ادبیات، پیشروترین مبلغ انقلاب اسلامی

هر انقلاب نوید ذهنیتی نو در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، اما دوام تفکر برآمده از انقلاب مشروط به فراهم سازی بسترهای رشد و گسترش آن است؛ در این راستا از نقش بی بدیل ادبیات نمی‌توان چشم پوشید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، ادبیات با همه ظرافت‌های خود می‌تواند ابزاری قدرتمند برای تغییر نگرش مردم در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی باشد. از طرفی هنری است که به شدت متأثر از وقایع مختلف جامعه است و متناسب با آنها خود را تغییر و یا گسترش می‌دهد. انقلاب اسلامی ایران رخدادی است که علاوه بر اینکه متأثر از قلم بود، بر آن نیز تأثیر گذاشت. اسحاق طغیانی، استاد ادبیات فارسی در مقاله «پیرامون ادبیات انقلاب اسلام» نوشته است: "ادبیات از موارد مهمی است که به شدت تحت تأثیر ابعاد مختلف انقلاب واقع شده و اساساً مسیر و روال پیشین خود را تغییر داده است. ادبیات انقلاب اسلامی در حقیقت جوانه نوظهور و نهالی نازک اندام است که بر پیکره کهن و بلند قامت ادبیات کهن ما رسته است. ادیب و هنرمند متعهد انقلابی باید از حال و هوای آثار رمانتیک و پر سوز و گداز که اکثراً، تاثرات ناشی از دردهای خصوصی صرف است به در آید و روی به آهنگ زندگی، اجتماع و مردم بیاورد. او باید از احساسات سرد، تقلیدی، پوچی زندگی، بی وفایی معشوقه‌های خیالی و دیگر عناوین کلیشه‌ای و تکراری فرا کند و در قلب معرکه زندگی حضور دائم داشته باشد."

او در گفت و گو با خبرنگار ایمنا می‌گوید: ادبیات بستر بسیار مناسبی است که از دیرباز تاکنون حوادث مهم درونی و بیرونی را در خود بازتاب داده است. وقایع طبیعی، اجتماعی و سیاسی از جمله حوادث بیرونی است که می‌توان آنها را از گذشته تاکنون در ادبیات پیگیری کرد. از طرفی تغییرات درونی که در افراد به وجود می‌آمد نیز بازتاب ویژه خود را در ادبیات برجای گذاشته که نمونه بارز و بسیار گسترده آن، بازتاب احوالات عرفانی در شعر شاعران است.

این استاد ادبیات با بیان اینکه "ادبیات، فرهنگ و مسائل سیاسی، اجتماعی دارای تأثیرات متقابل هستند" می‌افزاید: ادبیات و فرهنگ می‌توانند تقویت کننده یکدیگر باشند. به همین دلیل آثار ادبی برتر، همیشه در ملت‌هایی که فرهنگ غنی و نیرومند داشته‌اند به وجود آمده است. خوشبختانه فرهنگ ما، که باید نام آن را "ایرانی- اسلامی" گذاشت، نیز بسیار نیرومند بوده و ادبیات را تقویت کرده است.

جایگاه ادبیات در شکل دهی به جریان‌های سیاسی اجتماعی

طغیانی ادامه می‌دهد: در دوره صفویه، مشروطه و معاصر می‌توان بازتاب ادبیات و نقش آن در شکل دادن به جریان‌های سیاسی و اجتماعی را دید. برای نمونه در دوره مشروطه مردم شعر شاعری چون نسیم شمال را به دلیل اهمیتی که داشت و خطوطی که ترسیم می‌نمود رونوشت می‌کردند. در آثار دوره معاصر از جمله پهلوی دوم نیز بازتاب مسائل سیاسی و اجتماعی به شدت دیده می‌شود. از طرفی اشعار و آثاری که در این دوره به وجود آمده خود در بسیاری از جهات راهنما و روشنگر بوده‌اند. برای مثال می‌توان از روشنگری آثار جلال آل احمد در بیداری افکار گفت.

وی با اشاره به شرایط پیش و پس از انقلاب اسلامی تصریح می‌کند: پیش از انقلاب شاعران و نویسندگان بسیاری بودند که بر اساس تفکرات و ایدئولوژی‌های خود، احساس وظیفه و مسئولیت می‌کردند و از طریق شعر و آثار ادبی به مردم آگاهی و خودآگاهی می‌دادند. پس از انقلاب نیز این روند ادامه پیدا کرد. ادبیات در بسیاری از مواضع و مواقع پایگاه تقویت کننده‌ای برای سایر هنرها شده و می‌توان آن را به عنوان یک هنر مادر دید.

طغیانی با بیان اینکه "شعارهای انقلاب قابلیت بررسی از جهات گوناگون را دارد و از نظر ادبی نیرومند هستند" اضافه می‌کند: پس از انقلاب جریان‌های مختلفی در ارتباط با ادبیات پیدا شد. عده‌ای اگر چه شاعران و هنرمندان نیرومندی بودند، اما درباره مسائل ایدئولوژیک و سیاسی با ادبیات همراهی نکردند. افراد بسیاری نیز بودند که در حوزه‌های مختلف داستان نویسی، شعر و رمان، ادبیات را بسیار قوی و غنی کردند و وظیفه ملی و انقلابی خود را انجام دادند.

وی ادامه می‌دهد: از طرفی انقلاب نیز بر شعر، ساختار و مفاهیم آن تأثیر گذاشت. ادبیات دینی و ملی پس از انقلاب و جنگ ایران و عراق فراوان شد و حتی کسانی که ممکن بود با انقلاب همراه نباشند را نیز تحت تأثیر قرار داد. بنابراین بین فرهنگ، ادبیات، جامعه و مردم تعامل وجود دارد.

نقش پر رنگ ایدئولوژی در ادبیات انقلاب

این استاد ادبیات با بیان اینکه "در تاریخ ادبیات فارسی به جز دو دوره، تولیدات ادبی و فرهنگی مبتنی بر ایدئولوژی بوده است" تصریح می‌کند: با بررسی آثار نظامی، عطار، مولانا و حتی نثر نویسانی چون بیهقی، می‌بینیم که همه مبتنی بر تفکر، جهان بینی و ایدئولوژی خاص هستند. جهان بینی آنها غالباً توحیدی و ایدئولوژی شأن اسلامی است.

طغیانی ادامه می‌دهد: در دوره صفویه، با وجود اینکه حاکمان سعی در ترویج تفکر شیعی داشتند، اما شعر به دلیل برخی از مسائل اجتماعی از اندیشه، جهان بینی و ایدئولوژی خارج شد. در این دوره با وجود اینکه آثار ادبی بسیاری پیدا شده است، اما همه منتقدان گفته‌اند که شعر نزول و حالت قهقرایی پیدا کرده است که علت آن نبود ایدئولوژی بود. دوره سبک بازگشت ادبی نیز اینگونه است و حالت ارتجاعی و نگاه به عقب دارد. اما در دوره معاصر بسیاری از اشعار و آثار ادبی و هنری مبتنی بر ایدئولوژی خاص هستند. پس از انقلاب کسانی که دارای تفکر اسلامی و انقلابی بودند، این ایدئولوژی را پر رنگ تر کردند.

وی اضافه می‌کند: ایدئولوژی یعنی ارزش‌ها و ویژگی‌هایی که مبتنی بر جهان بینی خاص پیدا می‌شوند. مثلاً ایدئولوژی اسلامی می‌خواهد ارزش‌های اسلامی را از جهات مختلف اخلاقی، علمی، تشویق به جهاد و مبارزه، ظلم ستیزی و مبارزه با استکبار درونی و بیرونی و مبارزه با استبداد و خود کامگی تقویت کند. اثر بدون ایدئولوژی مانند ساختمان بدون ستون است، آثاری می‌توانند خود را در جهان نشان دهند که ایدئولوژی داشته باشد. شعر برای شعر و هنر برای هنر که در دوره صفویه رواج پیدا کرد، منجر به کم شدن تعهد و مسئولیت شد. ایدئولوژی همیشه بوده است، اما پس از انقلاب در بین هنرمندان، ادیبان و صاحب نظران مسلمان و انقلابی رنگ غلیظ‌تری به خود گرفت.

این استاد ادبیات تاکید می‌کند: در غرب نیز همینطور است. در واقع لیبراسیم غربی که می‌گوید آثار ادبی باید فاقد ایدئولوژی باشند، خود یک ایدئولوژی است. چراکه طرز تفکری مبتنی بر یک مکتب و جهان بینی است. پس آن هم برای خود چیزی را تبلیغ و طراحی می‌کند. اثر بدون ایدئولوژی چندان مورد توجه نیست و نخواهد بود.

تأثیر انقلاب در رشد فرهنگ و ادبیات

طغیانی با اشاره به آثار ادبیات انقلاب می‌گوید: به ادبیات انقلاب از دو منظر می‌توان نگریست، یکی از منظر ساختار و بوطیقای شعر معاصر است که شکل‌های گوناگون قصیده، غزل، شعر نو و سپید را در بر می‌گیرد و دیگری تعهد و مسئولیتی است که در محتوای این ادبیات وجود دارد. یک اثر ادبی برتر به صورت کلی چند ویژگی از جمله تخیل، زیبایی، ابداع و نوآوری دارد. اما همه این ویژگی‌ها باید در خدمت انتقال پیام به مخاطب خود باشد. چراکه اگر ادبیات فاقد پیام باشد ناقص است و رکن اصلی خود را از دست می‌دهد.آثار ادبی مبتنی بر تفکر انقلابی همه دارای پیام هستند. این پیام در جهت تقویت تفکرات و اندیشه‌های دینی و ملی است. پس شاخصه مهم ادبیات انقلاب، این است که مبتنی بر ایدئولوژی است. آثار این حوزه جهت دار و مشخص است.

وی خاطرنشان می‌کند: دفاع از ملت، خانواده و شهر در برابر تهاجم خود نوعی تفکر است که نیاز به ادبیات و گفتمان خاصی دارد. ما بازتاب تفکر انقلابی را در آثار ادبی بسیار و به اشکال مختلف می‌بینیم. در این چهار دهه‌ای که از انقلاب گذشته است با همه مشکلاتی که داشته‌ایم، در همه ابعاد پیشرفت کرده‌ایم برای نمونه در حوزه دفاع مقدس از جهت کمی بیش از ۱۸ هزار اثر داریم. از جهت کیفیت هم نوآوری‌هایی ایجاد شده است. به صورت کلی فرهنگ و ادبیات ما در دوره پس از انقلاب رشد داشته است.

کد خبر 474131

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.