تنگه ابوقریب با لبانی تشنه در امان ماند...

در میان خاکریزها و کانال‌های تنگه ابوقریب، جایی برای درنگ نیست. فشار و کمبود مهمات و آب در سراسر فیلم به چشم می‌خورَد تا همگان بدانند جوانان ما با دستانی خالی مانع از ورود بعثی‌ها به دزفول می‌شوند و سرنوشت جنگ را در چند روز پایانی به نام خود تغییر می‌دهند.

به گزارش ایمنا، به جرات می‌توانم بگویم بعد از گلوگاه شیطان، هیچ فیلمی در ژانر دفاع مقدس ندیدم که من را به سر درد وادارد...فیلمی که حرف‌های گفتنی‌اش از هشت‌سال جنگ و خاک و خون و آتش فراتر است. فیلم "چ" درسال ۹۲ ساخته شد، اما آن فیلم، قیاسی از شخصیت شهید چمران و چگوارا بود و بیشتر از طرح‌ریزی‌ها و پشت صحنه جنگ می‌گفت تا بیان دفاعی در دل میدان جنگ...

تنگه ابوقریب اما گوشت و پوست و استخوان جنگ را به نمایش می‌گذارد... درست جایی در میان تنگنای تنگه‌ی ابوقریب...

این فیلم سینمایی، وضعیت گردان عمار با دستانی خالی و لبانی تشنه را به تصویر می‌کشد تا بدانیم فقط پنج روز قبل از قطعنامه ۵۹۸ چیزی برای دفاع جز جان جوانان نداشتیم.

پزشک مادر صدام شاید مقصر اصلی همه این اتفاقات باشد، اما پزشکِ جنگی چون مجید، جور همه اشتباهات پزشکی را می‌کشد...

عزیز قصه شاید فردی عجول و یک‌دنده بنظر برسد اما، در دفاع صبور است و مخلص، دفاعی تا پای جان و به قیمت نرساندن گیرسرهایی که یک‌صبح تا عصر فرماندهان دسته را در بازار می‌چرخاند تا باب میل دخترش را بیابد.

خلیل قصه اما، تمام لحظات جنگ را در سینه مرور می‌کند تا یادمان بماند چه‌کسانی رفته‌اند و در آخر،با اصابت یک گلوله در قلب اندوهگینش، به درجه رفیع شهادت می‌رسد.

حاج رضای قصه غم‌انگیزترین حس در دنیای جنگ را دارد. درست درجایی که حاج صالحی تلاش را می‌کند و نادیده گرفته می‌شود...حتی توجهی به گردان عمار نمی‌شود. نگاه‌های پر مفهوم حاج رضا همه چیز را برملا می‌کند. حسرت و بردباری، هردو باهم حاج رضا را از پای در می‌آورند.

نگاه های حزن‌انگیز و پر از حرف خلیل و مجید، نشان‌گر ۸ سال دفاعی‌است که جدال تجهیزات بود و جان...جان جوانان ایرانی و تجهیزات بعثی‌ها.

فریادهای حسن قصه با تمام شیرینی شخصیتش، کام همگان را تلخ می‌کند، تا نشان بدهد انسانیت، جزیی از وجود همه کسانی بود که برای دفاع از این آب و خاک در خط مقدم حضور داشتند. دست حمایت‌گر او برای ایجاد سرپناهی برای کودکانی که سرپرستان خود را در شلوغی‌های جنگ گم کرده اند، نشان از روح لطیف و کودکانه او دارد که درهمه حال او را از احساسات و هیجان پر می‌کند.

علی نماد سماجت و پرسشگری نوجوانانی است که برای پاسخ های درونیشان تا پای مرگ هم می‌روند و در هرلحظه از جنگ روح لطیفشان می‌میرد، اما بازهم دوام می‌آورند تا سر آخر همچون قهرمانی عاقل، سینه سپر کنند. در سراسر فیلم، دنباله‌رو ردپای هوشیاری کارگردان، سوالات علی مطرح می‌شود و هربار با یک اتفاق و یا توسط یک فرد پاسخ داده می‌شود.

تنگه ابوقریب یدک کش هشت سال دفاع مقدس است. بار سنگینی را بر دوش خود دارد تا بتواند تمام زوایای مربوط به دفاع مقدس را بیان کند. حضور زن‌ها و کودکان در میدان جنگ، شاید انتقادات زیادی را از طریق حاضرین در تنگه، بر فیلم وارد کند، اما به دلیل حجم بالای مسایل مغفول مانده از دفاع مقدس در فیلم‌های سینمایی ایران و ادای دین به خانواده‌هایی که در جنگ نبوده اند اما جنگ را از نزدیک لمس کرده‌اند این انتقادات را برطرف خواهد کرد.

صداگذاری و گریم این فیلم از شگفتی‌هایی است که به شدت به چشم می‌خورد.

از طرفی جلوه‌های ویژه میدانی تاثیر گذار این فیلم می‌تواند برگ برنده‌ای باشد در مقابل تمامی فیلم‌هایی که انفجار در آن‌ها حرف اصلی را می‌زند.

یادداشت از: نجمه بهنام نیا، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 353079

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.