توجه به زندگی روزمره؛ ویژگی شعر مکتب اصفهان

یک شاعر گفت: شاعران مکتب اصفهان در ادبیات بازنگری می‌کنند و اینکه صرفا برای معشوقه خیالی شعر بسراییم و وارد گفتگو با او شویم، با خدای متعال سخن بگوییم، پادشاهان را مدح و ثنا کنیم یا به صورت محدود به سخن گفتن از طبیعت بپردازیم را رها می‌کنند و در خصوص زندگی روزمره، انسان ها و زیست آنها سخن می‌گویند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، امیرحسین یاوری، شاعر اصفهانی در گفت‌وگوی زنده اینستاگرامی صفحه مرکز آفرینش‌های ادبی قلمستان که با عنوان "شعر نیوش" برگزار شد، در خصوص جریان شناسی شعر اصفهان اظهار کرد: آنچه من از این جریان درک کرده‌ام و شاید مخالف درک بسیاری از اساتید باشد این است که چنین جریانی از شعر رودکی شروع می‌شود و تا کسانی چون حافظ و بیدل و سایر کسانی که در سبک اصفهانی هستند، ادامه پیدا می‌کند. در این جریان چیزی فراتر از گفت و گوی معمولی انسان با انسان در آثار آورده می‌شود.

وی افزود: در خصوص این جریان شناسی خاک اصفهان برای من مطرح نیست، بلکه بحث من نوع نگاهی است که از رودکی شکل می‌گیرد، حافظ به آن اوج می‌دهد. جریان دیگری موازی با سبک اصفهانی جلو می‌رفت که من آن را جریان شعر خراسانی می‌گویم، این جریان موقعیت خود را در شاهنامه فردوسی به اوج خود می‌رساند؛ سعدی را در بسیاری از آثارش می‌توان قسمتی از این جریان دانست.

یاوری در خصوص جریان شعر خراسانی اضافه کرد: این جریان اصل را بر کارکردی و پیام‌رسان بودن اثر قرار می‌داد، در واقع می‌توان گفت هنر کارکردی را جست و جو می‌کرد؛ اما زمانی که با شاعرانی چون حافظ و بیدل رو به رو می‌شویم، نگاه آنها را متفاوت می‌یابیم. آن ظرافت کلام، استفاده از تکنیک‌ها، نگاه هنرمندانه و بیان آنچه جز در هنر نمی‌توان گفت که سویه دیگر هنر است، در آن قصد می‌شود.

وی با اشاره به روش شاعران مکتب اصفهان ادامه داد: این شاعران در ادبیات بازنگری می‌کنند و اینکه صرفاً برای معشوقه خیالی شعر بسراییم و وارد گفت‌وگو با او شویم، با خدای متعال سخن بگوییم، پادشاهان را مدح و ثنا کنیم یا به صورت محدود وارد سخن گفتن از طبیعت شویم را رها می‌کنند و در خصوص مسائل زندگی روزمره، انسان‌ها و زیست آنها سخن می‌گویند.

شاعران مکتب اصفهان معنا را گسترش می‌دهند

این شاعر تصریح کرد: شاعران این سبک معنا را نیز گسترش می‌دهند به گونه‌ای که معنا دیگر تک بعدی نیست، همانطور که وقتی غزلی از حافظ را بخوانید، متوجه می‌شوید که تک بعدی نیست و به همین دلیل است که هر فردی می‌تواند با آن همراه شود و برداشت خود را از آن داشته باشد؛ اینجاست که اتفاق‌های مختلفی در ادبیات رخ می‌دهد مثلاً شاعران به سراغ شعر بی معنی می‌روند.

یاوری افزود: توجه به مسائل زندگی روزمره به حدی می‌شود که حتی قصاب و ابزارهای وی نیز در شعر مورد توجه قرار می‌گیرند؛ با توجه به اتفاقات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که افتاد این موقعیت برای نیما فراهم شد تا مجدداً به این اندوخته بازگردد و درباره جامعه و زندگی اطراف خود سخن بگوید، نیما دیگر از کلمات کلید واژه شده استفاده نمی‌کند.

وی ادامه داد: قسمت عمده‌ای از ادبیات گذشته را کلید واژه‌ها جلو می‌برند، اما زمانی که به نیما می‌رسیم او دیگر کلمات را از زیست بوم خود استخراج، درک و زندگی می‌کند، در چنین فضایی شاعر از خود و موقعیتش سخن می‌گوید و این اتفاقی است که در مکتب اصفهان رخ داد.

نیکبخت یک شاعر با شرافت بود

این شاعر با اشاره به ادامه جریان شعر اصفهان گفت: در دهه ۳۰،۴۰ و۵۰ انجمن‌هایی از جمله "صائب" در اصفهان تأسیس می‌شود، به علاوه کسانی چون محمود نیکبخت می‌آیند که تأثیر بسزایی در ادبیات اصفهان می‌گذارند.

یاوری خاطر نشان کرد: همواره نوعی وسوسه در خواندن متن وجود دارد که مربوط به فهم هدف مؤلف است. در جلسات شعری آن دوره فضای حاکم نوعی موتور تولید در اصفهان ایجاد کرده بود که اشعار را تکرار می‌کردند و اگر کسی به این تکرار تن نمی‌داد، مورد غضب قرار می‌گرفت؛ این فضا دگم و بسته بود، البته در این میان استثنائاتی چون آقای احتشامی نیز وجود داشت.

وی در خصوص دغدغه‌مندی خود درباره محمود نیکبخت از شاعران اصفهان تصریح کرد: اولین چیزی که مرا شیفته نیکبخت می‌کند شرافت اوست، در واقع ما جدا از اینکه شاعر هستیم و مایلیم متنی بنویسیم باید انسان باشیم و شرط اول انسانیت داشتن شرافت است. شرافت یعنی اینکه وقتی شاملو در اوج است و نماد روشنفکری دهه ۶۰ و ۷۰ است، کسی بگوید که او آثار ضعیف نیز دارد، به علاوه نیکبخت در خصوص فروغ نیز بی پرده می‌نویسد و به ادبیات خدمت می‌کند.

این شاعر ادامه داد: ما متن‌های بسیاری درباره "بوف کور" صادق هدایت داریم که اکثر آنها تکراری است اما نیکبخت بر اساس یافته و کشف دقیق خود متنی می‌نویسد و به ادبیات ایران تقدیم می‌کند؛ اینگونه دلسوزی‌های نیکبخت است که او را برای من متمایز می‌کند و باید از چنین انسان‌هایی درس آموخت.

هنر ادامه گفتگو و ارتباط

یاوری تصریح کرد: اگر پرسیده شود که چرا ادبیات یک شهر موفق شده است، باید گفته شود که ناشران آن شهر در کنار نویسنده‌ها هستند و کمک می‌کنند تا ادبیات آن شهر یا مملکت پیش رود.

وی در خصوص ژانر گریزی خود، اینگونه توضیح داد: این امر به تعریف هر فرد از کاری که می‌کند باز می‌گردد، من معتقدم هنر ادامه گفتگو و ارتباط است و ما قرار است با موجودی به اسم انسان در ارتباط باشیم. در ارتباط روزمره مجموعه قواعدی به صورت قراردادی وجود دارد که میزانی از فهم را به صورت تفاهمی میان دو نفر جابجا می‌کند، دغدغه من این است که می‌گویم بشر اولیه تا کنون می‌خواهد این تفاهم را تبدیل به حقیقت کند که به دلایل مختلف هیچگاه ممکن نیست.

این شاعر اضافه کرد: هنرمندان در طول تاریخ تلاش کرده‌اند که از زبان هنجاری که اصل آن بر برقراری ارتباط است خارج شده و با استفاده از تکنیک، تمهیدات و تجربه‌های شخصی خود به بیانی برسند که نمی‌توان آن را بیان کرد و در متن‌ها به صورت عادی نوشت، این بیان فقط در هنر قابل استفاده است و من به دنبال چنین چیزی هستم که برخی آن را فرا زبانی شدن نامیده‌اند.

یاوری تصریح کرد: زمانی که می‌خواهیم وارد گفتگو شویم، قصد داریم همه چیز خود را که دربردارنده همه موقعیت‌های ما است، بیان کنیم، حال اگر آن را در یک شعر آئینی، اعتراضی یا عاشقانه آورده و از سایر چیزهایی که در ذهنم روییده است فرار کردم، همه آنچه که قسمت اصلی گفتگو و حس و حال است را از بین برده‌ام و در چنین موقعیتی وارد حیطه تقلید می‌شویم.

کد خبر 430679

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.