فروغ روزهای تاریک کرونایی

پرستار بیمارستان الزهرای اصفهان که این روزها با شعرهایش التیام بخش بیماران است و تصویر شعرخوانی هایش در فضای مجازی دست به دست می‌شود، امروز با سرپرست شهرداری اصفهان دیدار کرد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، "نزدیک روز مادر، مادرم مدتی بود که از بیماری سرطان رنج می‌برد و در همان بیمارستانی بستری شد که خودم هم پرستار بودم. یک شب دلشوره عجیبی داشتم، حال مادرم خوب نبود و من هم سرگردان و غصه دار از رنج مادر، اتاق‌ها را برای سر زدن به بیمارانم چک می‌کردم. "

می‌خواست هر طور شده روحیه و انرژی از دست رفته را به خود، مادر و سایر بیماران بازگرداند، به جادوی کلمات و عشق تراویده از آن اعتقاد داشت اما مردد بود… مردد از اینکه نکند با واکنش بدی مواجه شود… نکند کسی سرزنشش کند… اما دل به دریا می‌زند. پشت میکروفون ایستگاه پرستاری می‌نشیند. از آن موقع می‌گوید که "تردید داشتم اما دلم مرا به سمت خودش کشاند. "

شعر روز مادر را می‌خواند و برای همه بیماران آرزوی سلامتی می‌کند اما تصور ابتدایی که داشت اشتباه بود… بیماران لبخند می‌زنند و او با استقبال مضاعف همراهان خسته بیماران رو به رو می‌شود. بعدها، یک بار همکارش فیلم شعرخوانی او را ضبط و در فضای مجازی منتشر می‌کند؛ واکنش جامعه نسبت به آن چندین برابر بود و این فیلم بارها دست به دست و تکرار می‌شود.

فروغ روزهای تاریک کرونایی

«زهره احمدی» پرستار بیمارستان الزهرا اصفهان را از کودکی "فروغ" صدا زده‌اند و حالا فروغ روزهای تاریک این بیمارستان غم‌اندود از کرونا شده است. او به دعوت از شهرداری اصفهان آمده است تا با علیرضا بوژمهرانی سرپرست شهرداری دیدار کرده و از روزهای خدمت خود بگوید.

او در این دیدار می‌گوید: هم به واسطه شغلم و هم زمانی که درگیر بیماری مادرم و پرونده پزشکی او بودم با پزشکان زیادی در ارتباط بوده‌ام. بارها به چشم خود دیدم و با تک تک سلول‌هایم لمس کردم که رفتار متفاوت یک پزشک اصفهانی چقدر بر روحیه مادرم تأثیر دارد و به او آرامش می‌دهد. روزهای اولی که پرستار شدم تصمیم گرفتم طور متفاوتی به این شغل نگاه کنم و تاکنون نه تنها خسته نشده‌ام بلکه خوشحالم که می‌توانم شاید کمی از غم کسی بکاهم. پرستاری فقط مراقبت جسمی از مریض نیست شاید او به لبخند تو و روحیه نیاز داشته باشد.

در روزهای سیاه کرونایی که غم و خستگی بر چهره او و همکارانش سنگینی مضاعف دارد، در یکی از شیفت‌هایش این کار را تکرار می‌کند. غزلی از حافظ می‌خواند و سعی می‌کند که هر بار محیط پراسترس بیمارستان الزهرا را تنها برای دقایقی کوتاه هم که شده متفاوت‌تر کند.

احمدی ادامه می‌دهد: به هیچ وجه نه قصد منتشر شدنش را داشتم و نه فکرش را می‌کردم که این کارم به این حد از شهرت برسد. از گوشه و کنار می‌شنیدم که مگر چه کار مهمی کرده است؟ اگر این کار دلی بوده چرا اجازه پخش شدنش را داد؟ اما پاسخ تنها یک جمله است که "چرا اجازه ندهیم در دل این همه سختی، روزنه امید پدیدار و محبت و عشق روانه شود؟ " این اتفاق مرز باریک بین دیده شدن و ریاکاری و صداقت بود که ای کاش همه ما به درک بهتری از آن می‌رسیدیم.

او اضافه می‌کند: بیمارستان پر از درد، غم و از دست دادن است. ممکن است کسی مخالف کار من باشد و بگوید در این شرایط شعر خواندن تو به چه کار ما می‌آید، اما اگر حتی یک نفر حال روحی بهتری پیدا کند برای من کافیست. بسیار دیدم که مریض‌ها برایم دعا کردند و خواستند همیشه این کار را ادامه دهم.

احمدی می‌گوید: پدرم عاشق شعر و ادبیات بود و از بچگی به من می‌گفت تو به عنوان یک دختر ایرانی باید بتوانی غزل حافظ بخوانی. من معتقدم کسی که به سمت ادبیات می‌رود نمی‌تواند انسان بی رحمی باشد.

فروغ روزهای تاریک کرونایی

ابتکاری که کمتر از جهاد نیست

سرپرست شهرداری اصفهان با تحسین این پرستار می‌گوید: نشاط روحی، انرژی بالا و حفظ آن به طرق مختلف می‌تواند هر دردی را درمان کند. گاهی گفته می‌شود چرا مردم روستاها نسبت به مردم شهر روحیه بهتری دارند، واضح است که علاوه بر تغذیه و آب و هوا، آرامش خاطر سبب امید به زندگی آن‌ها شده است؛ چیزی که مردم شهر اغلب از آن بی نصیب هستند.

علیرضا بوژمهرانی ادامه می‌دهد: از ابتدای شیوع کرونا بارها شاهد روحیه دادن کادر درمان به طرق مختلف بودیم هرچه زمان شیوع بیماری پیش می‌رود فرسودگی بیشتری دارد و کادر درمان بیشتر تحت فشار قرار می‌گیرند.

او خطاب به پرستار بیمارستان الزهرا می‌گوید: ابتکارتان در قالب شعر و بیان شیوا و پخش صدایتان در چنین شرایطی، این فرصت را فراهم کرد تا مردم و همکارانتان برای دقایقی به بیماری و تنگنایی که در آن قرار گرفته‌اند فکر نکنند. این کار بسیار ارزشمند، هوشمندانه و اخلاقی بود. یکی از نیازهای اساسی امروز جامعه گفت و گو و حرف زدن است؛ چه در خانواده‌ها و چه در جامعه به واسطه درگیری‌ها و تنش میان افراد، این موضوع کمرنگ شده است.

او ادامه می‌دهد: حتی در موضوعات اجتماعی و سیاسی نیز وجود فضای گفتمان و شنیدن عقاید یکدیگر فارغ از هرگونه پیش‌فرض و داوری بسیار مؤثر است. هر کاری که با عشق به آن نگاه شود برکت خاصی در آن نمایان می‌شود و سبب آرامش و موفقیت خواهد بود و پشت هر عشقی، باور و اعتقاد وجود دارد.

بوژمهرانی اضافه می‌کند: شاید درباره اثر پروانه‌ای در علم فیزیک شنیده باشید که بال زدن پروانه‌ای در جایی باعث طوفانی در جای دیگر خواهد شد. کار نیک هرچند کوچک، ممکن است اثری بزرگ در جامعه بگذارد و رضایت خدا و خلق خدا را در پی داشته باشد.

او می‌افزاید: در دوران سخت جنگ تحمیلی و حتی خط مقدم جبهه هم رزمندگان مدام در حال روحیه دهی به یکدیگر بودند و سعی داشتند فضا را هرچند کم و کوچک شاد نگه دارند تا ذهن‌ها از سختی آن روزها منحرف شود. کار شما نیز کمتر از جهاد نیست و ما به شما افتخار می‌کنیم.‌

بوژمهرانی در پایان می‌گوید: با اینکه تخصصی در ادبیات ندارم اما در کتابخانه شخصی‌ام تنها کتاب‌های شعر را نگه می‌دارم. کار شما عاشقانه و خالصانه است و بی شک شما رستگاران روز قیامت هستید. ما از شما تقدیر می‌کنیم که بزرگی کارتان بر همگان آشکارتر شود.

پایان این مراسم که همراه بود با تقدیر سرپرست شهرداری اصفهان از این پرستار، الصاق شد به خوانش این شعر توسط زهره احمدی که چند مرتبه هنگام خواندن آن بغض کرد و به یاد مادر مرحومش افتاد:

"و چه میدانی، این دل که پشت پیراهنی از گل پنهان است، چقدر دلتنگ توست
تو چه میدانی؟! این چشم‌ها چقدر عطر نفس‌هایت را دنبال می‌کند…
آه! خدا چقدر مهربان است
غروب که می‌شود فانوس ماه را روشن می‌کند.
تو نمی‌دانی که روزگار چقدر کوتاه است
و چراغ‌های خوشبختیِ ما دیری نمی‌پاید
تو چه میدانی؟!"

فروغ روزهای تاریک کرونایی

کد خبر 516989

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 12
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • منصور جاوید IR ۲۲:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۳
    0 0
    "سر بلند وسبز باش ای جنگل انسان".
  • مخاطب NL ۱۳:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۶
    2 1
    بسیار زیبا بود