همه چیز درباره جمشیدیه

فیلم سینمایی جمشیدیه به کارگردانی یلدا جبلی که در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، فیلم دیگری است که این روزها اکران آنلاین را تجربه می کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، جمشیدیه دومین ساخته یلدا جبلی در مقام کارگردان، بعد از فیلم «داره صبح میشه» است. فیلمی که مجال اکران در گروه هنر و تجربه را یافت و مورد توجه منتقدان و اصحاب رسانه قرار گرفت. رؤیا نونهالی، مهدی احمدی، رعنا آزادی‌ور، بابک کریمی و ایرج شهرزادی در «داره صبح میشه» نقش آفرینی کرده‌اند.

درباره فیلم جمشیدیه

داستان جمشیدیه به قلم یلدا جبلی و فردین خلعتبری، برگرفته از روابط شهری، آدم‌ها، شلوغی شهر و ماجراهایی است که در پس این شلوغی و این روابط به وجود می‌آید. ترانه و امیر، زوج جوانی هستند که در شب تولد امیر، در حال رانندگی در خیابان با یک تاکسی تصادف می‌کنند و راننده تاکسی شروع به داد و بیداد و فحاشی کرده و امیر با او درگیر می‌شود. ترانه به حمایت از همسرش در می‌آید و با موبایل، ضربه‌هایی به سر راننده تاکسی می‌زند. راننده عصر همان روز بر اثر سکته می‌میرد و ترانه بعد از خبردار شدن از مرگ او دچار عذاب وجدان و کشمکش درونی شدیدی می‌شود و می‌خواهد خود را به پلیس معرفی کند. اما امیر با اقدام او مخالف است تا این که...

جمشیدیه، درامی اجتماعی در ژانر دادگاهی است که تم اصلی آن درباره خشونت، بخشش و قصاص است و قرار است به نقد فحاشی و تأثیر فاجعه بار رفتارهای خشن در جامعه ایران و واکنش‌های عصبی، خشونت‌آمیز و خطرناک مردم در خیابان بپردازد، اما این کار را به شکلی شعاری و اغراق‌آمیز مطرح می‌کند.

این فیلم از لحاظ مضمون و شیوه پرداخت به آثاری همچون «بدون تاریخ، بدون امضا» و «جدایی نادر از سیمین» شباهت دارد، با این تفاوت که فیلمساز تنها بر جنبه‌های فردی این حادثه و کشمکش‌های میان آدم‌های درگیر آن، متمرکز نشده و می‌خواهد به نقد پدیده فحاشی و تأثیر فاجعه بار آن در جامعه ایران و واکنش‌های عصبی، خشونت‌آمیز و خطرناک مردم در خیابان بپردازد. اما این کار به شکلی کاملاً شعاری و اغراق‌آمیز و در قالب خطابه‌ها و موعظه‌ها در سکانس‌های دادگاه مطرح می‌شود.

به نظر می‌رسد جمشیدیه در همان دقایق ابتدایی و پس از سکانس کافه با دوستان که بهترین و موفق‌ترین سکانس فیلم است، به پایان می‌رسد و بعد از آن هر آنچه در فیلم مطرح می‌شود، تکرار مطلق است که کمکی در راستای پیشبرد داستان نمی‌کند. مخاطب تا نیمه‌های فیلم، درگیر تماشای کشمکش ترانه با خود است برای دانستن این که آیا او قاتل است یا این که دچار حسی اشتباه شده است. او حتی مبلغی را تحت عنوان بدهی به خانواده داغدار راننده پرداخت می‌کند، اما ناگهان و بدون چینش یک مسیر منطقی، تغییری ناگهانی در ترانه رخ می‌دهد که باعث می‌شود به اداره پلیس برود و به قتل راننده اعتراف کند. این تغییر روند، نیازمند کالبدشکافی شخصیت ترانه است که متأسفانه در طول فیلم صورت نمی‌گیرد و تنها به چند دیالوگ سطحی بسنده می‌شود که برای مخاطب، پذیرفتنی نیست.

یک سوم پایانی فیلم در دادگاه می‌گذرد و بدترین بخش‌های فیلم رقم می‌خورد. شخصیت‌های فیلم در دادگاه حاضر می‌شوند و هر کدام در قالب یک مانیفست اجتماعی، موعظه‌هایی را بر ضد فحاشی در جامعه صادر می‌کنند. بیانیه‌هایی گل درشت و کاملاً غیر سینمایی که مخاطب را از تماشای فیلم، زده می‌کند. فیلمنامه جمشیدیه شاید بیشتر به درد یک فیلم کوتاه ۲۰ دقیقه‌ای بخورد و به هیچ وجه ظرفیت ۹۰ دقیقه را ندارد. برای همین هم سکانس‌های تکراری و تقابل‌های بی نتیجه در طول فیلم فراوان است.

یکی دیگر از معضلات مهم فیلم، نپرداختن درست و کامل به معرفی خانواده مقتول یعنی خانواده راننده است. از خانواده راننده چیز خاصی به مخاطب نشان داده نمی‌شود، خیلی گذرا و کم مایه، در حد چند سکانس. در حالی که خانواده مقتول در این ماجرا، یک روی سکه هستند و اساساً سرنوشت ترانه و امیر، به تصمیم و نظرات خانواده راننده مربوط است. در طول فیلم، خانواده مقتول در حاشیه باقی می‌مانند، انگار نه انگار عذاب وجدان و در نتیجه سرنوشت ترانه و کل داستان به نوع نظر آنها مربوط است.

اگر هدف فیلمساز تقبیح نزاع‌ها و فحاشی‌های پوچ خیابانی است، باید آن را در درون فیلم بگنجاند، نه این که پس از ایجاد بحران برای شخصیت‌ها در دیالوگی چند خطی همچون کلاس درس به دانش آموزان بیان کند.

همه این ضعف‌ها، جمشیدیه را تبدیل به فیلمی دم دستی کرده که تماشایش مخاطب را سر ذوق نمی‌آورد.

درباره کارگردان جمشیدیه

یلدا جبلی متولد سال ۱۳۵۹ در تهران و دانش آموخته دانشکده سینما و تئاتر است. او فیلمسازی را با ساخت تله فیلم‌هایی چون یک فنجان چای گرم و این جاده دو طرفه است آغاز کرد. «داره صبح میشه»، اولین ساخته سینمایی این کارگردان بود. جبلی علاوه بر کارگردانی در عرصه تدوین نیز فعال است. در سال ۹۱ فیلم سینمایی بشارت یک شهروند هزاره سوم را تدوین کرد. از میان سریال‌های تلویزیونی که جبلی تدوین آنها را بر عهده داشته، می‌توان به عمارت فرنگی، سال‌های مشروطه و تبریز در مه اشاره کرد.

درباره بازیگران جمشیدیه

سارا بهرامی، حامد کمیلی، پانته آپناهی‌ها، سعید چنگیزیان، ستاره پسیانی، ندا جبرائیلی، شادی کرم رودی، محمد ولی زادگان، بهرنگ تنکابی، کیومرث پوراحمد و بهرام عظیمی، ترکیب بازیگران جمشیدیه را تشکیل داده‌اند.

سارا بهرامی جز در سکانس‌های موعظه‌وار دادگاه، بازی درونی قابل قبولی را برای کاراکتری که کشمکش‌های فکری و درونی دارد به نمایش گذاشته است. حامد کمیلی اما بازی‌اش در جمشیدیه، ضعیف‌تر از دیگر آثار کارنامه‌اش است. پانته‌آ پناهی‌ها مثل همیشه خوب است و در ارائه نقش همسر مقتول، سنگ تمام گذاشته است.

اما دو انتخاب تعجب برانگیز بازیگران جمشیدیه، کیومرث پوراحمد و بهرام عظیمی هستند که دلایل انتخاب آنها معلوم نیست. پوراحمد در نقش یک پدر خونسرد، سکانس‌ها را با حضورش بیشتر به کمدی نزدیک کرده است. بهرام عظیمی هم که روحیه‌ای طناز دارد، گزینه به شدت اشتباهی برای نقش قاضی دادگاه است. طنازی عظیمی در حرکات و رفتارهای شخصی‌اش هم وجود دارد و سپردن نقش قاضی جدی به او، کاملاً سوال برانگیز است.

در کل به نظر می‌رسد جبلی در هدایت بازیگرانش، ناتوان عمل کرده و خروجی ضعیفی را به نمایش گذاشته است.

کد خبر 464150

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.