رزم‌آرا، دوسیه‌ای که به خاطر نفت، مسکوت ماند

مسئول گروه تاریخ دانشگاه اصفهان گفت: همانگونه که زیاده‌طلبی دولت‌های خارجی در ایران، هنگامی که انگلستان ضعیف شده بود، آنها را به دنبال قرارداد نفتی آورد، زمینه شکل‌گیری ماجرای مسکوت رزم‌آرا نیز، زیاده طلبی دولت‌های خارجی بود. در همین راستا، زیاده‌طلبی، نفت را به یک مسئله تبدیل کرده بود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، علی‌اکبر جعفری، مسئول گروه تاریخ دانشگاه اصفهان در نشست نقد و بررسی مستند "رزم‌آرا، یک دوسیه مسکوت" که اولین نشست هفته فیلم انقلاب اسلامی است، در رابطه با نکات تاریخی و محتوایی این مستند گفت: این مستند، اثر پرجرأتی است، چراکه کار تاریخی در حوزه هنر بسیار سخت است.

وی افزود: این مستند، از دو نظر کار خیلی خوب و قوی است. یکی در پاسخ به این سؤال که چگونه می‌توانیم یک تاریخ‌نگاری برای مخاطب عام انجام دهیم؟ و دیگر این که چرا همیشه برای قشر خاص کار می‌کنیم؟ پس به این خاطر که این مستند، در راستای مخاطب عام، آن‌هم با موضوعی بسیار پیچیده بود، کاری قوی به نظر می‌رسد.

جعفری، دلیل دیگر قوی بودن این مستند را استفاده از منابع تصویری برای تاریخ‌گویی بیان کرد و گفت: تاریخ، تنها گزارش و تاریخ‌گویی نیست، چند عکسی هم باید نگاه کرد که در این مستند، از عکس‌ها و منابع تصویری استفاده شده است. در همین راستا، رویکرد مستند "رزم‌آرا، یک دوسیه مسکوت"، تاریخ‌نگاری شفاهی است، یعنی استفاده از کسانی که سینه‌شان از تاریخ پر است، اما فرصت نوشتن نداشته‌اند.

وی نقطه قوت این مستند را در پیش‌پردازی آن دانست و افزود: همیشه تصور می‌شود تاریخ، تنها پدیده ای است از آنچه که اتفاق افتاده، در حالی که نمی‌شود شخصیت رزم آرا را تحلیل کرد، بدون آن که دوره کودکی و نظامی او را در نظر گرفت. پس در نظرگرفتن جنبه‌های گوناگون زندگی رزم‌آرا، برای بیان یک واقعیت یا حادثه، از نقاط قوت این مستند است، چراکه تک‌بعدی نگاه نکرده است.

وی افزود: به عنوان نمونه، جایی در مستند نشان می‌دهد که پدر علی رزم‌آرا به او می‌گوید: "من به خاطر نخست‌وزیر شدنت به تو تبریک نمی‌گویم." این اشاره، نشان می دهد که این مستند، تنها ضعف مدیریتی رزم آرا را در نظر نگرفته و به نظامی بودن او نیز اشاره می کند.

مسئول گروه تاریخ دانشگاه اصفهان بیان کرد: نکته دیگر این مستند، در رعایت بی‌طرفی، آن‌هم در حد بسیار زیاد است. البته نمی‌توان گفت بی‌طرفی تمام، چراکه به بی‌خاصیتی فیلم، منجر نشده بود. ضمن این که برخی بخش‌های مستند، بدون سند ارائه شده است. به عنوان نمونه، مستند، نشان‌گر این است که خلیل طهماسب چند بار اقدام کرده بود که رزم‌آرا را ترور کند، اما موفق نشده بود، در حالی که در اثر، سندی برای این موضوع ارائه نشده بود، ضمن آنکه پیش از این نیز، چنین موضوعی به تصویر کشیده نشده است.

جعفری افزود: یکی از مسائل مهمی که در این مستند لازم بود به آن پرداخته شود، موضوع نفتی ایران و گره خوردن آن به قتل رزم‌آرا است که در کمترین میزان به آن اشاره شده بود، در حالی که حتی کسانی که مطالعه کمی در زمینه تاریخ دارند، می‌دانند که قتل رزم‌آرا به ملی شدن صنعت نفت ایران مرتبط است و این، همان چیزی است که ماجرا را مسکوت گذاشته است.

وی با اشاره به بخشی از این مستند مبنی بر آنکه هیچ کس حاضر نبود مسئولیت قتل رزم‌آرا را بر عهده گیرد، گفت: بخش‌های نهایی این مستند، بیانگر این است که پس از قتل رزم‌آرا، اختلاف نظرهایی در مورد قاتل او وجود داشته، در حالی که آنچه بخش نهایی زندگی او را به پرونده‌ای مسکوت تبدیل کرده، ماجراهای پس از مرگ او است که پرونده‌ حجیم‌تری نسبت به پیش از قتل او دارد.

مسئول گروه تاریخ دانشگاه اصفهان با بیان اینکه تاریخ‌گویی به صورت شفاهی خوب است، اما نباید آن را به صورت خام به کار برد، افزود: بهتر است در فیلم‌هایی که بنای آنها مستند علمی و دقیق است، برخی دیالوگ‌ها به کار برده نشود، چراکه هر مطلبی در تاریخ، باید دارای سند باشد. البته از آنجایی که فایل صوتی بازجویی و محاکمه اعضای فداییان اسلام موجود است، بهتر بود از آن‌ها نیز استفاده می‌شد.

جعفری در رابطه با اینکه رزم‌آرا در مسائل نظامی، مهارت داشت و اعضای کابینه را نمی‌شناخت، بیان کرد: در دوران محمدرضا شاه، چند بار اتفاق افتاده بود که کابینه دولت، نظامی باشد. همانند روزهای آخر پاییز 1357 که رئیس ستاد ارتش، نخست وزیر شده بود. به همین خاطر باید گفت رزم‌آرا، گروه نسبتا یکدستی را برای کابینه تشکیل داد، اما به عنوان نمونه در میان نظامی‌های آن دوره، فردی توانمند در زمینه بهداشت وجود نداشت، در حالی که اگر رزم‌آرا اعضای کابینه را می‌شناخت، در این زمینه نقدی بر او وارد نبود.

وی در رابطه با اصالت جمله «ما ایرانی‌ها نمی‌توانیم یک لولهنگ بسازیم» هم اظهار کرد: به کار بردن این جمله توسط رزم‌آرا در فیلم، از نقاط قوت اثر است، همانطور که در کتاب‌های دبیرستان در سال‌های گذشته نیز به آن اشاره شده بود، اما این انکشاف تاریخی را نمی‌توان نفی کرد، چراکه نقل قولی از مظفر بقایی وجود دارد که ادعا می کند در جلسه‌ای خصوصی، علی رزم‌آرا این جمله را بیان کرده است.

وی ادامه داد: به همین دلیل اگر با رویکرد مستندپردازی هنری نگاه کنیم، باید بگوییم سندی برای این جمله، غیر از جمله‌ای که از مظفر بقایی نقل شده، نداریم، اما نمی‌توان گفت رزم‌آرا در جلسه‌ای خصوصی این جمله را نگفته است.

مسئول گروه تاریخ دانشگاه اصفهان در رابطه با رفتار آیت‌الله کاشانی به عنوان نیروی مذهبی زمان هم گفت: پرداختن به رزم‌آرا و مسائل آن دوره، نیازمند جریان‌شناسی سیاسی معاصر در سال 1320 است، یعنی زمانی که رضاشاه مجبور به کناره‌گیری شد. در این زمینه، سه جریان سیاسی در طول 12 سال مؤثر است که شامل جریان سنتی، جریان ملی‌گرا و جریان مذهبی می‌شود که مسائل مربوط به آیت الله کاشانی به جریان مذهبی مرتبط است.

جعفری ادامه داد: در جریان مذهبی که رهبر فکری و عمل‌گرای آن، آیت‌الله کاشانی و نواب‌صفوی بود، نباید نسبت به جایگاه رهبری، ساده پنداری وجود داشته باشد، چراکه در جریان سنتی هر گاه به مشکل برمی‌خوردند، به سراغ مذهبی‌ها می‌رفتند، در حالی که جریان مذهبی نباید اینگونه مورد بازی و سوء استفاده قرار گیرد.

وی افزود: جریان مذهبی، این فرصت را پیش می‌آورد که برخی به آیت‌آلله کاشانی، برچسب انگلیسی بودن بزنند، همچنین دو جریان دیگر سعی می‌کرد از رفتار با تأیید مذهبی فداییان اسلام، گروهی خشن و تروریست و از آیت‌الله کاشانی، چهره ای منفور معرفی کند، در حالی که در رابطه با او، با یک رهبری واحد روبرو هستیم، اما در این مستند، هم‌آوایی تمام در جریان سیاسی مذهبی نمی‌بینیم و در موارد گوناگون، شاهد اتفاقات غیرهم‌آوایی هستیم.

مسئول گروه تاریخ دانشگاه اصفهان گفت: جاده فرعی مستند بر این فرض بود که پس از ترور رزم‌آرا با شبهه روبرو بودیم و «این، به نفع ملت ایران و عالی‌ترین و مفیدترین ضربه‌ای بود که به پیکر دشمنان اسلام آمد». در همین راستا، مستند نشان دهنده این بود که جریان فداییان اسلام، آن را پذیرفته بودند، در حالی که در بخش‌های پایانی فیلم، به نقش دربار در قتل رزم‌آرا اشاره می‌شود.

جعفری افزود: پاسخ این سؤال را که چه می‌شود که به یکباره، پای دربار به ماجرا باز می‌شود، می توان در چند جمله بیان کرد. نخست آنکه می‌توان گفت که شاه و دربار، خواهان ملی شدن صنعت نفت بودند، اما رزم‌آرا مخالف، پس دربار، مخالف را از پیش رو برداشته است. دوم آنکه از آنجایی که در مستند هم به مخالف بودن سیاسیون زمان با سیاست خارجی رزم‌آرا اشاره شده، پس می‌توان نتیجه گرفت که شاه و دربار، خواهان حضور و همراهی یک نیروی قوی همچون آمریکا در ایران بودند، در حالی که رزم‌آرا چنین چیزی را نمی‌خواست. پس باز هم دربار در قتل او نقش داشته است. 

وی در رابطه با به نمایش گذاشتن بازجویی‌ آیت‌ الله کاشانی، 5 پس از ترور حسین علاء گفت: در این هنگام، شاهد پاسخ‌های غیرشفاف و ارجاعی او هستیم، اما چرا نقش دربار مطرح می‌شود؟ پاسخ، نقل قول‌های برخی افراد مورد وثوق همچون آیت‌الله کاشانی است. البته در آن روزگار، برخی مسئله را تشدید می‌کردند، همچون بررسی آنکه گلوله از جلو یا عقب خورده یا بررسی میزان ورودی و خروجی گلوله بر تن رزم‌آرا.

مسئول گروه تاریخ دانشگاه اصفهان افزود: پرونده اولیه محمد ترکمان درباره قتل رزم‌آرا، با ارائه سندی، ضارب رزم‌آرا را خلیل طهماسبی بیان کرده، اما رزم‌آرا بیش از آنکه نیاز به پرونده مسکوت داشته باشد، پیش از آن هم ترورهای ناموفقی را از سر گذرانده بود، پس چرا آن‌ها مسکوت نماند، چون فکر می‌ کردند او، مانند هژیر کشته شده است.

جعفری ادامه داد: در جریان شناسی 1320، می‌بینیم که اگرچه طهماسبی با حکم یا بدون حکم ترور کرده باشد، اما دربار از مذاکرات خصوصی فداییان اسلام برای ترور او مطلع شده‌ و حتی یک ضارب پوششی هم قرار داده‌اند. دلیل این ماجرا، این است که در متن صریح و منتسب به خلیل طهماسبی آمده که همسر و فرزندانم را برای حفظ امنیت‌شان منتقل کردم، در حالی که گلوله چهارم و پنجم گیر کرد و بیهوش شدم. پس ثابت می‌شود که خلیل طهماسب، ضارب علی رزم‌آرا بوده است.

وی زمینه شکل‌گیری این ماجرا و تفکر را در زیاده طلبی دولت‌های خارجی دانست و اظهار کرد: زیاده‌طلبی دولت‌های خارجی در ایران هنگامی که انگلستان ضعیف شده و به دنبال قرارداد نفتی آمده بود، مشکلاتی را در دوران اشغال ایران و دوران قحطی به وجود آورد و نفت را به یک مسئله تبدیل کرد.

کد خبر 341011

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.