به گزارش ایمنا، مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بانکهای خصوصی پشتپرده جهشهای ارزی» به بررسی نقش بانکها در رسیدن نقدینگی به بالای ۴ هزار هزار میلیارد تومان پرداخت و نوشت: از سال ۱۳۹۷ موتور رشد نقدینگی بسیار سرعت گرفت بهطوری که رقم نقدینگی از ۱,۹۰۰ هزار میلیارد تومان سال ۱۳۹۷ به ۳,۹۲۱ هزار میلیارد تومان در پایان شهریور سال ۱۴۰۰ رسیده که در مقایسه با شهریور سال گذشته ۱/۳۹ درصد رشد داشته است اما نگرانکنندهتر از افزایش میزان نقدینگی، اختلاف فاحش رشد آن از میزان تولید در کشور است بهطوری که بر اساس اطلاعات بانک مرکزی در دهه نود و تا شهریور ۱۴۰۰، متوسط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور به اندازه یک درصد بوده اما در همین زمان متوسط رشد نقدینگی ۴/۲۹ درصد بوده است. نتیجه این موضوع افزایش مداوم نرخ تورم در سالهای قبل بوده است.
نگرانی دیگر در این حوزه این است با اینکه میزان نقدینگی بسیار افزایش یافت اما بهدلیل نبود قواعد تنظیمی مناسب و بازدارنده از جمله مالیاتگیری از فعالیتهای غیرمولدی همچون خرید و فروش ارز، طلا، سکه و ملک، نقدینگی به جای اینکه در خدمت بخشهای حقیقی و مولد اقتصادی قرار بگیرد به سمت این بخشها حرکت کرده است. نتیجه این موضوع ایجاد حباب قیمتی در ارز، سکه، طلا و ملک و سرایت آن به کل اقتصاد بوده است؛ اتفاقی که همواره شاهد آن در سالهای قبل بودهایم. نکته جالب این است که در همین زمان و با افزایش روزافزون میزان نقدینگی در کشور بسیاری از بخشهای تولیدی، منابع مالی لازم برای شروع یا ادامه فعالیتهای خود را در اختیار نداشتند.
امروزه تلقی اینکه فقط بانک مرکزی عرضهکننده پول است و میتواند نقدینگی خلق کند اشتباه است، بلکه تغییرات در عرضه پول ناشی از فعالیتهای بانک مرکزی، بانکها یا مردم است. در واقع میتوان گفت این بانکهای تجاری هستند که بخش اعظم پول و نقدینگی را خلق میکنند. بر همین اساس میتوان گفت یکی از علل اصلی افزایش نقدینگی در سالهای اخیر، خلق پول توسط شبکه بانکی بخصوص بانکهای خصوصی بوده است که خود را در قالب افزایش بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی (که یکی از اقسام تشکیل دهنده پایهپولی است) نشان داده است.
به منظور فهم بهتر موضوع باید فرایند خلق پول بانکها توضیح داده شود. به طور مختصر میتوان گفت هر پرداختی که توسط بانک صورت میگیرد (تسهیلاتدهی، سرمایهگذاری مستقیم و پرداخت سود به سپردهها) خلق پول یا اعتبار است. هر پولی که به بانکها برمیگردد (دریافت اصل و سود تسهیلات، دریافت اصل و سود مبالغ سرمایهگذاری شده) در واقع نوعی محو پول است. حال اگر خلق پول بیشتر از محو آن باشد میتوان گفت خلق پول اتفاق افتاده و نقدینگی افزایش یافته است.
اصلیترین معیار بانکها برای وامدهی یا سرمایهگذاری (به معنای دیگر همان خلق پول) انتظار آنها از میزان سودده بودن خلقپول است. در واقع اگر هزینه تجهیز منابع و ذخایر برای بانکها از میزان سود انتظاری آنها در تسهیلاتدهی و سرمایهگذاری کمتر باشد بانک ترجیح میدهد اقدام به سرمایهگذاری یا وامدهی کند. (خلق پول کند)
دو روش اصلی تجهیز منابع برای بانکها، استقراض در بازار بین بانکی و استقراض از بانک مرکزی است. در واقع در هریک از این روشها بانک باید نرخ بهرهای را پرداخت نماید. اگر این نرخ از نرخ سودآوری بانکها در خلقپول کمتر باشد بانک ترجیح میدهد با خلق پول جدید، تسهیلات دهد یا خود به طور مستقیم سرمایهگذاری نماید.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «وحشت تقاص» به بررسی اظهارات مقامهای سابق دولت آمریکا پرداخت و نوشت: معلوم است ترامپ و پمپئو تلویزیون جمهوری اسلامی را خوب نگاه میکنند. دو شنبه شب، هنوز ساعتی از پایان مراسم سالگرد شهادت سردار سلیمانی نگذشته، مایک پمپئو، وزیر خارجه پیشین آمریکا در یک مصاحبه از دولت آمریکا درخواست که سطح حفاظت از خودش و ترامپ را در برابر تهدید ایران بالا ببرد.
سرنوشت مایک پمپئو و دونالد ترامپ در حال تبدیل شدن به چیزی شبیه به سرنوشت سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیات شیطانی است که بعد از ثلث قرن فتوای تاریخی رهبر فقید انقلاب همچنان در خفا زندگی میکند. رشدی، ۷۴ ساله، سال ۹۷ گفته بود دیگر مایل نیست پنهانی زندگی کند، ولی او هنوز هم تحت حفاظت است. در دومین سالگرد ترور سردار سلیمانی، ظاهراً پمپئو و ترامپ هم در وحشت وضعی هستند که رشدی سه دهه تمام با آن دستوپنجه نرم کرده و البته شانسشان کمتر از اوست. پمپئو دوشنبه شب در یک گفتگو با فاکسنیوز در حالی که به لحاظ بدنی به شدت متفاوت از یک سال قبل به نظر میرسید، گفت: «قاسم سلیمانی فعالانه درگیر توطئه علیه آمریکا بود. ما اقدام نظامی قانونی انجام دادیم تا مطمئن شویم هیچ امریکایی کشته نشده است.»
پمپئو افزود: «اکنون رهبری آمریکا این مسئولیت را دارد که هر امریکایی را در برابر تهدید ایران ایمن نگه دارد.» او گفت «متأسفانه تهدیدهای زیادی در مناطق مختلف جهان [علیه آمریکا] وجود دارد و شما درباره تهدیداتی که از ایران نشئت میگیرد، درست گفتید، این تهدیدات بیسابقه است، شما یک کشوری دارید که بزرگترین حامی تروریسم در جهان است و کشوری بسیار توانمند است، آنها میگویند که میخواهند تک تک مسلمانان جهان را به کشتن رئیسجمهور ترامپ و منبرانگیزانند، این کاری است که قبلاً انجام نشده است و واقعاً یک خطر و ریسک امنیتی است.»
وی خطاب به دولت جو بایدن افزود: این را دیدیدم که رئیسجمهور رئیسی درباره این حرف زده که رئیسجمهور ترامپ و من محاکمه شویم و اگر این کار عملی نشد، ما را ترور کنند، واقعاً و عمیقاً بیسابقه است و تیم رهبری سیاسی [جو بایدن] واقعاً [برای حفاظ از ترامپ و من] مسئولیت دارد».
پمپئو گفتگو با فاکسنیوز را در حساب توئیتری خود منتشر کرده است. بسیاری از دنبالکنندگان او که اغلب دیدگاههایی نزدیک به خودش دارند، از کار او حمایت کردهاند، ولی برخی پاسخهای قابل توجه نیز وجود دارد.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تحریف سردار سلیمانی مأموریت پادوهای قاتلان شهید» نوشت: همزمان با ایام دومین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، عدهای که خوارج زمانهاند بازهم ناباورانه دستبهکار شدهاند تا با مصادره به مطلوب کردن سردار دلها و تحریف شخصیت شهید، خروجی سیاسی بگیرند!
دو سال پیش، سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده ایرانی، قلب مقاومت و منادی وحدت اسلامی پس از سالها مبارزه و جهاد به آرزوی دیرینهاش رسید و در افکار عمومی ایران و جهان تبدیل به «پدیده» شد؛ پدیدهای که فراتر از زمان و مکان خود، اذهان و قلوب آزادگان جهان را در مدار مغناطیس خود قرار داد.
شاید کسی گمان نمیکرد که مردم ایران و مردم بسیاری از ملتهای آزاده جهان از کشورهای عراق و سوریه و لبنان و یمن و افغانستان و فلسطین تا مردمانی در هند و روسیه و آفریقا و… مسحور و مجذوب یک قهرمان واقعی شوند و برای شهادت آن سلیمان که عالمی زیر نگینش امن بود، اشک ریخته و سوگوار شوند.
اکنون دو سال گذشته است و هیچکسی تردید ندارد چیزی که حاج قاسم را تبدیل به «پدیده» کرد اخلاص، ولایتمداری محض و مردمداری و مردم خواهی او بود. سردار مقاومت در تمام طول حیات با برکت خود ذوب و در مسیر ولایت بود چه آنکه این گزاره در سراسر وصیتنامه و به عبارتی ولایتنامه او مشهود و متبلور است.
شهید سلیمانی در وصیتنامه خود تأکید کرد که «خامنهای عزیز را جان خود و حرمت او را مقدسات بدانید» او حتی در بندهای آغازین وصیتنامهاش، خداوند را به دلیل اعطای فرصت و نعمت ولایتمداری ثنا و سپاس میگوید که «خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز - که جانم فدای جان او باد - قرار دادی.»
اسوه صبر و ولایتمداری و علمدار جبهه مقاومت دو سال پیش به دست آمریکاییهای جنایتکار ترور شد و رئیسجمهور تروریست آمریکا رسماً مسئولیت اقدام ناجوانمردانه خود را برعهده گرفت اما این همه ماجرا نیست. پادوهای قاتلان شهید سلیمانی هم از دو سال پیش در گوشه و کنار دست به کار شدند و ضمن همنوایی و همراهی با ضدانقلاب، تحریف شخصیت حاج قاسم را در پیش گرفتند. ترور و تحریف که در تقابل با گفتمان انقلاب و دکترین مقاومت انقلاب اسلامی بهمثابه دو لبه یک قیچیاند.
هنوز خون آن شهید خشک نشده بود که پادوهای داخلی غرب دوباره سازِ سازش با آمریکا را کوک کردند و با مهندسی ترس در افکار عمومی به مخالفت با «انتقام» پرداختند.
دیماه ۹۸، مردم ایران (از نیروهای مذهبی و غیرمذهبی گرفته تا حتی برخی حامیان فتنه ۸۸ و سلطنتطلبان) و بسیاری از مردم ملتهای آزاده اقدام ترامپ دیوانه را محکوم کرده و بر ضرورت خونخواهی حاج قاسم و انتقام از آمریکا تأکید میکردند.
نظر شما