به گزارش خبرنگار ایمنا، شهر هوشمند آرمان شهری است که همزمان با رشد و توسعه گسترده شهرها، پیشرفت علوم و دستاوردهای بشری مطرح شد، برای ساماندهی این شهرها که در قرن معاصر شاهد رشد جمعیت و سیل عظیمی از مهاجران بودند. بسیاری از فناوریهای به کمک مدیران و برنامه ریزان شهر آمدند تا این ابر شهرها به نحو بهتری مدیریت شود زیرا بکارگیری روشهای سنتی برای اداره شهرهای نوین امروزی دیگر ممکن نبود.
استفاده از وسایل به روز، ابتدا در کشورهای توسعه یافته غرب معمول شد و بتدریج در سایر شهرهای جهان نیز مورد استفاده قرار گرفت به عبارتی هوشمندسازی اگرچه ممکن است برای همه مردم جهان آشنا نباشد، اما کمتر مدیر، متخصص و برنامه ریزی است که دغدغه هوشمند کردن شهر خود را نداشته باشد.
هرچه یک شهر بزرگتر باشد قاعدتا نیازمند برنامه ریزی دقیقتری است زیرا میزان آسیب پذیری آن در مقابله با بحرانها بالاتر میرود، اما سوال اینجاست با گذشت چند دهه از بکارگیری واژه هوشمندسازی و تلاش برای رسیدن به شهر هوشمند، چرا هنوز شهرها به خصوص برخی از توسعه یافتهترین آنها در برابر بحرانها مصون نیستند و طی بحران اخیر شیوع کرونا دچار تلفات جانی و خسارات مالی زیادی شدند؟!
شاید بهتر است در ابتدا نگاهی به تاریخچه هوشمندسازی بیندازیم، «امیر حسین شبانی» عضو هئیت علمی دانشکده شهرسازی دانشگاه آزاد نجف آباد با اشاره به تعریف واژه هوشمندسازی در ادبیات تخصصی شهرسازی در این باره معتقد است: «سابقه طرح مفاهیم شهر هوشمند، توسعه شهرهای هوشمند و مداخلات و سیاستها برای هوشمندسازی شهر، به زمانی باز میگردد که حمل و نقل درون شهری با توجه به گسترش فناوریهای آی تی و رسیدن عصر اطلاعاتی، متحول شد.»
وی میافزاید: بر این اساس، نظامهای مدیریتی در شهرها نه در قالب سنتی بلکه به وسیله نرم افزارها و امکانات جدید، مدیریت میشود. مدیریت وسایل حمل و نقل عمومی برای نخستین بار از شکل سنتی درآمده و در قالبی به روز، آنلاین و به هنگام با سیستمهای کامپیوتری کنترل میشود.
این کارشناس شهرسازی خاطرنشان میکند: استفاده از وسایل هوشمند در کنترل حمل و نقل عمومی، یکی از اولین و شاید اصلیترین نشانههای هوشمند کردن شهرها بود، بعد از آن هوشمندسازی بتدریج در عرصهها و حوزههای دیگر مدیریت شهری نیز مطرح شد.
شبانی ادامه میدهد: امروزه شهر هوشمند یکی از رویکردهای قابل بحث در دنیا است، حتی مدتها قبل از آنکه کرونا در شهرهای جهان شایع شود.
وی با بیان اینکه حرکت به سمت هوشمند شدن، در شهرهایی با توسعه گسترده فناوری بیشتر بوده است، تاکید میکند: مدیران این شهرها حداکثر استفاده را از این فناوریها میکنند، اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که مثل هر رویکرد دیگری برای مدیریت محیط در معنای عام و مدیریت شهر در معنای خاص، باید درک درستی از مسئله وجود داشته باشد و پیش آیندها و پس آیندهای هوشمند کردن شهرها مدنظر قرار بگیرد.
مشخص شدن ابعاد هوشمندسازی شهرها
این دکترای شهرسازی تاکید دارد: اینکه صرفا صفت هوشمندی را به مجموعهای از اقدامات مرتبط بدانیم، کفایت نمیکند بلکه باید این مسئله را بنیادیتر از آنچه که هست دیده و مورد بررسی قرار دهیم.
شبانی عنوان میکند: چنانچه تلقی ما از هوشمند بودن یک شهر این است که به دنبال طراحی و راه اندازی سیستمها و نظامهایی برای مدیریت شهری باشیم و با کمترین مداخله انسانی و بیشترین مداخله فناوریهای روز، یک شهر را اداره و اهداف مورد نظر را دنبال کنیم، یک تعریف از هوشمند بودن است.
وی میافزاید: آگاهی رسانی بههنگام از مسائل در سطوح و مقیاسهای مختلف و انجام اقدامات موثر و بههنگام براساس آن، همچنین گردآوری و تحلیل دادهها نیز ابعاد مختلفی از هوشمندسازی را شامل میشود.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: براساس این تعاریف مختلف است که یک مدیر یا برنامه ریز شروع به شناخت دقیق ماهیت و چیستی هوشمندسازی کرده و بر مبنای آن اهداف، رسالت و چشم اندازهایی را ترسیم، برای رسیدن به این چشم انداز، سیاستهایی اجرایی را تعریف میکند و برنامه اقدام موثر را برای رسیدن به اهداف در نظر میگیرد.
چگونه هوشمند بودن یک شهر مشخص خواهد شد؟
شبانی میگوید: وجود چشم انداز مطلوب و متناسب و در نظر داشتن برنامه اقدام موثر در این راستا بسیار مهم است، اما چنانچه تعامل و هماهنگی وجود نداشته باشد، قاعدتا رویکرد شهر هوشمند به نتیجه نمیرسد.
وی تصریح میکند: به منظور دستیابی به چنین ساختاری، اقدامات فناورانه و الزاماتی نظیر نیروی انسانی متخصص و همراه، الزامات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی ضروری است، چنانچه مسئله اینگونه دیده شود، نهایتا فرآیند هوشمندسازی به نتیجه میرسد، اما نگاه بخشی، محدود و مقطعی به اهداف، این فرآیند را با مشکل مواجه میکند.
این کارشناس شهرسازی تاکید دارد: تشخیص هوشمند بودن یا نبودن یک شهر، صرفا با وجود تعدادی از فناوریها و زیرساختها ممکن نیست زیرا با اینکه چند دهه از بکارگیری این واژه در ادبیات تخصصی شهرسازی میگذرد، هنوز شاخص، ملاک یا معیار جهانشمولی وجود ندارد که به کمک آن بتوان میزان هوشمندی هر شهر را مشخص کرد.
شبانی ادامه میدهد: قاعدتا چنانچه مدیریت شهری بسترهای فرهنگی و نظامهای اجتماعی حاکم بر شهر را کنار بگذارد، بخش مهمی از فرآیند هوشمندسازی را در نظر نگرفته و همین امر موجب شده تا اهدف مورد نظر محقق نشود.
نظر شما