در جستجوی تنبلی، لابه‌لای کتاب‌ها

روز جهانی تنبل در حقیقت به منظور حمایت از جانوری به نام "تنبل" است که در سال‌های اخیر جمعیت آن به شدت رو به کاهش است. این رویداد اما در میان افراد، بیشتر تبدیل به بهانه‌ای برای شوخی با برخی از دوستانشان شده که بیشتر به اسم "تنبل فامیل" از آنها یاد می‌کنند.

به گزارش خبرنگار ایمنا؛ بسیاری از مردم دنیا از جمله کلمبیایی‌ها سالانه بیستم اکتبر را تحت عنوان "روز جهانی تنبل ها " جشن می‌گیرند. این جشن در شهر "Itagui " کلمبیا طرفداران زیادی دارد و با حضور بیش از ۲۰۰ هزار نفر برگزار می شود. نام تنبل به دلیل آهستگی و کندی بسیار زیاد حرکات این جانور بر روی این حیوان گذاشته شده و این تنبلی در واقع یک سازگاری متابولیک برای کاهش مصرف انرژی است. اما زمانی که دشمن به آن‌ها حمله می‌کند قادر هستند با سرعت غافلگیرکننده‌ای فرار کنند.

روز جهانی تنبل در حقیقت به منظور حمایت از جانوری به نام«تنبل» است که در سال‌های اخیر جمعیت آن به شدت رو به کاهش است. این رویداد اما در میان افراد، بیشتر تبدیل به بهانه‌ای برای شوخی با برخی از دوستانشان شده که بیشتر به اسم "تنبل فامیل" از آنها یاد می‌کنند.

از کمدی الهی تا در ستایش تن آسایی

اما بحث در رابطه با تنبلی و مذمت گویی یا ستایش این صفت در افراد از دیرباز موضوعی است که شعرا، نویسندگان، اندیشمندان و فلاسفه از فرهنگ‌ها و اقوام مختلف در جهان درباره آن قلم فرسایی کرده اند. از "کمدی الهیِ" دانته گرفته تا در "ستایش تن آساییِ" برتراند راسل که در یکی تنبلی مورد لعن و افراد تنبل بسیار منفور یاد می شوند و در دیگر تنبلی روشی از زندگی و حتی نوعی مبارزه تلقی خواهد شد. این اختلاف عقیده و نظر در میان بزرگان فلسفه و شعر بهانه‌ای شد تا جستجویی داشته باشیم در میان برگه های کتاب ها و مقالات و واژه تنبلی را پیدا کنیم:

ژان ژاک روسو در مذمت تنبلی نوشته است: «عادت به کار و فعالیت تنبلی را به امری غیر قابل تحمل برای آدمی تبدیل می‌کند و وجدان آگاه آرزوی تفریحات بیهوده را در شخص زایل می‌کند».

اما، پیر سن آمند، نویسنده کتاب «در جست‌وجوی تنبلی: تفسیری سُست از روشنگری»، به نقد از این دیدگاه در کتاب خود توضیح می‌دهد که روسو، خود، سلوک فردی‌اش را به این شکل آغاز کرد که «یک روز برای گوش فرا دادن به صدای ناقوس کلیسا به هنگام بسته شدن دروازه‌های شهر، به سوی تپه‌های بیرون شهر ژنو رفت و نه فردای آن روز و نه هیچ وقت دیگر سر کارش حاضر نشد. از آن پس روسو به فردی خانه‌به‌دوش و رویاپرداز بدل شد و در یکی از واپسین نوشته‌هایش معرفتی را توصیه کرد که قائل به «انجام هیچ» است. همچنین روسو تا پایان عمر در حومه شهر پاریس بدین شکل زندگی کرد که یا در حال جمع‌آوری گل و گیاه بود یا کف قایقش در ساحل «ایل دو سن پیر» استراحت می‌کرد. او راهی را برای زندگی انتخاب کرد که در آن خویشتن را گم کند. و فلسفه این اندیشمند غربی هم آن بود که: «در یک چنین وضعیت‌هایی آن چه از آن لذت می‌بریم چیزی است که خارج از وجود ما نیست، هر آن چه از ما و از وجود ما تهی است باید به کنار نهاده شود. زیرا تا زمانی که این وضعیت ادامه یابد، وجود ما برای زندگی‌مان کفایت می‌کند، همانند خدا.»

همچنین برتراند راسل در کتابی با عنوان « در ستایش تن آسایی»  در رابطه با تنبلی چنین می نویسد: «باور من این است که تاکنون بیش از حد در جهان کار انجام شده است و این اندیشه که کار را فضیلت می‌داند تا به امروز خسران زیادی برای بشریت در برداشته است. آن چه باید در جوامع صنعتی مدرن تبلیغ شود به کل متفاوت از آن چیزی است که تاکنون آموزش داده شده است.»

اما مشخص کردن هدف راسل از گفتن این جملات کار راحتی نیست. این گفته راسل هنوز پس از ۷۰ سال همچنان موضوعیت دارد: ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که اجازه می‌دهد «کل محصول به یک اقلیت کوچک برسد، اقلیتی که بخش اعظمش هیچ کاری نمی‌کنند». با وجود این، همین جمعیت کم سهمی به مراتب بزرگ‌تر از اکثریتی مطالبه می‌کند که کار را انجام می‌دهد، یا در روزگاری که بیکاری غوغا می‌کند، آن قدر خوش‌شانس است که شاغل باشد!

دشمن درونی ایرانیان

علاوه بر بررسی های فلسفی بر موضوع تنبلی،‌ مقالات بسیاری نیز به همین موضوع و یافتن پاسخی به این پرسش اصلی که تنبلی در کجا و در میان کدام فرهنگ ها بیشتر رواج دارد،‌پرداخته است. در مقاله ای با عنوان «بررسی تطبیقی شاخص تنبلی در ایران و کشورهای جهان» که در سال ۱۳۹۰ از سوی دانشگاه تهران منتشر شده، آمده است:‌

«بررسی دوره های تاریخی مختلف و مطالعه سفرنامه های فرنگیانی که به ایران سفر کرده اند، شواهدی از تنبلی ایرانیان موود است. به علاوه در بین بیشتر مشکلات افراد جامعه و مشخصه هایی که کم و بیش از آنها به عنوان آسیب های فرهنگی و یا اجتماعی یاد می کنند، خصوصیت های اخلاقی تنبلی اجتماعی را مشاهده می‌کنیم که به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران،‌ بسیاری از ویژگی های نامطلوب ما بر روی آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعی ما بسیار ریشه دارد. این مسئله تا بدان جا مهم است که رهبران جامعه نیز «تنبلی اجتماعی» را به عنوان «دشمن درونی ایرانیان» مطرح کرده اند.»

در ادامه این مقاله و با بررسی های آماری در بین کشور های مختلف اینگونه نتیجه گیری می شود که :«نتایج تحقیق نشان می دهد که میانگین تنبلی مردم در ایران ۸۷/۱۱ است. این در حالی است که این میانگین در میان کلیه کشورهای جهان ۴۶/۸۸ و تفاوت میانگین میزان تنبلی بین ایران و کلیه کشورهای جهان معنادار است. بدین معنی که تنبلی در کشور ایران به صورت معناداری بیشتر از میانگین کشورهای جهان بوده است. در سطح طبقه‌بندی کشورها و مقایسه میانگین تنبلی آنها با ایران نیز با توجه به میانگین ها،‌ می توان گفت که کشورهای عربی رتبه اول تنبلی را دارند و ایران با فاصله کمی بعد از کشورهای عربی در رتبه دوم قرار دارد.»

کد خبر 393859

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.