تجارب برنامه‌ریزی شهری در ایران

نظام برنامه‌ریزی شهری و شهرسازی ایران نظامی نوپا است که با وجود انجام اقدامات و اتخاذ تدابیر برای اصلاح، هنوز با مشکلات بنیادی دست و پنجه نرم می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، برنامه‌ریزی شهری فرایندی پیچیده و سیستمی است که تحت تأثیر مؤلفه‌های مختلفی قرار دارد، این نظام بسته به شرایط زمانی و وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی هر کشور به گونه‌ای متفاوت شکل گرفته است.

هدف از برنامه‌ریزی شهری، توسعه همه جانبه شهر و فراهم آوردن امکانات لازم برای تأمین آسایش و رفاه شهروندان است، اما راهکارها برای نیل به این اهداف در هر بازه زمانی و در مکان‌های مختلف متفاوت بوده، در حالی که کمتر مورد توجه مدیران و سیاست‌گذاران ما قرار دارد و همین امر باعث شده تا طرح‌ها و برنامه‌ها از انعطاف پذیری لازم برخوردار نباشد.

نظام برنامه‌ریزی شهری و شهرسازی باید به صورت همه جانبه دیده شود و تمامی ابعاد مکانی و زمانی دخیل مدنظر قرار گیرد، لذا ادوار تاریخی یک کشور، ایدئولوژی نظام حاکم و وضعیت اقتصادی و اجتماعی در مقاطع مختلف زمانی، همگی بر نحوه برنامه‌ریزی در سطوح شهری اثرگذار بوده و نیاز است.

در گفت‌وگویی با عبدالمطلب کریم‌زاده، کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، چالش‌های نظام برنامه‌ریزی شهری، مؤلفه‌های اثرگذار و راهکارهای اصلاح این نظام را بررسی کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

چالش‌های نظام برنامه‌ریزی شهری ایران کدام است؟

می‌توان گفت تمامی مشکل شهرسازی ما به دلیل تمرکز قدرت و کلان‌نگری است، یعنی ما تلاش می‌کنیم در یک سیستم اداری، سلسله‌مراتبی و غیرمتمرکز، نگاه کلان متمرکزی را سامان دهیم در حالی که این نگاه متعلق به کشورهای کمونیستی است که کلیه ابزارها، امکانات و سرمایه‌های جامعه را در اختیار داشته‌اند و با اتکا به این امکانات، تمامی برنامه‌ها و دستورات از بالا به پایین در جامعه اجرا می‌شد.

در ایران و اکثر کشورهای در حال توسعه تلاش شده است برای حل مشکلات مختلف از کشورهای کمونیستی الگوبرداری شود، زیرا سرعت اجرای توسعه در این کشورها بسیار بالا بود و آنها با اتکا به سرعت توسعه خود توانستند مشکلات مسکن، شهرسازی، صنعت و بهداشت را حل کنند و به پیشرفت برسند.

ایران و سایر کشورهای در حال توسعه تلاش کردند برای حل مشکلات خود از سیستم کشورهای دیگر استفاده کنند، حتی در این میان از نظریه‌های مطرح در کشورهایی مانند آمریکا نیز الگوبرداری شد، اما رسیدن به پیشرفت و حل مشکلات موجود، یک سیستم متمرکز و بروکراسی اداری قوی را می‌طلبید که ما از آن برخوردار نیستیم.

در دوران قبل از انقلاب، به دلیل تمرکز قدرت نتوانستیم این مشکلات را حل کنیم و متأسفانه پس از انقلاب نیز این مشکل لاینحل باقی ماند؛ جنگ، وقوع انقلاب، بازسازی تخریب‌ها و نیاز به تدوین یک برنامه شهرسازی همه از جمله مشکلاتی بود که حل این معضل را به تأخیر انداخت و اکنون در شرایط موجود، همچنان مشکل پابرجا است.

چه راهکارهایی برای اصلاح این نظام وجود دارد؟

در ابتدا باید به ساختار قدرت و دامنه آن در جامعه توجه کنیم، برنامه‌ریزی باید در سطح محلی و سیاست‌گذاری در سطح ملی انجام شود؛ به عنوان مثال، برای تأسیس یک واحد صنفی نیاز به سیاست‌گذاری در سطح ملی نیست، شهرسازی را نیز باید از همین منظر نگاه کنیم.

برنامه‌ریزی شهری یک برنامه محلی است که شهرداری‌ها و شوراهای شهر باید آن را به صورت جداگانه، اما هماهنگ با یکدیگر اداره کنند؛ برنامه‌ریزی متمرکز و از بالا به پایین برای ما اثرات منفی و هزینه در بر دارد.

معتقدم باید پروژه‌های شهرسازی را از پایین آغاز کنیم زیرا هر شهر دارای هویت حقوقی و قانونی بوده و از انجمن‌ها و نهادهای محلی تشکیل شده است؛ این نهادها باید در شهرسازی با یکدیگر همکاری کنند و در برنامه‌ریزی دخیل باشند.

ایران چه تجربیاتی در حوزه برنامه‌ریزی شهری دارد؟

نظام برنامه‌ریزی ایران را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد؛ یکی از سال ۲۷ تا ۵۷ و دیگری از فاصله پیروزی انقلاب تاکنون که در این مدت با توجه به مشکلات و چالش‌های پیش آمده تلاش شد با برنامه‌ریزی آمایشی و الگو گرفته از کشورهای متمرکز، اثرات برنامه‌ریزی بخشی متعادل شود، بنابراین به برنامه‌ریزی منطقه‌ای روی آوردند که این مسئله خود موجب ایجاد یک چالش جدی و اساسی میان برنامه‌ریزی اقتصادی بخشی و آمایشی شد.

از دهه ۵۰ به بعد با قانون تغییر نام وزارت آبادانی و مسکن به وزارت مسکن و شهرسازی، اجرای طرح‌های کالبدی به وزارت مسکن واگذار شد که این خود چالش دیگری را به وجود آورد، زیرا میان طرح‌های آمایشی و کالبدی مشکلات و درگیری‌هایی ایجاد شد و این درگیری‌ها تا جایی پیش رفت که سرانجام در سال ۶۸ شورای عالی کشور این دو بخش را از هم جدا کرد و تولیت هرکدام را به یک سازمان سپرد، در صورتی که ما انتظار داشتیم میان این دو نهاد توافق ایجاد شود.

البته نکته جالب اینجاست که پس از گذشت زمان طولانی، وزارت مسکن به این نتیجه رسیده که طرح‌های آمایشی و کالبدی باید با همدیگر و نه جدا از یکدیگر اجرا شود؛ با این اقدام روز به روز اختلاف میان این دو نظام برنامه‌ریزی بیشتر شد، اما چالش عمده‌ای که رشد شهرنشینی را شتابان کرد، رشد اقتصادی کشور است که هر روز بیشتر به این مشکلات دامن می‌زند.

پس از انقلاب به دلیل بروز جنگ، نظام برنامه‌ریزی شهری کشور به مدت ۱۰ سال تعطیل شد، البته در این دوران وزارت مسکن و شهرسازی تلاش کرد تا طرح‌هایی را ارائه و اجرا کند، اما به دلیل شرایط ناپایدار، این طرح‌ها عقیم ماند. در کلیه طرح‌های مصوب آن دوران، نوعی شتاب‌زدگی و فقدان نظریه و دیدگاه نظری را می‌توان مشاهده کرد.

معایب مدرنیزه کردن شهرسازی چیست؟

همانطور که می‌دانید یکی از مهمترین اصول مدرنیست‌ها نفی گذشته و هرچیزی است که به آن تعلق دارد، ما نیز بعد از انقلاب با نگاه مدرنیستی گذشته خود را نفی کردیم.

نمونه بارز این دید در طرح بازسازی خرمشهر و آبادان مشهود است، با پشت سر گذاشتن این دوره ۱۰ ساله ما با چالش‌ها و مشکلات زیادی مواجه شدیم و سعی کردیم طرح‌های آزمایشی و کالبدی را به هم نزدیک کرده و پیوندی میان وزرات مسکن و شهرسازی و سازمان برنامه ایجاد کنیم.

بر اساس مطالعاتی که در این زمینه انجام شده، بیشتر طرح‌های آزمایشی تصویب نشده است، اما مطالعات انجام شده مورد استفاده طرح‌های پایین دستی قرار گرفت، البته نباید بدبینانه به این موضوع نگاه کرد زیرا حاصل این تجربیات افزایش دانش برنامه‌ریزی است که در این سال‌ها کسب کرده‌ایم.

گفت‌وگو از: بهناز عرب‌زاده، خبرنگار سرویس شهرهای ایران خبرگزاری ایمنا

کد خبر 538896

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.