراست» از میراث فرهنگی ناملموس بشر، با تصدیق اینکه جوامع، به‌ویژه جوامع بومی، گروه‌ها و افراد نقش مهمی در تولید، حراست، نگهداری و بازآفرینی میراث فرهنگی ناملموس ایفا می‌کنند و به غنای تنوع فرهنگی و خلاقیت بشری کمک می‌کنند، لزوم تدوین قوانین و ثبت میراث ناملموس حائز اهمیت است. اما نکته جالب عدم پایبندی مدیران و مسئولان داخلی به مواردی قانونی و اخلاقی است؛ مواردی که درصحنه داخلی رعایت نمی‌کنند. اما در صحنه بین‌الملل خواهان رعایت و حفظ آن هستند. در حقیقت و به‌جرئت می‌توان گفت کلیدواژه اصلی متن کنوانسیون میراث فرهنگی ناملموس «حراست» است.

میراث فرهنگی ناملموس نه‌فقط به‌عنوان یک کالای فرهنگی، بلکه در مقام مقایسه، برای «انحصاری بودن و استثنایی بودن‌اش» بسیار ارزشمند است. میراث فرهنگی ناملموس در یک جامعه شکوفا شده و از نسلی به نسل دیگر انتقال داده می‌شود. لذا ایجاد رویه‌ای ضدتاریخی که موجب تحریف انحصار و استثنایی بودن آن میراث شود، عملی است غیراخلاقی که دقیقاً سبب بطلان اهداف قانون مرتبط با آن است. در واقع آنچه میراث ناملموس را از یک فعالیت روزمره فرهنگی متمایز می‌کند ریشه‌های تاریخی آن است که سبب استثنایی شدن آن می‌شود. لذا سو استفاده و انتساب عنوان میراث فرهنگی ناملموس به هر جغرافیایی بدون توجه به ریشه‌های تاریخی، رویه‌ای غلط است که متأسفانه در برخی موارد شاهد آن هستیم.

عدم ثبت «گز» به‌عنوان میراث فرهنگی ناملموس اصفهان از جمله مواردی است که سبب تحریف اصالت‌های تاریخی سوغات اصفهان شده است. در تاریخ سوم آذر ۱۳۹۹ برنا موسوی، فعال فرهنگی در گفت‌وگو با شاهین سپنتا از بی‌توجهی و سو مدیریت اداره میراث فرهنگی اصفهان در این‌باره پرده برمی‌دارد؛ جایی که شاهین سپنتا ادعا می‌کند سالیان قبل هم‌زمان با ثبت «پولک و نبات اصفهان» قدم در راه ثبت «گز اصفهان به‌عنوان میراث ناملموس فرهنگی نصف جهان» گذارده، اما به او اعلام شده است پیش‌تر دوست دیگری این مهم را برعهده گرفته‌اند. بررسی تاریخ این ادعاها مهم و منور است. مرور پرونده ثبت پولک و نبات اصفهان نشان می‌دهد این اقدام در بهمن‌ماه ۱۳۹۱ انجام‌گرفته شده است لذا در بهترین حالت ممکن حسب ادعای مسئولین فرهنگی باید در همان بازه زمانی (سال ۱۳۹۱) نیز اقدامی برای گز اصفهان صورت می‌گرفت، اما هزار وعده خوبان یکی وفا نکند. تحقیقات و پرسش‌های صورت گرفته نشان از هیچ دارد، هیچ مطلق! در واقع به‌رغم اینکه ابتدا اقدامی در این زمینه صورت می‌گیرد اما حسب اختلاف‌ها و سو مدیریت‌های واقع‌شده، این مهم به اتمام نمی‌رسد و در ادامه نیز میراث فرهنگی اصفهان در رویه‌ای عجیب هیچ‌گونه تلاشی برای ثبت گز اصفهان انجام نمی‌دهد!

تقریباً هفت سال بعد خبرگزاری‌ها خبر از ثبت «گز اصفهان» به‌عنوان میراث فرهنگی ناملموس استانی دیگر می‌دهند! با عنوان: شیوه‌های «سنتی» تولید گز. بررسی عنوان شیوه‌های «سنتی» در این ثبت تاریخی جالب است. جایی که تاریخچه و پیشینه تولید گز در آن استان به‌سختی به سال ۵۲ می‌رسد و هیچ نشانه موثقی پیش از آن یافت نمی‌شود. در کتاب «شناخت سرزمین» همان استان ذکرشده است که در گذشته شیرینی از اصفهان می‌آوردند، اما هیچ سند تاریخی جهت ثبت گز برای سایر استان‌ها در آن کتاب نیست. سیاح فرانسوی، هانری رنه نیز که استان‌های متعددی را در عصر قاجار در ایران سیاحت کرده است اشاره‌هایی مهم به گز اصفهان دارد، اما بازهم نشانی از ادعاهای دیگر استان‌ها در آن یافت نمی‌شود. در سایر کتاب‌های تحقیقی و حتی ادبی نیز نشانی از ادعای سایر استان‌ها در مورد تولید گز نمی‌توان یافت، اما ناگاه تولیدکنندگانی که تنها سابقه آن‌ها به اذعان و اعتراف خود، کار در یکی از کارگاه‌های قدیمی گز سازی در اصفهان بوده است و قدمتی کمتر از نیم‌قرن دارند؛ سوغات تاریخی اصفهان را به نام خود ثبت می‌کنند و احدی نیز در اصفهان به این موضوع واکنش نشان نمی‌دهد. نه اداره میراث فرهنگی، نه سازمان‌های مردم‌نهاد، نه حتی مؤسسه‌ای موسوم به بنیاد میراث ناملموس اصفهان که ذیل حمایت اساتید دانشگاه، کارشناسان میراث فرهنگی و برخی مسئولان و اعضای شورای اسلامی شهر فعالیت می‌کند. در حقیقت آنچه در اصفهان ثبت شده و می‌شود نه ثبت میراث فرهنگی ناملموس بلکه ثبت میراث سو مدیریت ملموسی است که حاصل بی‌توجهی و حتی اصفهان ستیزی برخی از مسئولان است.

چرا مسئولان وزارت میراث فرهنگی در هنگام ثبت پرونده‌های میراث ناملموس هیچ تحقیقات تاریخی مفید و مشاوره‌ای با ذی‌نفعان انجام نمی‌دهند؟ چرا درحالی‌که مدیرکل وقت میراث فرهنگی اصفهان ادعای ثبت بیش از ۲۰۰ اثر به‌عنوان میراث ناملموس را دارد، جایی برای گز اصفهان در این میان دیده نشده است؟ چرا هیچ فعالیت مؤثری در این زمینه انجام نشده است و حتی مانع از عمل فعالان و دلسوزان فرهنگی در این زمینه شده‌اند؟ چرا هیچ‌گونه واکنشی به تحریف‌های واقع شده در این زمینه صورت نگرفته است؟ چرا مدیریت میراث اصفهان دچار فراموشی ۱۰ ساله در ثبت گز اصفهان شده است؟ و صدها چرایی دیگر از مجموعه سوالاتی است که احتمالاً کسی مایل به پاسخگویی به آن‌ها نبوده است. هرچند امید است مدیریت جدید میراث فرهنگی اصفهان ضمن تشریح و پاسخ به چرایی شرایط موجود، راهکاری قانونی و حقوقی برای جبران این سستی و خسارت وارده به تاریخ و میراث تاریخی اصفهان مهیا کند.

کد خبر 551511

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.