تاریخ عکاسی اصفهان در ظهور و ثبوت

ازسوی دفتر تخصصی سینما وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان و با همکاری خانه هنرمندان ایران، ویژه برنامه نمایش و گفت‌وگو درباره مستند «ظهور و ثبوت» در سالن اجتماعات کتابخانه ی مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد.

به گزارش خبر نگار ایمنا، در این برنامه ضمن نمایش مستند «ظهور و ثبوت» که در آن به تکه‌هایی از تاریخ عکاسی اصفهان پرداخته شده است، استادیار دانشگاه و رئیس هیئت مدیره انجمن عکاسان ایران اظهار کرد: من خیلی خوشحال می‌شدم و آرزو می‌کنم که بجای حضور در سالن آمفی تئاتر شهرداری اصفهان در سالن آمفی تئاتر موزه عکس اصفهان بودیم و واقعاً برای اصفهان این فقدان یک فقدان تاریخی است و فقدان این موزه با توجه به گنجینه‌هایی که در سطوح مختلف در استان اصفهان یعنی در مرکز ایران با محوریت اصفهان برقرار است واقعاً به چشم می‌خورد و من به ضرورت‌های این امر می پردازم‌.

محمد مهدی رحیمیان بابیان اینکه کلمه آرشیو ریشه در زبان یونانی دارد که بعدها به زبان‌های لاتین و اروپایی تغییر کرده و بایگانی واژه معادل آن است که در فارسی برای آرشیو قرار داده شده است، گفت: در ۱۸۰ سال گذشته در عرصه‌های مختلف با نگاتیو و در دو سه دهه اخیر با اجسام دیجیتال سروکار داشته‌ایم. موارد اشاره شده از این آرشیوها در شهر اصفهان به صورت پراکنده و نیمه متمرکز و پنهان در خانه‌ها، بایگانی‌ها و سازمان‌ها وجود دارد. بعضاً همین‌ها نابود شده و یا از این کشور مهاجرت و به جاهای دیگری رفتند و مراکز نگهداری این اسناد چه در کلکسیون‌های خصوصی و چه در امور پژوهشی و دانشگاه‌های خارج از کشور نگهداری و قابل ردیابی هستند اما عکس‌هایی که ما با آنها مواجه هستیم از نظر نگاه و قابلیت عکاسانه‌ی پدیدآورندگانشان ارائه شده‌اند و در این آثار درصدِ روایت زندگی نقش بسیار اساسی دارد که اهمیت یک آرشیو در همین موضوع است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: آن چیزی که ما در ایران غالباً به آن نمی‌پردازیم بحث نهاد است؛ نهاد نقش محوری در سازماندهی، تصمیم سازی و تصمیم گیری دارد اما امروزه نهادی به نام نهاد آرشیو نداریم. آرشیوها به صورت پراکنده وجود دارد اما آرشیو اسناد وزارت امور خارجه در دوره قاجار شکل گرفت و امروز هم وزارت امور خارجه ایران قوی‌ترین مرکز نگهداری اسناد دیپلماسی است و عکس‌های بسیار زیادی دارد که می‌توان گفت دارای حدود ۶۰۰ هزار عکس است و این آمار حدوداً در سال ۹۶ تهیه شده و اکنون اطلاع دقیقی ندارم.

رحیمیان اضافه کرد: در ایران آرشیو عکس‌های نظامی داریم و شاید بعد از وزرات امور خارجه، کاخ موزه گلستان به عنوان دومین مرکز اسناد تصویری دوره قاجار شامل عکس و نقاشی است که اعتبار امروز ما را تصویرسازی می‌کند. اساس اسناد امروز براساس شرح و کپشن نویسی است و این موضوع فوق العاده در عکاسی از اهمیت خارق العاده‌ای برخوردار است و نشان دهنده آن است که این عکاس، ذوق هنر و ذهن منظمی داشته و به عکاسی به شدت علاقه مند است.

اهمیت شرح نویسی در عکاسی

رئیس هیئت مدیره انجمن عکاسان ایران خاطرنشان کرد: عکاسی همیشه در شرایط تاریک وجود داشته است چه در دوره ناصری و چه محمدشاه و چه امروز که ما هرکدام یک گوشی هوشمند همراه داریم و دوربین عکاسی و پردازش، دریافت و ارسال همه در آن وجود دارد و همیشه با بالاترین سطح تکنولوژی و فناوری مواجه بودیم.

وی بابیان اینکه هنوز عکاسان ایران برای عکس‌های روزمرگی‌شان کپشن نمی‌نویسند، تصریح کرد: بنده در آن سال‌هایی که در دونوبت در دانشکده خبر بودم یعنی اوایل دهه ۸۰ و بعد از آن هم نتوانستیم به دانشجوهای خودمان این موضوع را نهادینه کنیم که شرح نویسی در عکس فوق العاده اهمیت دارد. امروز با عکس‌هایی در سایت‌های خبری مواجه هستیم که یک گزارش تصویری با ۲۵ عکس است برای مثال بازدید شهردار اصفهان از کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان، اما ما در عکس نمی‌دانیم اسم شهردار چیست و همراهان آنها چه کسانی هستند ولی می‌دانیم کهعکس مربوط به چه زمانی است زیرا سردبیر و عکاس، شهردار و همه آنها را می‌شناسد و برای این ۲۵ عکس یک کپشن کپی گذاشته شده است و وقتی نسل‌های بعدی بررسی می‌کنند اصلاً نمی‌دانند چه کسی داخل عکس است.

رحیمیان افزود: بنده در زمان آقای هاشمی رفسنجانی شروع کردم به نگارش کتابی برای اداره تشخیص مصلحت نظام که ایشان فوت کردند و کتاب ناقص ماند اما قبل از فوت ایشان حدود ۶۵۰ صفحه کتاب انجام شد. یکی از دلایلی که من کتاب را متوقف کردم علیرغم آنکه اسناد تصویری قابل توجهی در آن وجودداشت این بود که عکس‌ها قابل ردیابی نیستند یعنی ایشان در کنار خلبانان هوانیروز غرب کشور و کنار هلیکوپتر ایستاده است اما مشخص نیست خلبان و کمک خلبان چه کسی است درحالیکه قرار است این کتاب به عنوان یک کتاب تصویری مستند منتشر شود. در تاریخ معاصر خودمان نیز اطلاعات جامعی وجود ندارد و این واقعاً یک فقدان اساسی است که به دلیل پایین بودن آموزش و نشناختن رسانه عکاسی است.

این استاد دانشگاه بابیان اینکه آرشیو روزنامه‌های کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی درحال نابودی است و از ارشیو روزنامه انقلاب اسلامی هیچ خبری ندارم، اظهار کرد: انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس که در اوایل ۸۰ شکل گرفت برای گردآوری آثار و تصاویری اقدام کرد که مربوط به دوران انقلاب و جنگ پنهان و آشکار و البته در حال نابودی بود.

وی گفت: ما بسیاری از عکس‌هایمان را در دوران انقلاب از دست دادیم و شناسنامه‌ای برای آنها نداریم و عجیب است که سه کتاب از آن دوران و ازسوی انجمن عکاسان دفاع مقدس توسط یک عکاس فرانسوی منتشرشد که سال ۵۶ در ایران حضورداشت و این کتاب را خانم مریم زندی منتشر کرد اما در توقیف بود و بعدها آزاد و منتشر شد و ما دیگر چنین آثاری نداریم. از مرحوم بهمن جلالی و کاوه گلستان نیز یک مورد درباره روزهای آتش و همین دوران منتشر شد و سپس هیچ دسترسی به هیچکدام از اسنادشان نداریم و ما در این زمینه دچار فقر هستیم.

این استاد دانشگاه تأکید کرد: آنچه باقی می‌ماند مطالعات است زیرا عکاسانِ ما و خود من برخلاف ناصرالدین شاه هیچ چیزی را نمی‌نویسیم و حتی خاطرات روزانه‌مان را یادداشت نمی‌کنیم پس ناچار هستیم در عرصه شفاهی به گفتگو بنشینیم و خاطراتمان را با مصاحبه شوندگان و بازگو کنیم.

ضرورت ایجاد موزه‌ای برای عکاسی

رحیمیان بااشاره به مصاحبه‌ای که پیش‌تر با رضانور بخیتار داشته است که به عنوان بخشی از تاریخ عکاسی اهمیت دارد، گفت: در پژوهش‌های تاریخی، متن مصاحبه‌ی شما را بدون ویرایش با روزنامه‌ها و مجلات و دیگر شواهد مورد بررسی قرار می‌دهیم تا ببینیم که آیا حافظه شما همسو و منطبق با شواهد تاریخی آن روز بوده است یاخیر.

وی ادامه داد: موزه که فقط یک ساختمان نیست و قبل از آنکه ساختمان ساخته شود مفهوم آن اهمیت دارد. کسی که قرار است موزه بسازد یعنی در این زمینه یک خاستگاه و رویکرد نظری وجود دارد. ساخت یک موزه بر چه اساسی است؟ آیا نیرویی که باید این موزه را اداره کند را آموزش دادیم؟ من می گویم خیر. هنوزهم نمی‌توان به آرشیو کاخ موزه گلستان با کیفیت عالی دسترسی داشت بنابراین ما باید به سمتی حرکت کنیم که بتوانیم اسناد تاریخی را جمع آوری و نگهداری کنیم و دسترس‌پذیر باشد. ارتباط نسل‌ها و موزه‌ها قطع شده است و می‌توان گفت رابطه‌ای نبوده است که قطع شود و رابطه‌ای برقرار نشده است. فرزندان ما با چه رویکرد و دانش و انگیزه با آثار تاریخی مواجه می‌شوند؟ نه آمار کیفی و نه کمی داریم و این بحث ضرورت وجود نهاد را به شدت مطرح می‌کند.

رئیس هیئت مدیره انجمن عکاسان ایران گفت: اگر موزه عکس اصفهان شکل گیرد اول باید اتاق فکری داشته باشد، ساختمان مشکلی نیست هرچند که باید آن ساختمان نیاز امروز و آینده را پاسخ دهد. ما در ایران شهرهایی داریم که زلزله زده‌اند و بنابراین باید موزه‌هایی داشته باشیم که تمام ذخایر ما در یکجا در یک روز به یک زلزله یا هربار تخریب دیگری نابود نشود بنابراین موزه‌ها باید به تعداد در ایران گسترش پیدا کند.

وی افزود: ما از طریق عکس‌ها برای پژوهشگرانمان امکان دسترسی به سوی پدیدآورندگان این آثار را پیدا می‌کنیم که در ثبت و روایت زندگی اند، اما به این معنا نیست که اگر من آرشیوی در خانه خود دارم را به موزه اهدا کنم ولی موزه باید بداند که مثلاً من ۱۵۰ قطعه عکس یا ۱۵۰۰ قطعه عکس دیجیتال دارم و اگر لازم شد در اختیار موزه قرار دهد. این آرشیو و بایگانی ملی است و می‌تواند نزد همه ما باشد و نقطه گره‌اش در آن موزه باشد.

ظهور عکاسی دیجیتال و انحطاط آنالوگ

همچنین حامد قصری نیز اظهار کرد: دلایلی وجود داد که عکاسخانه های قدیمی در اصفهان یکی پس از دیگری رو به انحطاط بروند و هیچ‌کدام از آنها حضور فیزیکی و ظاهری نداشته باشند و از آنها تنها یک اسم باقی بماند. ظهور عکاسی دیجیتال یکی از دلایل سقوط عکاسخانه های قدیمی شهر اصفهان است و بخش بزرگی از این مسئله گریبان عکاسی آنالوگ در کل جهان را گرفت.

این عکاس و مستندساز افزود: کداک که از سال ۱۸۸۹ حلقه فیلمی را اختراع کرد تولیدهای خود را تا جایی ادامه داد که تا سال ۱۹۹۹ میلادی به بیش از ۸۰۰ میلیون رول را تنها در آمریکا فروش برسانند اما فروش کداک در سال‌های ممکن شدن دیجیتال به یک دهم رسید و در ادامه نیز بازنشستگی حلقه‌های فیلم به صورت رسمی اعلام شد. اگر فیلمی هم در کارخانه‌ها و برندهای مختلف عکاسی تولید شد، بیشتر جنبه سمبولیک داشته است.

وی خاطرنشان کرد: یکی از دلایل و شاید مهم‌ترین علت به پایان رسیدن عکاسخانه های اصفهان ظهور عکاسی دیجیتال بود که در ابتدا با مقاومت عکاسان اصفهانی روبه‌رو شد اما عکاسانی که فرزندان آنها هم در کنارشان کار می‌کردند و علاقه‌مند به سیستم‌های نوآوری جدید بودند توانستند عکاسخانه‌های پدرانشان را به کار اندازند اما دیجیتال کار خودش را کرده بود.

قصری ادامه داد: وقتی به سراغ رضا فرزان که عکاسخانه زیبایی در اصفهان داشت رفتم با چهره فرتوت از گذر زمان و نگران از آینده تاریخ عکاسی روبرو می‌شدم. او حتی از بکار بردن کلمه تکنولوژی امتناع کرد. هفت دهه عکاسی مستمر و سال‌ها حفظ اتحادیه عکاسان اصفهان در گذشته او را به جایی رسانده بود که کمتر کسی پا به عکاسخانه او نمی‌گذاشت. استاد تا اخرین لحظه عمرش عکاسخانه خود را حفظ کرد. او از اجتماع، معماری‌ها و اتمسفر اصفهان عکس‌های بی نظیری داشت و تنها به عکس‌های پرسنلی و خانوادگی بسنده نمی‌کرد. او عکاسخانه را شبیه یک موزه می‌دانست و وقتی تصویری از عکس‌هایش را انتخاب می‌کردم شماره آن را با دقت و وسواس یادداشت می‌کرد و چند روز بعد عکس تاریخی خود را تحویل می‌گرفت.

این عکاس و فیلمساز تصریح کرد: یکی دیگر از دلایل این اتفاق در اصفهان را باید در خود عکاسان در دهه‌های آخر عکاسخانه های قدیمی شهر دانست. شاگردان ابولقاسم خان مطرح ترین عکاسخانه های اصفهان را تأسیس کردند اما در دهه‌های آخر توانی برای شاگردپروری و آموزش و ادامه راه گذشتگان مشاهده نشد. البته نباید از نظر دور داشت که پس از انحطاط، دانشکده‌های عکاسی ایجاد شده بود و عکاسان زیادی از دانشگاه‌های خارج از کشور فارغ التحصیل شده بودند و کتاب‌های زیادی در زمینه‌های آموزش عکاسی ترجمه و تألیف شده بود که انتظار ضعیفی برای حفظ عکاسخانه های شهر می‌گذاشت. مسئله مهمی که مسئولین در آن سال‌ها با بی میلی و بی‌تفاوتی از کنار آنها گذاشتند درحالیکه می‌توانند میراث عکاسان اصفهان را فقط با ایجاد یک موزه عکس در این شهر حفظ و زنده نگه دارند.

قصری خاطرنشان کرد: آثار عظیمی از اسناد و اطلاعات فرهنگی یک قرن گذشته برای همیشه نابود شد. این مستند قرار بود به صورت کوتاه در حاشیه یک کتاب تاریخی درباره عکاسی اصفهان انجام شود. کتاب مورد بحث نتیجه بیش از ۲۰ سال پرسه زنی در عکاسخانه ها، کتاب‌ها، شیشه‌ها و نگاتیوها است. امیدوارم این کتاب بتواند در اختیار دانشجویان، محققان و پژوهشگران عرصه‌های مختلف تاریخ عکاسی قرار گیرد.

کد خبر 537938

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.