به گزارش خبرنگار ایمنا، زندگی مجال اندکی به او برای زیستن بخشید، اما کوتاهی این زمان هم یارای مقابله با اراده راسخ فروغ برای ماندگاری در تاریخ ادبیات این سرزمین نبود. فروغ فرخزاد، در آغازین روزهای فصل سرد سال ۱۳۱۳، در تهران چشم گشود و در طول عمر کوتاه ۳۲ ساله خود، توانست جایگاه والایی را در ادبیات معاصر فارسی به دست آورد، تا آنجایی که ۵ دفتر شعر او از قابل توجهترین آثار شعر معاصر هستند.
پس از آنکه فروغ سه کتاب «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» را منتشر کرد و توانست نامی برای خود به دست آورد، "تولدی دیگر" اتفاق افتاد. فروغ در زمانی دچار تحول دیدگاه و افکار شده بود و همین زمان کتابی غیرمنتظره را منتشر کرد.
تولدی دیگر، تحولی شگفتانگیز
فروغ فرخزاد با وجود دردمندی و بهره هنری شعرهایی که در سه دفتر پیشین منتشر کرده بود، شاعری رمانتیک و گاه درگیر سانتیمانتال بهنظر میرسید، اما «تولدی دیگر» به مثابه یک آغاز دوباره برای او بود، تا آنجایی که امروز او را در زمره بزرگترین شاعران معاصر قرار میدهند.
باید گفت که فروغ ناگهان به سرودن اشعاری بسیار عمیقتر و بدیعتر روی میآورد، تا جایی که سرودن این اشعار نام او را نه تنها در محافل ادبی که در محافل روشنفکری هم سر زبانها انداخت.
خود فروغ فرخزاد درباره دوران پیش از این تحول میگوید: "من هنوز ساخته نشده بودم،" و ادامه میدهد: "در محیط کوچک و تنگی بودم که اسمش را میگذاریم زندگی خانوادگی. بعد یک مرتبه از آن حرفها خالی شدم و محیط خود را عوض کردم" و این تغییر را امری جبری میداند که او را به مرحله تفکر رسانده است. او کتابهایی را که پیش از «تولدی دیگر» نوشته، "دست و پا زدنی مایوسانه میان دو مرحله زندگی و آخرین نفس زدنها پیش از رهایی و رسیدن به تفکر" توصیف میکند.
آنگونه که هیچکس نمیتواند چون او شعر بگوید
جالب است بدانید که امروزه، انتشار «تولدی دیگر» را نه تنها تحولی در شعر و زندگی فروغ، که مبدا دگرگونی در شعر نو ایران به شمار میآورند و شمس لنگرودی در کتاب خود، آن را دومین تحول در وزن هزارساله عروض شعر فارسی توصیف میکند.
فروغ، خود این تحول در وزن را اینگونه توجیه میکند: "من به سابقه شعری کلمات و اشیاء بی توجهم. به من چه که تا به حال هیچ شاعر فارسی زبانی مثلا کلمه انفجار را در شعرش نیاورده است؟ به من چه که این کلمه هنوز شاعرانه نشده است؟ جان که دارد، شاعرانه اش می کنیم!"
در اشعار فروغ فرخزاد، میتوان تصویر زنی معترض، عاصی و دردمند را یافت که با دیدگاهی مدرن سخن میگوید. او به طرح مسائل اجتماعی و تصویر کردن جامعه در حال انفجار زمان پهلوی میپردازد و البته تقریبا همواره اشاراتش سرشار از استعاره و نهفته در لایههای زیرین جملات هستند.
تاکید او بر انتقاد از فشار و تبعیض علیه زنان و همچنین مردسالاری حاکم بر جامعه آن زمان، در تعداد زیادی از اشعارش هویداست. او این تبعیض و درد را اینگونه توصیف میکند: "و این منم / زنی تنها / در آستانه فصلی سرد / در ابتدای درک هستی آلوده زمین / و یأس ساده و غمناک آسمان / و ناتوانی این دستهای سیمانی" و نشان میدهد که به راستی اشعار او از زمان خود پیشتر بودهاند.
فروغ فرخزاد ساده شعر میگوید، اما کسی هم نمیتواند نظیر او شروع بگوید. اینگونه است که میتواند با کنار هم چیدن کلمات سادهای چون «سرد»، «ویرانه»، «تخیل» و «زندانی» یکی از شاهکارهای ادبی و فکری فارسی معاصر را بسازد: "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد / ایمان بیاوریم به ویرانههای باغهای تخیل / به داسهای واژگون شده بیکار / و دانههای زندانی / نگاه کن که چه برفی میبارد"
فروغ فرخزاد، از آغاز تا پایان
فروغ فرخزاد زمان کوتاهی را از هشتم دیماه ۱۳۱۳ تا بیست و چهارم بهمن ۱۳۴۵ زیست. تنها ۱۸ سال داشت که کتاب «اسیر» را منتشر کرد و بعد از آن «دیوار»، «عصیان»، «تولدی دیگر» و نهایتا سه سال پیش از مرگ، «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را نوشت.
پنج سالی که میان انتشار «عصیان» و «تولدی دیگر» بر فروغ گذشت، زمان عجیبی بود. همکاری با ابراهیم گلستان، دیدگاههای فکری، اجتماعی و حتی احتمالا تحت تاثیر فعالیت در سینما، دیدگاههای ادبی او را تغییر داد. فروغ فرخزاد با همکاری گلستان، فیلم «خانه سیاه است» را میسازد که به موفقیتهای جهانی دست مییابد. همچنین آثار ادبی فروغ، به زبانهای عربی، آذری، انگلیسی، ترکی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی و آلمانی ترجمه شدهاند.
"در زمستانی غبار آلود و دور / یا خزانی خالی از فریاد و شور / مرگ من روزی فرا خواهد رسید / روزی از این تلخ و شیرین روزها" در نهایت، فروغ فرخزاد، بعد از ظهر دوشنبه یک روز سرد زمستانی، هنگام رانندگی از جاده منحرف شد و جان باخت. او را در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.
نظر شما