«بحران میانسالی»؛ مرحله‌ای در گذر از جوانی

بحران میانسالی، دوره‌ای طبیعی در زندگی افراد است که طی آن فرد از دوره جوانی به دوره میانسالی عزیمت می‌کند. در این دوره افراد دستاوردها، اهداف و داشته‌های فعلی خود را با چیزی که در جوانی یا نوجوانی آرزو داشتند، مقایسه می‌کنند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، افرادی که ۳۵ سالگی را پشت سر گذاشته‌اند، با مشاهده علائمی که در آن‌ها سابقه نداشته است و با دیدن تغییراتی در خلق‌وخو، رفتار و احساسات خود، تعجب کرده‌اند؛ مواردی مانند بی‌قراری، ناامیدی، بی‌حوصلگی، تغییرات شغلی شتاب‌زده و حتی رها کردن خانواده. این تغییرات، ورود به دوران میانسالی را به یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های هر فرد در این دوره از زندگی، بدل می‌کند. در دوران میانسالی که ۳۵ تا ۵۵ سالگی را دربرمی‌گیرد، فرد ممکن است نسبت به زندگی، پیشه یا شریک زندگی خود، احساس ملال کند یا تمایل شدیدی برای ایجاد تغییر در زندگی خود، داشته باشد. سویه مثبت این دوران «آغاز فردیت» یا شروع فرایند تحقق نفس یا «خودشکوفایی» است که تا هنگام مرگ نیز ادامه می‌یابد.

تصور می‌شود که پیر شدن منجربه احساس افسردگی، پشیمانی و اضطراب می‌شود. بحران میانسالی، فازی است که به افراد کمک می‌کند تا به‌رغم کنار آمدن با این حقیقت که نصف عمرشان گذشته است، دوباره به نوعی احساس جوانی کنند. نخستین‌بار «الیوت ژاک» در سال ۱۹۶۵ به مطرح کردن بحران میانسالی پرداخت. افراد دچار بحران میانسالی، در حال دست و پنجه نرم کردن با فناپذیری خود هستند و در این دوران، آشفتگی عاطفی را تجربه می‌کنند.

بحران میانسالی در زنان بیشتر در بازه سنی ۳۵ تا ۵۵ سال اتفاق می‌افتد و به طور متوسط ۲۰ درصد از زنان، گرفتار بحران میانسالی می‌شوند. وضعیت سلامت روانی زنان در ۴۰ سالگی بدتر از مردان بوده و این بحران، تأثیر بیشتری بر آن‌ها می‌گذارد. این بحران می‌تواند برای برخی افراد دوران سختی باشد؛ اما برای عده‌ای، آرامش به همراه می‌آورد. همچنین آشفتگی هیجانی که برخی در میانسالی تجربه می‌کنند، همیشه منجربه تغییرات عمده سبک زندگی که شامل میل دوباره به جوان بودن است، نمی‌شود. در حقیقت، بحران میانسالی می‌تواند تبدیل به موضوعی مثبت شود.

همه افراد، بحران میانسالی را تجربه نمی‌کنند. مطالعات نشان می‌دهد که این بحران در بسیاری از مناطق جهان، مشکل خاصی برای افراد به‌شمار نمی‌رود. برخی محققان بر این باور هستند که مفهوم بحران میانسالی، یک ساختار اجتماعی است و این تصور وجود دارد که قرار است افراد در دهه چهارم زندگی خود، دچار برخی از بحران‌ها شوند که منجر به این می‌شود که بعضی از آن‌ها بگویند که شکست یا فروپاشی را تجربه می‌کنند.

«بحران میانسالی»؛ مرحله‌ای در گذر از جوانی

علائم بحران میانسالی چیست؟

تغییرات ناگهانی در خلق‌وخو، رفتار و احساسات، افزایش یا کاهش وزن شدید، بی‌تفاوتی، حسادت، درد جسمی غیرمعمول، پرسش‌های عمیق از خود و بررسی علائم، گرفتن تصمیم‌های خطرناک، از دست دادن توانایی ذهنی، تغییر در عادات خواب، آینده‌نگری ناامیدانه، کلافگی مداوم، حس از دست دادن، نگرانی در خصوص ظاهر یا بی‌توجهی کامل نسبت به ظاهر، پیر دانستن خود، از دست دادن میل زندگی، ترس از مرگ، فکر کردن به روزهای بد با تصور گذشتن روزهای خوب و تغییر در روابط از جمله علائم بحران میانسالی محسوب می‌شود.

دلایل ایجاد بحران میانسالی چیست؟

افرادی که توانسته‌اند مطابق با احساسات، نیازها و خواسته‌هایشان پیش بروند، کمتر دچار بحران میانسالی می‌شوند و پیر شدن برای آن‌ها بسیار آسان‌تر است. هرچه دشواری‌های زندگی در جوانی بیشتر باشد، مواجهه با پیری دشوارتر می‌شود. گذر زمان، از دست رفتن فرصت‌ها و ناکامی‌های زیاد باعث تشدید بحران میانسالی خواهد شد. این موارد باعث احساس اندوه، ملال و ندامت می‌شود. افراد دچار بحران میانسالی، ممکن است برای بازیابی کودکی از دست رفته خود به دنبال رؤیای کودکی باشند. بحران میانسالی ممکن است پس از تجربیاتی مانند بیماری، شکست شغلی، بازنشستگی، طلاق، فوت نزدیکان، دانشگاه رفتن فرزندان، ازدواج فرزندان یا انواع دیگری از تغییرات محیطی نمایان شود.

رفتار مردان در طول بحران میانسالی

بحران میانسالی در مردان با علائمی مانند افسردگی، یائسگی مردانه و بحران روحی شدید آغاز می‌شود و حالتی شبیه به بلوغ جوانی و دوران جوانی دارد؛ با این تفاوت که اگر در زمان بلوغ جوانی شاداب‌تر و پرجنب و جوش‌تر هستید در این دوران، افسرده و آرام می‌شوید.

یائسگی مردانه که به آن آندروپوز هم گفته می‌شود با تغییرات هورمونی، فیزیولوژیک و شیمیایی که معمولاً در تمام مردان بین سنین ۴۰ تا ۵۵ سالگی رخ می‌دهد، آغاز می‌شود و این تغییرات بر تمام جنبه‌های زندگی یک مرد تاثیر می‌گذارد. یائسگی مردانه یک وضعیت جسمی است که جنبه‌های روانی، فردی، اجتماعی و روحی متفاوتی دارد و گاهی برای توصیف کاهش میزان تستسترون با افزایش سن رخ می‌دهد.

علائم یائسگی آقایان شامل افزایش وزن، کاهش توده عضلانی، افسردگی، بی‌حوصلگی و اضطراب، اختلالات خواب، احساس ضعف، خستگی، گرفتگی عضلات و دردهای استخوانی، ناتوانی جنسی، کاهش حافظه و سطح کارایی، تکرر ادرار، یبوست و ریزش مو است.

رفتار زنان در طول بحران میانسالی

زنان در زمان انتقال به میانسالی به خودسنجی عمیق، قضاوت درباره گذشته و مرور زندگی می‌پردازند و به روزهای از دست رفته و فرصت‌های گذشته خود فکر می‌کنند. زنان شاغل کمتر از زنانی که صرفاً به خانه‌داری و مراقبت از فرزندان خود پرداخته‌اند، تحت تأثیر این مسئله قرار می‌گیرند و به نحو مثبت‌تری با آن مواجه می‌شوند.

عده‌ای از زنان خانه‌دار که دچار بحران میانسالی می‌شوند، به این نتیجه می‌رسند که ازدواج آن‌ها یک شکست بوده یا موفقیت چندانی برایشان به همراه نداشته است. آن‌ها فکر می‌کنند مدت زمانی را که در خانه به انتظار فرزندان یا همسر خود بوده‌اند را می‌توانستند صرف تحصیل یا داشتن یک شغل کنند. این عده از زنان که دچار بحران میانسالی می‌شوند، درواقع خانه‌داری و مراقبت از فرزندان و همسر را بی‌فایده و بدون حاصل برای خود می‌دانند.

خانم‌ها در دوران قاعدگی با به هم ریختن هورمون‌ها و مشکلاتی در پی آن مواجه می‌شوند که به هم خوردن تعادل و میزان پروژسترون و استروژن در آن‌ها می‌تواند خواب، خلق‌وخو، روحیه و میزان انرژی‌شان را کاهش دهد و در نتیجه باعث مشکلاتی مانند کمبود هیجان، اضطراب، افزایش وزن و دیگر علائم بحران میانسالی شوند. یائسگی زنانه نیز یکی از دلایل ایجاد بحران میانسالی در زنان است.

«بحران میانسالی»؛ مرحله‌ای در گذر از جوانی

بحران میان‌سالی چقدر طول می‌کشد؟

روان‌شناسان دانشگاه استفورد معتقد هستند که مدت زمان پایداری این بحران از هر فرد به فرد دیگر کاملاً متفاوت است و وابستگی زیادی به تفاوت‌های روان‌شناختی میان افراد دارد؛ اما بر اساس یافته‌های مطالعه مذکور، چنان‌چه اقدامی در جهت درمان و بهبودی انجام نشود، بحران ۴۰ سالگی می‌تواند تا پنج سال از عمر فرد را درگیر خود کند و پیامدهایی را ایجاد سازد که گاهی برطرف کردن آن‌ها چندین سال دیگر طول خواهد کشید. این در حالی است که آگاهی و پذیرش میانسالی، انجام مراقبه و تمرینات ذهن، آگاهی در کنار احیای روابط اجتماعی و فردی و خانوادگی، می‌تواند نتیجه را به کلی تغییر دهد.

راهکارهای کنترل بحران میانسالی

دوران میانسالی به عنوان یک بخش طبیعی از زندگی برای تمام افراد وجود دارد. مطالعات روان‌شناسان نشان می‌دهد که وجود این دوران، الزاماً با بروز بحران و پیامدهای منفی همراه نیست و می‌توان با لحاظ کردن مواردی، میانسالی را به نقطه عطفی برای پختگی و خودشکوفایی فردی بدل کرد. برای درمان و بهبود این مشکل، ابتدا شخص باید با واقعیت زندگی خود مواجه شود، بداند به دوره میانسالی پا گذاشته و باید فصل جدیدی از زندگی را آغاز کند و هرچه زندگی خود را دستخوش تغییرات گوناگون سازد، نمی‌تواند به دوران جوانی خود بازگردد.

فرد اگر با نگرش صحیحی آن را دنبال کند و این بحران را خیلی بد نداند، در نهایت پختگی و تجربه قرار می‌گیرد و با کمی حوصله، می‌تواند ایده‌های جدیدی را در خود پیدا کند. برای اینکه شخص میانسال دچار این بحران نشود، بهتر است همواره در بطن جامعه حضور داشته باشد و همواره در گروه‌ها و دورهمی‌ها شرکت کند و به تبادل‌نظر و صحبت بپردازد. افراد میانسالی که به سرعت خود را بازنشسته می‌کنند و با خانه‌نشینی به استراحت می‌پردازند، بیشتر در معرض این بحران و افسردگی بعد از بازنشستگی هستند.

هدف‌گذاری جدید برای زندگی می‌تواند موجب بهبود پیامد بحران میانسالی شود. شخص میانسال بهتر است در این دوره به تجدیدنظر در مورد خواسته‌ها و رویاها بپردازد. هدف‌گذاری صحیح و مدیریت زمان اصولی، با توجه به سن فرد و اینکه در آن واحد چه رویاهایی در سر دارد، بسیار در جلوگیری از معضلات دوره میانسالی مثمرثمر است.

تحرک کافی و ورزش، بسیار زیاد در بهبود این دسته از مشکلات تأثیرگذار خواهد بود. با ورزش گردش خون فرد، نرمال خواهد بود و اکسیژن‌رسانی به بدن به صورت مطلوب انجام می‌شود. این عامل باعث می‌شود فرد کمتر درگیر مشکلات هورمونی شود، مشکلات جسمی، به مرور زمان باعث بروز معضلات روحی می‌شوند.

برای پیشگیری یا بهبود بحران میانسالی، فرد نباید خود را سرزنش کند و با همراه شدن با ریتم عادی جامعه، زندگی معمول خود را ادامه دهد. دوران جوانی گذشته و دوران پیری هم هنوز فرا نرسیده، پس بهتر است که امروز را زندگی کرد و از تک تک فرصت‌ها بهره کافی برد.

کد خبر 546539

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.