زبان کاربرد نداشته باشد، می‌ایستد

همانگونه که تنوع لباس‌ قومیت‌های مختلف و دوره‌های تاریخی را با وسواسی ویژه در موزه‌ها نگهداری می‌کنیم،تنوع زبان و گونه‌های مختلف زبانی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا نباید چنین سرمایه‌ای را که به‌رایگان در اختیارمان قرارگرفته، حفظ کنیم؟

به گزارش خبرنگار ایمنا، تمایز بین زبان، گویش و لهجه براساس معیارهای علمی امکان‌پذیر نیست چون به‌صورت یک پیوستار است. عوامل دخیل در تنوع زبانی که گاهی آن را گویش و بعضی آن را لهجه می‌گویند و حتی ممکن است دو زبان مختلف خوانده شود عمدتاً مبتنی بر معیارهای غیرزبانی است. لذا زبان‌شناسان اجتماعی یا جامعه‌شناسان زبان، از واژه گونه (variety) برای چنین تمایزاتی استفاده می‌کنند.

اگر از واژه زبان استفاده شود، این واژه‌ بار مثبت دارد و عبارت گویش ممکن است بار منفی داشته باشد. از آن‌طرف لهجه جزء زبان محسوب نمی‌شود ، لذا برای اجتناب از واژه‌هایی با بار مثبت و یا منفی، از واژه گونه زبانی یا (variety) استفاده می‌کنند که عمده تنوع زبانی را که در انگلیسی به آن variation می‌گویند پوشش می‌دهد و می‌تواند بین زبان تا گویش و حتی لهجه جغرافیایی و اجتماعی متغیر باشد.

در خصوص لزوم حفظ و صیانت از زبان به‌عنوان میراث فرهنگی هر جامعه خبرنگار ایمنا با محمد عموزاده استاد گروه زبانشناسی دانشگاه اصفهان و محقق در زمینه‌های جامعه‌شناسی زبان، سخن کاوی، معنی‌شناسی و کاربردشناسی زبان گفت‌و گو کرده است که در ادامه می‌خوانید:

عوامل به وجود آورنده گونه‌های زبانی چیست؟

عوامل بسیار متعددی در به وجود آمدن گونه‌های زبانی مؤثر بوده ازجمله طبقه اجتماعی، جغرافیا و حتی تفاوت محل سکونت در حد این‌سو و آن‌سوی یک رودخانه می‌تواند باعث ایجاد تنوع در زبان باشد. ولی آنچه به‌صورت کلی می‌شود بیان کرد و تمام این عوامل اجتماعی و سیاسی را در داخل این تنوع زبانی پوشش داد دو چیز است؛ یکی عامل زمان که در دوره‌های مختلف سیر زمانی باعث تنوع گونه‌ها می‌شود و دیگری عامل مکان است.

مثالی که برای موضوع اول می‌توان عنوان کرد این است که در رم باستان، زبانی به اسم لاتین وجود داشته و در گذر زمان سه زبان متمایز از آن به وجود آمد که یک منشأ مشترک داشتند مثل زبان فرانسه، ایتالیایی و اسپانیایی.

زبان فارسی هم به همین صورت است. مثلاً نوع صحبت کردن در دوره قاجاریه با امروز هم ازنظر آوایی هم ازلحاظ دستور زبانی متفاوت است ولی چون به‌تدریج این تغییرات صورت پذیرفته، در یک دوره بیست تا سی‌ ساله به‌صورت بارز احساس نمی‌شود.

عامل بعدی که مکان است به چه صورت در تنوع گونه‌های زبانی تأثیر می‌گذارد؟

مکان می‌تواند هم فیزیکی باشد هم اجتماعی. اگر مکان ملموس باشد مثل جغرافیا، تغییرات زبان کاملاً محسوس است. مثل تفاوت زبانی بین یزدی و اصفهانی، اصفهان و شهرضا، خمینی‌شهر، نجف‌آباد و... و حتی ممکن است محله‌های مختلف شهر اصفهان هم گونه‌های مختلفی داشته باشند.

البته، سیر تاریخی (زمان) به همراه جغرافیا (مکان) می‌تواند تغییرات زبانی ایجاد کند، یعنی ترکیب زمان و مکان. این تنوع ممکن است شکاف بسیار زیادی پیدا کند و به چند زبان متمایز تبدیل شود. مثلاً گونه دری فارسی در افغانستان، گونه تاجیکی در تاجیکستان گونه رسمی زبان فارسی ایران که مدام فاصله این گونه‌ها سال‌به‌سال از هم بیشتر می‌شود، ممکن است روزی به زبان‌های مختلف تبدیل شوند.

مکان ازنظر جایگاه اجتماعی به این معناست که طبقه اجتماعی یک معلم براساس شغل یا طبقه اجتماعی کارگری، استاد دانشگاه، دانشجو، هرکدام سبک و سیاق صحبت کردنشان منحصر و متفاوت از سایر گروه‌های اجتماعی است و برای صحبت کردن خود نحوه خاصی را انتخاب کرده‌اند.

مکان را به مفهوم ساحت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، قومی و غیره می‌توان تعبیر کرد که همان جایگاه اجتماعی است.

لذا تنوع زبانی بازتاب‌دهنده جایگاه اجتماعی افراد است.

اهمیت جایگاه اجتماعی در ایجاد تنوع زبانی چیست؟

جایگاه اجتماعی و هویت دو روی یک سکه هستند. این‌ها از عوامل اصلی تنوع زبانی محسوب می‌شوند و زبان‌شناسان اجتماعی این عوامل را از انگیزش‌های به وجود آمدن تنوع زبانی می‌دانند و تلاش‌های کنشگران سِره گرای (ناب‌گرا) هیچ‌گاه منجر به یکدستی زبان و کم شدن گونه‌های جغرافیایی نخواهد شد. گونه‌های اجتماعی رفته‌رفته بیشتر می‌شود و اگر سیاست جامعه‌ای بر همگرایی و یکدستی زبان باشد، در همان زبان واحد باز براساس جایگاه‌های اجتماعی متنوع، یک واگرایی از درون وجود دارد و هیچ‌گاه همگرایی مطلق صورت نمی‌گیرد و اگر سیاست جامعه‌ای بر همگرایی زبان باشد، به علت تنوع در هویت‌ها و اقشار مختلف در جامعه این خواسته صورت نخواهد پذیرفت.

هیچ موقع تنوع زبانی از بین نمی‌رود. ممکن است گونه‌های جغرافیایی کم شوند ولی گونه‌های اجتماعی کم نمی‌شوند. در عین همگرایی براساس سیاست‌های جامعه، در همان جوامع گونه‌های زبانی باز براساس هویت‌های مختلف و جایگاه‌های اجتماعی و جغرافیائی متفاوت شکل می‌یابند.

آیا تفاوت و تنوع در گونه‌های زبانی به دلیل علاقه و گرایش افراد برای داشتن هویت و تعلق متمایز از یکدیگر است؟

افراد سعی می‌کنند هویت‌های متمایزی از یکدیگر داشته باشند و ارزش‌های جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را نشان دهند و براساس نظام نشانه‌شناسی این هویت‌های متفاوت حتی با پوشش‌های مختلف افراد قابل‌شناسایی است که افراد با نوع لباس و آرایش مو و صورت خود می‌خواهند گرایش‌ها و طبقه اجتماعی خود را نشان دهند و زبان که پیچیده‌تر از کد پوششی است، احتمالاً دقیق‌تر و پیچیده‌تر می‌تواند هویت اجتماعی، فرهنگی و منطقه‌ای افراد را نشان ‌دهد.

با قبول این امر که زبان هویت اجتماعی، فرهنگی و منطقه‌ای افراد را نشان می‌دهد. برخی افراد برای فاصله گرفتن از هویت خود نوع پوشش و نحوه گفتار خود را تغییر می‌دهند. بر این اساس نوع ارتباط رفتار زبانی الزاماً بازتاب‌دهنده جایگاه اجتماعی نیست ولی بازتاب‌دهنده خواسته و هویت برساخته فرد است. درواقع زبان، نه‌تنها بازتاب‌دهنده هویت اجتماعی، فرهنگی و جغرافیائی زبانمندان خود است بلکه تا حدودی سازنده برساخت‌های اجتماعی و هویتی افراد نیز خواهد بود.

چرا جوانان به بی لهجگی تمایل دارند؟

البته در علم زبان و یا گویش‌شناسی بی لهجه بودن وجود ندارد و زبانی که به‌صورت عادی در جامعه پذیرفته می‌شود را بدون نشان می‌گوییم. درصورتی‌که آن‌هم نشان و ویژگی‌های خاص خود را دارد، اما چون نشان و یا عرف غالب می‌شود که در انگلیسی به آن unmarked می‌گویند معمول می‌شود و رواج پیدا می‌کند و ما فکر می‌کنیم بی‌نشان است.

جوان‌ها در جامعه‌شناسی زبان عامل مهمی برای تغییرات زبانی پایدار به‌حساب نمی‌آیند چون جوان‌ها شکل‌گیری شخصیتی‌شان متغیر است و سال‌به‌سال و دوره به دوره تغییر می‌کنند. این‌ها هویت‌های متفاوتی را امتحان می‌کنند و شکل‌گیری شخصیتشان هنوز کامل نشده و به دنبال هویت‌های جدید هستند و همان جوان ممکن است امروز از صحبت کردن به لهجه محلی و منطقه‌ای خود پرهیز کند و براساس ارزش‌های غالب درون‌گروهی خود صحبت کند، اما پس‌ازآنکه به سن حدود ۴۰ سالگی رسید و شخصیتش شکل گرفت به لهجه اصلی خود برگشت می‌کند چون به دنبال کسب یک هویت‌هایی بوده که با شکل گرفتن شخصیت از آن‌ها دور می‌شود و به میراث فرهنگی خود رجوع می‌کند؛ پس رفتارهای کلامی جوانان را نمی‌توان به‌عنوان یک معیار پایدار در جامعه‌شناسی زبان در نظر گرفت چون دائم در حال تغییرند و زمانی که به آستانه چهل‌سالگی نزدیک‌تر شوند می‌توان رفتار کلامی‌شان را نشانگر خواستگاه اجتماعی‌شان محسوب کرد.

آیا نسل جدید در شکل‌گیری گونه‌های زبانی تأثیرگذارند؟

نمی‌توان این موضوع را انکار کرد. بله تأثیرگذارند ولی ثبات و پایداری تضمین‌شده ندارند. ما دو نوع تغییر زبانی داریم؛ یک نوع از بالا به پایین است و نوع دیگر تغییر زبانی از پایین به بالا. تغییرات زبانی از بالا به پایین معمولاً استانداردها و تغییرات پذیرفته‌شده‌ی طبقه متوسط است که الگو قرارگرفته شده و دیگران سعی می‌کنند خود را به آن نزدیک کنند. معمولاً افرادی که بیشترین دخالت را در تغییرات زبانی از بالا به پایین دارند از نظر جنسیت خانم‌ها از آقایان پیشتازترند، ازنظر سنی هم معمولاً قشر سنی ۳۵ تا ۴۰ سال و از نظر طبقه اجتماعی هم طبقه متوسط رو به پایین هستند که بیشترین تلاش را می‌کنند خودشان را به معیارها و ارزش‌هایی که از بالا می‌رسد منطبق کنند. البته این مطالعات در جوامع غربی انجام‌شده و به‌طور دقیق نمی‌توان گفت چقدر با جامعه ایران انطباق دارد ولی به نظر می‌آید تا حد زیادی منطبق باشد.

یکسری تغییرات زبانی از پایین به بالا است، در میان طبقه کارگری رو به بالا و در اینجا آقایان پیشتازتر از خانم‌ها هستند و تغییرات زبانی این دسته پنهان یا covert است.

عمده تغییرات زبانی براساس هنجارها و ارزش‌های اجتماعی طبقه متوسط و متوسط به بالا است که انجام می‌شود و تقریباً اکثر تغییرات زبانی از بالا به پایین انجام می‌شود که تغییرات زبانی آشکار نامیده می‌شود؛ ارزش‌ها و اعتبار اجتماعی آشکار دارد، یعنی تغییرات زبانی از بالا به پایین. در مقابل اعتبار اجتماعی پنهان مربوط به طبقات اجتماعی کارگری است که معمولاً شامل اصطلاحات کوچه‌بازاری و داش‌مشتی است که وارد محاوره شده و از همین دست تغییرات است که چندان نامقبول هم نبوده و امروزه جاافتاده.

دلیل اینگونه تغییرات را چه چیز می‌دانید؟

بسیاری از این تغییرات زبانی به دلیل سیر و سرعت تغییرات جوامع است که نشأت گرفته از عصر تکنولوژی است که باعث به وجود آمدن هویت جدید در جوامع می‌شود. وجود بعضی از این تغییرات در زبان به‌عنوان میراث فرهنگی یک جامعه نگران‌کننده است ولی گریزی نیست و شاید بتوان آن را به‌نوعی جبر زمانه تلقی کرد. مثلاً تکنولوژی موبایل که با خودش تغییرات ارتباطی زیادی به وجود آورده و لازم است توسط متخصصین آسیب‌شناسی گردد.

در میان حرف‌هایتان اشاره کردید که زبان و گویش میراث فرهنگی یک جامعه هستند، چرا چنین عنوانی به زبان اطلاق شده است؟

بنده مجدد برای ساده‌سازی مسئله مثال نحوه لباس پوشیدن را مطرح می‌کنم؛ مگر ما امروزه انواع لباس‌های اقوام را به‌عنوان دستاوردها و میراث‌های فرهنگی‌مان در موزه نگهداری نمی‌کنیم؟  آیا شیوه صحبت کردن ما دارای ارزشی کمتر از نوع لباس پوشیدنمان است؟ چطور تنوع لباس‌ قومیت‌های مختلف و دوره‌های تاریخی را با وسواسی ویژه در موزه‌ها نگهداری می‌کنیم و به‌عنوان میراث فرهنگی‌مان شناخته‌شده، اما آیا تنوع گونه‌های مختلف زبانی ارزشی کمتر از لباس‌های اقوام دارد؟ من این‌طور فکر نمی‌کنم.

برای تعریف و توصیف یک پدیده خاص یا اشیاء مختلف، چندین واژه در یک‌زبان وجود دارد که ممکن است در یک‌زبان دیگر وجود نداشته باشد. این تمایزات مختلف، نگرش دقیق‌تر به یک پدیده را نشان می‌دهد. هرچه این تمایزات در یک‌زبان بیشتر باشد، نشان‌دهنده دقت آن زبان و شناخت دقیق‌تر آن از یک پدیده است و چرا ما نباید چنین سرمایه‌ای را که به‌رایگان در اختیارمان قرارگرفته، حفظ کنیم؟

یا اینکه ممکن است زمانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای مثال به دنبال جایگزینی فارسی و معادل واژه‌ای از زبان انگلیسی باشد، ولی واژه‌ای که در زبان فارسی وجود دارد معنایی کلی و غیردقیق داشته و آن وصف و دقتی که در زبان‌اصلی از واژه وجود دارد در زبان فارسی گویا نباشد، اما برای مثال در شهرستان ورزنه اصفهان واژه‌ای وجود دارد که معنی بسیار نزدیکی با آن واژه موردنظر در زبان دیگر دارد و زبان‌شناسان آن را برای جایگزین کردنش با واژه‌ی انگلیسی می‌یابند و پیشنهاد می‌دهند.

لزوم حفظ تنوع زبانی چیست؟

زمانی که یک‌زبان نقش‌ها و کارکردهای اجتماعی نداشته باشد خودبه‌خود از بین می‌رود. زبان تا زمانی می‌تواند به حیات خودش ادامه دهد که افرادی باشند به آن زبان سخن بگویند یا به‌اصطلاح آن زبان سخنگو داشته باشد. زمانی که زبانی کاربرد نداشته باشد از کار می‌ایستد. این سیر تحولات اجتماعی و فرهنگی آن‌قدر شدید است که خیلی از زبان‌ها کاربردشان را ازدست‌داده‌اند اما می‌توان آن زبان را ثبت و ضبط کرد که در آینده منبعی برای مطالعات دقیق، واژه‌سازی و برنامه‌ریزی زبانی شود زیرا نظام مفهومی و دستوری ما برای مثال پاسخگوی خیلی از مفاهیم علمی و اندیشه‌های فلسفی نیست.

چه پیشنهادی به عنوان زبان‌شناس و محقق جهت رواج گونه‌های زبانی در جامعه دارید؟

جهت گسترش و ترویج گونه‌های زبانی، به‌عنوان‌مثال صداوسیما می‌تواند با ساخت برنامه‌هایی فاخر و مستند گونه به معرفی زبان‌ها و گونه‌های مختلف زبانی در اقوام و شهرهای مختلف کشور بپردازد و از این طریق مردم را با گونه‌های زبانی مختلف آشنا کند که متأسفانه گاهی شاهد آن هستیم امروزه با ساخت برنامه‌هایی طنز به تمسخر گونه‌ها و مردمان شهرها پرداخته‌ می‌شود که دید ضعیفی از مردمان آن دیار به مخاطب می‌شناساند و یا روزنامه‌های محلی هرکدام بخشی را به معرفی یکی از گونه‌های زبانی منطقه خودشان اختصاص دهند. درهرحال لازم است در معرفی عالمانه از گونه‌های زبانی ایران جهت شناخت و حفظ این سرمایه‌های ملی و فرهنگی کشورمان همت گماریم.

گفت و گو از: سمانه ابوشهاب_خبرنگار فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 369377

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.