کودتای نوژه؛ از شکل گیری تا شکست

کودتای نوژه حرکتی نظامی بود که چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توسط تنی چند از عناصر ضد انقلاب برای بازگرداندن محمدرضا پهلوی و شاهپور بختیار طرح‌ریزی شده بود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، جمهوری اسلامی ایران در تاریخ پنجم فروردین سال ۱۳۵۸ با خروج از پیمان نظامی «سنتو» اعلام کرد که دیگر حافظ منافع آمریکا در منطقه نیست.

آمریکا به دلیل اطلاعات و تحلیل‌های غلط تصور می‌کرد قادر است در اندک زمانی رویدادهای ایران را همچون دوران پهلوی در اختیار بگیرد؛ بنابراین به انواع حیله‌ها علیه جمهوری اسلامی متوسل شد که یکی از این توطئه‌ها، کودتای پایگاه هوایی شهید نوژه بود.

برنامه‌ریز برای کودتا

در دی ۱۳۵۸ یکی از هواداران شاپور بختیار به نام مهندس قادسی، نموداری سازمانی را تهیه کرد و نام آن را «نقاب» گذاشت. نام نقاب جمع حروف اول «نجات قیام انقلاب بزرگ» بود و سازمان دارای شورایی شامل مسئول تهران، مسئول امور شهرستان‌ها، مسئول امور وزارتخانه‌ها، مسئول امور دانشگاه‌ها، انتشارات و تبلیغات، مسئول امور ایلات و مسئول امور چریکی بود.

از نظر مسئولان نقاب، فتح تهران مساوی با پیروزی در سراسر کشور بود و با تصوری که از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشتند فکر می‌کردند با سقوط تهران همه کشور تسلیم آنها می‌شوند.

علت انتخاب پایگاه نوژه

سران کودتا برای شروع کار در صدد به اختیار گرفتن یک پایگاه نظامی بر آمدند که دارای هواپیما، به تهران نزدیک، در خارج از شهر، عناصر آن قابل جذب و رهبران عملیات هوایی، با پرسنل و اماکن آن آشنایی داشته باشند؛ به این ترتیب پایگاه هوایی شهید نوژه برای شروع کودتا انتخاب شد.

پایگاه هوایی شهید نوژه در ۵۰ کیلومتری شهر همدان و در کنار شهر کبودرآهنگ، دور دسترس مردم قرار داشت و تیمسار محققی، تیمسار سعید مهدیون، سروان حمید نعمتی، سروان ایرج ایران نژاد و چند تن دیگر از سران کودتا در آنجا خدمت کرده بودند و اماکن و پرسنل پایگاه را می‌شناختند.

این پایگاه قبل از انقلاب به نام «پایگاه شاهرخی» خوانده می‌شد و بعد از انقلاب مدت کوتاهی به «پایگاه حر» نام گرفت، به دنبال شهادت سرهنگ دوم خلبان محمد نوژه از خلبانان فداکار این پایگاه، که در پاسخگویی به فرمان حضرت امام خمینی (ره) برای کمک رسانی به شهید چمران و جلوگیری از سقوط پاوه در تاریخ ۲۵.‏۰۵.‏۵۸‬ به شهادت رسید نام این پایگاه به پایگاه هوایی شهید نوژه تغییر کرد.

ترکیب کودتاگران

برای تصرف پایگاه نوژه به عنوان کلید عملیات کودتا قرار بود ۱۲ تیم مرکب از یکصد تن از کلاه سبزهای تیپ نوهد ،۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از فریب خوردگان ایل بختیاری و ۱۲ نفر راهنما از داخل پایگاه به فرماندهی سرگرد کوروش آذرتاش (فرمانده تیپ ۲۳ نوهد پیش از انقلاب) جهت تصرف پایگاه نوژه وارد عمل شوند.

طبق نقشه پس از تصرف پایگاه تیمسار محققی برای رهبری عملیات هوایی در اتاق فرماندهی مستقر می‌شد و همزمان سروان حمید نعمتی، سروان محمد ملک، سروان کیومرث آبتین و سروان فرخزاد جهانگیری که هر کدام فرمانده یک تیم بودند اولین اسکادران هوایی را به پرواز در می‌آوردند.

این اسکاداران شامل ۱۶ هواپیما از ۵۳ فروند هواپیمای مجهز به سلاح سنگین بود که برای عملیات در نظر گرفته شده بود.

در طرح کودتا، عملیات هوایی نقش محوری داشت بنابراین هواپیماها باید مسلح به سلاح سنگین و آماده پرواز می‌شدند.

چگونگی شروع کودتا

سران کودتا با ارتش بعثی عراق هماهنگ کردند آن زمان جنگ تحمیلی هنوز آغاز نشده بود اما بین ایران و عراق خصومت وجود داشت که در روز ۱۹ تیر ۱۳۵۹ و در ساعت مقرر وارد حریم هوایی منطقه شوند و در پی عملیات هوایی عراق، آژیر قرمز پایگاه که رمز شروع کودتا بود به صدا درآید و پرسنل هواپیماها را مسلح و آماده پرواز کنند، به طور همزمان خلبانان وابسته به کودتا در ظاهر برای حرکت به سمت مرزها و پاسخ به ارتش عراق و در واقع برای حرکت به سوی تهران و بمباران اهداف از پیش تعیین شده پرواز کنند.

اهداف بمباران

با رسیدن هواپیماها به تهران قرار بود بیت حضرت امام (ره)، فرودگاه مهرآباد، دفتر نخست وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران، ستاد مرکزی کمیته‌های انقلاب، پادگان ولی عصر (عج)، پادگان امام حسین (ع) و چند نقطه مهم دیگر بمباران شود.

پس از بمباران‌های هوایی، هواپیماها با شکستن دیوار صوتی به نیروی زمینی علامت می‌دادند که مرحله دوم کودتا را آغاز کند.

در این مرحله باید صداوسیما، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش جمهوری اسلامی، پادگان حر، پادگان قصر و پادگان جمشیدیه تسخیر شود و در سطح شهر تهران با اعمال خشونت و ارعاب حالت نظامی ایجاد شود:؛ طبق برنامه اگر نیروی زمینی موفق نمی‌شد صداوسیما را تسخیر کند، هواپیماها آنجا را بمباران می‌کردند.

نحوه افشای کودتا

سه روز مانده به موعد کودتا یکی از خلبانان که برای همکاری انتخاب شده بود، در تهران با سروان حمید نعمتی ملاقات می‌کند، حمید نعمتی به او می‌گوید مأموریت تو بمباران بیت امام (ره) است و ما می‌توانیم تا پنج میلیون نفر را بکشیم.

گویا شگرد حمید نعمتی این بود که در نخستین دیدار توجیهی کودتا به خلبانان عضوگیری شده چنین جمله‌ای را می‌گفت تا از میزان آمادگی آنها برای شرکت در کودتا و کشتار میلیونی مردم اطلاع یابد.

خلبان یاد شده در مقابل نوع مأموریت و وسعت کشتار مردم غافلگیر و مردد شد، اما به دلیل ترس از سران کودتا نمی‌دانست چه باید کند.

وی پس از خروج از خانه حمید نعمتی می‌خواست موضوع را با کسی در میان بگذارد. آن شب در خانه موضوع کودتا را به برادر و مادرش در میان می‌گذارد و مادرش به وی می‌گوید که «تو نه تنها نباید این کار را بکنی، بلکه باید به انقلابیون خبر دهی و جلوی این کار را بگیری که اگر غیر از این باشد شیرم حلالت نیست.»

این سخن مادر وی موجب شد در نخستین دقایق بامداد چهارشنبه خلبان یاد شده تصمیم خود را بگیرد و با پذیرش احتمال کشته شدن توسط سران کودتا، ماجرای کودتا را افشا کند.

وی از خانه خارج می‌شود و پس از پرس و جوها و دوندگی‌های مختلف، حدود اذان صبح منزل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را پیدا کرده و خود را به آنجا می‌رساند.

مقام معظم رهبری در مورد این واقعه می‌فرمایند: «شبی حدود اذان صبح دیدم که در منزل ما را به شدت می‌زنند، من رفتم دیدم میگویند یک ارتشی آمده و با شما کار واجب دارد، دیدم یک نفر تکیه داده به دیوار، با حال کسل و آشفته و خسته سرش را فرو برده، گفتم شما با من کار دارید، بلند شد و گفت: بله گفتم: چه کار دارید؟ گفت مه کار واجبی دارم و فقط به خودتان می‌گویم. من به حرفش حساس شدم. احتمال این بود که سوءنیتی داشته باشد، اما دیدم نمی‌شود به حرفش گوش نداد. یک جایی گوشه حیاط نشستیم. آثار بی‌خوابی و خیابان گردی و خستگی و هیجان در وی پیدا بود. خلاصه آنچه گفت این بود که در پایگاه همدان اجتماعی تشکیل شده و تصمیمی بر کودتایی گرفته و پول‌هایی به افراد زیادی داده‌اند، به خود من هم پول داده‌اند و قرار است جماران و چند جای دیگر را بمباران کنیم. پرسیدم که کی قرار است این کودتا انجام شود؟ گفت امشب. من دیدم مسئله خیلی جدی است و باید آن را پیگیری کنم. در این بین این احتمال را می‌دادم که یک سیاست باشد و بخواهند ما را سرگرم کنند، اما در عین حال اصل قضیه آنقدر مهم بود که با وجود این احتمالات لازم بود آن را پیگیری کنیم.»

چند ساعت پس از افشای کودتا به وسیله خلبان یاد شده، یکی از درجه داران تیپ ۲۳ نوهد نیز به کمیته مستقر در اداره دوم ستاد مشترک مراجعه می‌کند و پس از افشای کودتا و اعتراف به اینکه قرار است به همراه عده‌ای دیگر در براندازی جمهوری اسلامی شرکت کند، یک پاکت حاوی بخشی از طرح عملیات کودتا را در اختیار کمیته فوق قرار می‌دهد. به این ترتیب به فاصله چند ساعت از سوی دو عنصر جذب شده به کودتا، اقدام به ضد کودتا تبدیل می‌شود و انقلاب در برابر خطری که در چند قدمی‌اش کمین کرده بود آگاه می‌شود.

این ضد کودتا اگرچه به وسیله دو فرد که از اقدام یکدیگر بی اطلاع بودند صورت گرفت اما عمل این دو نفر در واقع ترجمان اراده یک ملت انقلابی برای دفاع از انقلابشان بود.

آغاز عملیات خنثی سازی

از همان زمان که احتمال وقوع کودتا احساس شده بود، ستادی مرکب از واحدهای اطلاعات سپاه همدان، گروه مهندسی سپاه همدان، انجمن اسلامی نیروی هوایی، تعدادی از پرسنل مؤمن نیروی زمینی و تیپ نوهد به نام «ستاد خنثی سازی کودتا» تشکیل شد، اما این ستاد اطلاعات مؤثر و دقیقی از کودتا در اختیار نداشت، ولی اطلاعات با افشای کودتا توسط خلبان یاد شده و تا حدود کمتری توسط درجه دار تیپ ۲۳ نوهد، در اختیار ستاد خنثی سازی کودتا قرار گرفت و عملاً از عملیات کودتا توسط این دو نفر آگاه شدند.

با جمع بندی اطلاعات و تکمیل آن و با اطلاعاتی که از قبل جمع آوری شده بود عملیات مقابله با کودتای قریب الوقوع، به سرعت در دو محور پارک لاله و پایگاه شهید نوژه طرح ریزی شد.

پارک لاله محل تجمع ۴۰ تن از خلبانانی بود که قرار بود با اتوبوس به پایگاه هوایی نوژه می‌رفتند و به دیگر خلبانان کودتا می‌پیوستند.

عمده نیروهای به کار گرفته شده برای خنثی سازی کودتا، در پایگاه شهید نوژه متمرکز شد و عملیات مربوط به پایگاه نوژه در دو قسمت داخل و خارج پایگاه به اجرا گذاشته شد.

به این ترتیب همزمان با شروع کودتا، نیروهای انقلاب متشکل از برادران سپاهی و پرسنل متعهد و فداکار نیروی هوایی وارد عمل شدند و آنچنان درسی به خائنان و اربابان مستکبرشان دادند که برای همیشه در تاریخ انقلاب خواهد درخشید.

روایت‌های مختلف از نحوه افشای عملیات

مارک گازیوروسکی، پژوهشگر و تاریخ‌پژوه در مسائل ایران، در مقاله‌ای با عنوان «طرح نوژه و سیاست ایران» نوشت که با وجود اسناد و گفتگوهای شخصی او با برخی از طرفین درگیر، اینکه «چگونه مقامات ایران از جزئیات کلی این کودتا آگاه شدند» هنوز کاملاً مشخص نیست. روایت‌های مختلفی از افشای کودتا وجود دارد.

روایت هاشم صباغیان

به گفته هاشم صباغیان قابل قبول ترین روایت، آگاهی ک. گ. ب (سازمان اطلاعات شوروی) از برنامه‌ریزی برای انجام کودتا در ایران و مطلع شدن مقامات اطلاعاتی ایران توسط آنان بود.

طبق شنیده‌های وی، عوامل ک. گ. ب نه‌تنها مسئولان سازمان اطلاعات و امنیت کشور را در جریان جزئیات کودتا قرار دادند، بلکه آنان را به یکی از مخفیگاه‌های کودتاگران هدایت کردند که محل تشکیل جلساتشان بود.

روایت هادی خسروشاهی

هادی خسروشاهی، نماینده وقت امام خمینی (ره) در «وزارت ارشاد ملی» طی گفتگویی به شرح ذیل ادعا کرد که کیانوری طرح کودتا را به او اطلاع داده بود.

«در چند مورد که خبر حساس و مهم بود، آقای کیانوری یا آقای محمدعلی عمویی یا آقای ابوعبدالله خبر را می‌آوردند که معمولاً در نامه‌ای با مهر رسمی حزب توده یا امضای دبیر اول آن، آقای کیانوری بود. آقای کیانوری به دفتر من آمد و گزارش و تاریخ و محل اجتماع افسران در پارک لاله، بمباران جماران و غیره را به من داد.»

آقای خسروشاهی می‌گوید که این خبر را به احمد خمینی منتقل کرده‌است.

روایت محمد ری‌شهری

محمد محمدی ری‌شهری، حاکم شرع وقت دادگاه‌های انقلاب اسلامی ارتش که محاکمه افسران دخیل در کودتا را عهده‌دار بود، در کتاب خاطرات خود به ماجرای نوژه می‌پردازد.

به گفته وی، «نزدیک غروب آفتاب روز ۱۷ تیر ۱۳۵۹ آقای سعید حجاریان که با کمیته اداره دوم ارتش همکاری داشت به دفترم آمد و هیجان‌زده گفت کار خصوصی دارم. ظاهراً چند نفر در دفتر بودند، به من نزدیک شد و گفت که امشب قرار است کودتا شود.»

هرچند در سایت «تاریخ ایرانی» روایت دیگری از ری‌شهری موجود است که طبق آن وی «نقطه عطف کشف این کودتا را صحبت میان دو نفر در تاکسی می‌داند که پس از آن تحقیق و کشف شبکه‌ای به نام «نقاب» در تیپ ۶۵ نوهد و در نتیجه دستگیری ۱۳ نفر در این رابطه رخ می‌دهد.»

به گفته محمد ری‌شهری رئیس دادگاه، حدود ۶۰۰ نفر در رابطه با این کودتا در سراسر ایران دستگیر شدند که ۵۰۰ نفر از آن‌ها از نیروهای نظامی بودند. دستگیرشدگان به رابطه با آمریکا، اسرائیل و عراق متهم شدند.

روایت سعید حجاریان

سعید حجاریان که به گفته خود پس از دستگیری افسران کودتاچی، «مسئولیت مدیریت بازجویی» را برعهده داشته است، می‌گوید که «سه روز مانده به کودتا، چند نفر از افسران خبر کودتا را لو دادند.»

به گفته وی، ما در ستاد مشترک، ستاد خنثی‌سازی تشکیل دادیم و ترکیبی از سپاه و کمیته ستاد مشترک و کمیته بهارستان در این ستاد حضور داشتند و عملیات دستگیری‌ها را هم سپاه عهده‌دار شد. شب کودتا به آقای ری‌شهری گفتم که می‌خواهد کودتا شود.

وی همچنین در گفت‌وگویی در برابر این پرسش که چه کسی خبر کودتا را به او داد گفت: «توده‌ای‌ها اطلاع داده بودند. توده‌ای‌ها فقط از یک بخش کودتا که شاخه سیاسی‌اش بود. اطلاع داشتند. آن‌ها مثلاً در یکی از زیرشاخه‌ها منبع داشتند و اخبار جلسات آن‌ها را ارائه می‌دادند.»

روایت محسن رضایی

محسن رضایی ماجرای لو رفتن کودتا را در یادداشتی با عنوان «کودتا و شیر مادر» شرح داده‌است. به گفته او، در آن زمان او مسئول اطلاعات سپاه بود.

به گفته وی، اوایل تیرماه سال ۱۳۵۹ در خیابان ایران به دیدار رهبر انقلاب که در آن زمان نماینده حضرت در ارتش بودند، رفتم. به ایشان گفتم که اطلاعات ما رد و خط یک کودتا را در ارتش پیدا کرده‌است. کودتا قطعی است ولی زمان شروع و نقطه آغاز را هنوز کشف نکرده‌ایم

به گفته رضایی، پس از مدتی حضرت آیت الله خامنه‌ای به وی تلفن زد و گفت خلبانی اینجاست که مشابه حرف رضایی را می‌زند. سریع خودتان را برسانید منزل ما ببینید موضوع از چه قرار است. من رفتم و با یک خلبان جوان روبه‌رو شدم. همان چند جمله اول را که گفت فهمیدم حلقه گمشده ما پیدا شده‌است.

آن خلبان به رضایی گفته بود وقتی مادرش از قصد پسرش برای شرکت در کودتا آگاه می‌شود به وی می‌گوید: «شیرم را حرامت می‌کنم، اگر سریعاً پیش نروی و ماجرا را به ایشان نگویی.»

خلبان هم به منزل حضرت آیت الله خامنه‌ای رفت و ماجرا را برای او بازگو کرد.

روایت آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی

اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود نقل می‌کند که حدود یک ماه و نیم قبل از کودتا «به ما اطلاع داده شد که عوامل بختیار در ایران و شبکه نظامی و تبلیغاتی بر سرعت فعالیت‌هایشان افزوده‌اند.»

وی این مسئله را در شورای انقلاب اسلامی ایران طرح کرد و گفت «معلوم شد که بنی‌صدر هم از کانال دیگری مطلع شده‌است. قرار شد که تحقیق کنیم. شورای انقلاب سپاه را مسئول کرد که به همراه نیروهای مخصوصی از ارتش این جریان را تعقیب کند.»

رفسنجانی اضافه می‌کند که «با دستگیری عده‌ای، برنامه آن‌ها به هم خورد. معلوم شد طرح کودتا آماده شده و قرار است از یکی از پایگاه‌های هوایی تهران اجرا شود. خیلی زود معلوم شد که دوباره این طرح به تأخیر افتاده‌است.»

وقایع پس از کودتا

دو روز پس از کودتا دو تیمسار بلندپایه دستگیر شدند. این دو به نام‌های سعید مهدیون فرمانده سابق نیروی هوایی و آیت محققی، در بازجویی‌ها به همکاری خود با بختیار اعتراف کردند و هردو اعدام شدند.

پناهندگی دو افسر به ترکیه

خبرگزاری‌های ترکیه پس از این اتفاق گزارش دادند، که دو افسر ایرانی با بالگردی به ترکیه رفته و در آنجا درخواست پناهندگی سیاسی کرده‌اند. آن‌ها خواهان رفتن به آمریکا بودند. ارتباط این دو با کودتا مشخص نبود.

ایران در ۱۷ ژوئیه درخواست بازگرداندن این افراد به ایران را تسلیم مقام‌های ترکیه کرد. ترکیه تصریح کرد که هلیکوپتر را در اسرع وقت به ایران باز پس می‌دهد، ولی ارجاع این افراد را مشروط به رسیدگی به درخواست‌های این کشور از ایران کرد.

بسته شدن مرزها

به دستور شورای انقلاب ایران، تمامی مرزهای زمینی، هوایی و دریایی کشور برای جلوگیری از فرار کودتاگران بسته شد. این اقدام پس از پخش خبری در رادیو مبنی بر ممنوع بودن خروج از مرز برای یک هفته و برای جلوگیری از سردرگمی مردم انجام شده بود. بر اساس بخشنامه شورای انقلاب هواپیماهای به مقصد ایران می‌توانند در ایران بنشینند ولی تا ۴۸ ساعت باید در ایران بمانند.

دادگاه متهمان

محمد بهشتی رئیس دیوان عالی کشور از محاکمه متهمان در چند روز پس از این اتفاقات خبر داد و اینکه عده‌ای از آن‌ها به اعدام محکوم خواهند شد.

در اولین گروه از اعدام‌ها، ۹ روز پس از اعلام کشف کودتا، پنج نفر از درجه‌داران ارتش که در زندان به سر می‌بردند، در دادگاهی غیرعلنی محکوم شده و اعدام شدند.

کد خبر 505967

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.