انسان‌ها درون خود یک "نابغه مالی" دارند اما خواب است

رابرت کیوساکی معتقد است: در دنیای واقعی تنها دارایی حقیقی انسان، مغز اوست. مغز، قدرتمندترین ابزاری است که بر آن تسلط داریم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، رابرت کیوساکی در کتاب "پدر پولدار، پدر بی‌پول" با اشاره به دشوار بودن گردآوری ثروت می‌نویسد:پیدا کردن معاملات عالی کار واقعا آسانی است.» در واقع به عقیده او، انجام این کار، دقیقا مانند دوچرخه سواری است؛ شاید شما در ابتدا کمی تعادل خود را از دست بدهید یا تلوتلو و زمین بخورید اما پس از مدتی می‌توانید در آن ماهر شوید. به همین دلیل است که او می‌گوید: زمانی که صحبت از پول به میان می‌آید، تصمیم قاطعی لازم است که بتوان به این تلوتلو خوردن‌ها غلبه کرد و این تصمیم نیز کاملا شخصی است.

این نابغه ثروتمند مدعی است تمامی انسان‌ها در درون خود یک نابغه مالی دارند اما این نابغه اکنون خواب است و باید آن را بیدار کرد؛ علت این خواب نیز آموزش‌های فرهنگی غلط است.

متاسفانه ۹۰ درصد از غربی‌ها پای ورقه این کوربینی (سخت کار کردن برای پول، قرض کردن و خرج کردن) را امضا می‌کنند و فقط به این دلیل که کار کردن برای پول راحت‌تر و آسان‌تر است به آن تن می‌دهند.

رابرت کیوساکی در ادامه به ۱۰ راهکار برای بیدار و شکوفا کردن نبوغ مالی اشاره می‌کند؛ این ۱۰ پیشنهاد را موارد مختلفی تشکیل می‌دهند که در ادامه به چند مورد ابتدایی آن می‌پردازیم. اولین راهکار عبارت است از" من به دلیلی بزرگ‌تر از واقعیت نیاز دارم."

او در توضیح این مورد می‌گوید افراد زیادی هستند که تنها به زبان و از روی حرف تمایل به ثروتمند شدن دارند اما باید به این نکته توجه کرد که این راه، بسیار طولانی و پر از تپه‌هایی است که باید از آن بالا رفت. یک دلیل یا یک هدف، ترکیبی از "‌می‌خواهم‌ها"و"‌نمی‌خواهم‌ها" است. اگر دلایل انجام کارتان به اندازه کافی بزرگ و قوی نباشد ممکن است واقعیت راهی که پیشِ رو دارید از دلایل شما قوی‌تر شود. بدون داشتن یک دلیل و هدف قوی، هر چیزی در زندگی، سخت است.

اگر یک دلیل قوی برای انجام کار خود ندارید، عاقلانه نیست که بیشتر تحصیل کنید. به نظر، کار بسیار سختی می‌آید.

دومین راهکار عبارت است از" انتخاب روزانه"؛ این میلیاردر خودساخته در توضیح این راهکار می‌نویسد: این دلیل تمایل مردم برای زندگی در یک کشور آزاد است. ما می‌خواهیم قدرت انتخاب داشته باشیم. از نظر مالی، با هر ریالی که به دست ما می‌رسد، ما قدرت انتخاب آینده، فقیر، پولدار یا متوسط بودن را انتخب می‌کنیم. عادت‌های خرج کردن ما، مشخص می‌کند چه کسی هستیم، آدم‌های فقیر عادهای مصرفی فقیرانه‌ای نیز دارند. بیان جمله‌هایی مانند " من از پول خوشم نمی‌آید" و یا " برای چه نگران بی پولی باشم، من هنوز بسیار جوان هستم" باعث می‌شود دو چیز اساسی از شما دزدیده شود. این دوچیز را اول، زمان که بزرگ‌ترین دارایی هر شخصی است و دوم که امکان آموزش، تشکیل می‌دهد؛ پول نداشتن دلیل درستی برای آموزش ندیدن نیست. همه چیز در انتخابی که می‌کنید نهفته است، زیرا ما تمام امکانات ضروری را در اختیار داریم.

به نظر شما سومین راه چیست؟ از نظر رابرت کیوساکی سومین راهکار سرمایه گذاری روی آموزش است به همین دلیل او معتقد است باید اول بر آموزش سرمایه گذاری کرد. او معتقد است در دنیای واقعی تنها دارایی حقیقی انسان، مغز اوست. مغز، قدرتمندترین ابزاری است که بر آن تسلط داریم.

راهکار بعدی انتخاب دوستان اما با دقت زیاد است. کیوساکی این مورد را با قدرت تشریک مساعی یاد می‌کند. اغلب انسان‌های بی پول به جای اینکه از وجود ثروتمندان استفاده کرده و یاد بگیرند چگونه می‌توان به این مرحله رسید، از آن‌ها در جهت رسیدن به کار و قرض (وام) استفاده می‌کنند. یکی از سخت‌ترین راه‌های دستیابی به ثروت، صادق بودن با خود و دنباله‌روی دیگران نبودن است، زیرا در بازار معمولا مردم عوام هستند که دیر می‌رسند و به اصطلاح سرشان کلاه می‌رود. این افراد حتی اگر خبر یک معامله بزرگ را در صفحه اول روزنامه هم چاپ کنند، باز هم معمولا دیر می‌رسند. سرمایه گذاران باهوش به دنبال بازارهایی می‌گردند که وقت معینی ندارند، در واقع این افراد بازارهایی که وقت مشخصی دارد را جست‌وجو نمی‌کنند. آن‌ها اگر یک موج را از دست بدهند، به دنبال موج بعدی می‌گردند و خودشان را با شرایط، تطبیق می‌دهند. این که چرا این کار برای اغلب سرمایه گذاران سخت است، به این دلیل است که آنچه محبوب همگان نیست آن‌ها را به شدت می‌ترساند. سرمایه گذاران عاقل، زمانی سرمایه‌ای را می‌خرند که محبوب نیست. آن‌ها می‌دانند که هنگام خرید سود کرده‌اند نه زمان فروش آن داراییِ به خصوص. پول بر اساس اطلاعاتی است که به دست می‌آید.

اما راهکار بعدی را چه چیز تشکیل می‌دهد؟ رابرت کیوساکی راهکار بعدی را اینگونه معرفی می‌کند:« در مورد یک فرمول مهارت پیدا کنید و سپس به سراغ فرمول بعدی بروید.» و سپس این موضوع را با عنوان "قدرت یادگیری سریع" معرفی می‌کند. او در ادامه به بیان مثالی می‌پردازد که خواندن آن خالی از لطف نیست. تمامی نانواها برای پختن نان از یک فرمول و دستور پخت خاص استفاده می‌کنند حتی اگر آن را فقط در ذهن خود داشته باشند. همین قضیه در رابطه با پول نیز کاربرد دارد. به همین دلیل پول را معمولا "خمیرمایه" می‌نامند.

این نابغه مالی در ادامه می‌گوید: ذهن انسان بسیار قدرتمند است؛ بنابراین انسان به همان چیزی تبدیل می‌شود که می‌خواند. به عنوان مثال اگر درباره آشپزی مطالعه کنید، تمایل پیدا می‌کنید که به سراغ آشپزی بروید و پس از آن نیز آشپز می‌شوید. بنابراین اگر این را دوست ندارید که به یک آشپز تبدیل شوید، باید مطالب دیگری را مطالعه کنید. در دنیای بسیار متغیر امروز، چندان مهم نیست که چه چیزی را می‌دانیم، زیرا دانسته‌های ما به سرعت کهنه می‌شوند؛ نکته این جا است که با چه سرعتی می‌توان نکات جدیدی را یاد گرفت.

خلاصه های قبلی از همین کتاب:

کد خبر 387647

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.