علیرضا بخشی زاده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با اشاره نقش دستورات مذهبی در ایجاد سیاستهای مختلف داخلی و خارجی دولت های دینی، اظهار کرد: نقش مذاهب به خصوص مذاهب اسلامی در اتخاذ سیاست های مختلف در کشورهای اسلامی غیر قابل انکار است و از این رو سیاستمداران این کشورها همواره سعی می کنند با استفاده از گزینه های دینی و مذهبی و توجه به نظریات آنها در ابعاد سیاسی، اجتماعی، مقبولیت خود در میان قشر مذهبی جامعه را بالا ببرند.
وی افزود: اغلب مردم کشورهای اسلامی معتقدند شکل گیری سیاست بر مبنای عقاید و آموزههای مذهبی شان باعث رشد و تعالی جامعه می شود و دین مبین اسلام نیز در این زمینه دستورات و نکات بسیاری را برای سیاستمداران در نظر گرفته، از این جهت بسیاری از سیاستمداران کشورهای اسلامی سعی می کنند، رفتار و حرکات سیاسی خود در ابعاد مختلف را منطبق با راهبردهای اسلامی و در جهت رشد و تعالی دینی مردم جلوه دهند.
این کارشناس علوم سیاسی و استادیار دانشگاه با اشاره به مناقشات چندی پیش دو مقام سیاسی و دو چهره حوزوی کشور بر سر موضوعات سیاسی، خاطرنشان کرد: یکی از مهم ترین چالشهای بسیاری از علما و مراجع اسلامی از ابتدای انقلاب، اعلام مواضع درباره تحرکات سیاسی و رفتارهای اجتماعی دولت های مختلف بوده و مقامات دولتی ایران نیز همواره سعی کرده اند با حضور مرتب در دفتر مراجع تقلید، نظر آنها پیرامون وضعیت کشور و راهبردهای دینی برای بهبود این وضعیت را جویا شوند.
بخشی زاده ادامه داد: یکی دیگر از مشکلاتی که همواره مراجع و علمای زیادی از آن یاد کردهاند، مشکل استقلال حوزهها از حکومت و سیاست بوده زیرا تجربه تاریخی نشان داده است، روحانیون و مبلغان دینی که وظیفه هدایت مذهبی مردم را به صورت جداگانه از ورود به دنیای سیاست پیگیری می کردهاند، همواره از محبوبیت بیشتری در میان مردم برخوردار بوده و سخنان و مواضع تاثیر گذارتری در جامعه دینی داشتهاند.
وی اضافه کرد: وضعیت امروزی حوزههای علمیه و میزان خروجی آنها در حال حاضر به هیچ وجه قابل مقایسه با وضعیت این مراکز در ابتدای انقلاب اسلامی نیست، از این رو امروز نمی توان حوزههای علمیه و اعضای آن را از ورود به بسیاری از مباحث تاثیر گذار در زندگی روزمره مردم منع کرد؛ زیرا این خود مردم هستند که در بسیاری از موارد به روحانیون و تحصیل کردگان حوزه مراجعه می کنند و طلب راهبرد می کنند.
این کارشناس علوم سیاسی و استادیار دانشگاه با بیان اینکه ورود نکردن حوزههای علمیه به مباحث خرد سیاسی از گذشته های دور به عنوان یک رسم در اداره این مراکز شناخته می شده، تصریح کرد: تا پیش از انقلاب اسلامی، حوزه های علمیه به عنوان یکی از نهادهای مخالف حکومتهای شاهنشاهی در ایران شناخته می شدند و بسیاری از تصمیمات مهم علیه حکومتهای شاهنشاهی توسط این مراکز گرفته می شد؛ اما با روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب، حوزههای علمیه دلیلی برای مخالفت با حکومت نداشتند و به همین دلیل ورود حوزویان به مباحث سیاسی به امری مرسوم در جامعه تبدیل شد.
بخشی زاده افزود: علت دوری حوزههای علمیه از سیاست در گذشته، نگاه مردم به نوع ارتباط و نحوه تعامل حوزه با حکومت بود، زیرا حوزههای علمیه به عنوان رکن اساسی مخالفت با حکومت های استبدادی همواره مواضع دینی خود در قبال مسائل مختلف را اعلام می کردند و ارتباط حوزههای علمیه با حکومت باعث می شد تا از ارزش این مواضع در میان مردم کاسته شود. در حقیقت مدیران حوزههای علمیه قصد داشتند تا با دور نگه داشتند طلاب از فضاهای متشنج سیاسی کشور، از تاثیرات سیاستمداران در اعلام مواضع آنها بکاهند.
این کارشناس علوم سیاسی و استادیار دانشگاه یادآور شد: گسترش و بهبود ارتباطات حوزه با مردم یکی از اولویت های اصلی مراجع و علما بوده ولی برخی منازعات سیاسی میان تحصیل کردگان این مراکز که به مباحث سیاسی ورود کرده اند، همچون ماجرای شیخین، موجب نوعی خود تخریبی و شاید کاهش میزان محبوبیت این قشر از جامعه در میان مردم خواهد شد.
وی اضافه کرد: وابستگی و اعتماد مردم ایران به روحانیون مذهبی موجب افزایش محبوبیت آنها در میان جامعه پس از انقلاب اسلامی شد و از همین رو بسیاری از مردم حضور روحانیون در سمتهای سیاسی کشور را موجب رشد و جلوگیری از فساد در سیستم اداری کشور دانستند. در حقیقت اگر اکنون روحانیون قسمتی از اداره کشور را بر عهده گرفته اند و به مباحث سیاسی نیز وارد شده اند به خواست مردم در ابتدای انقلاب بوده است.
نظر شما