به گزارش ایمنا، آلبر کامو در سال ۱۹۵۷ به دلیل آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد برنده جایزه نوبل ادبیات شد. وی پس از «رودیارد کیپلینگ» جوانترین برنده جایزه نوبل و همچنین نخستین نویسنده زاده قاره آفریقا است که این عنوان را کسب کردهاست. همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد و دو سال پس از بردن جایزه نوبل در یک سانحه تصادف درگذشت. با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم شناخته میشود او همواره این برچسب خاص را رد میکرد. این گزارش به معرفی برخی آثار وی می پردازد.
پشت و رو، ۱۹۳۷
تم اصلی کتاب «پشت و رو» خوشحالی است و ایده های مهم کتاب، نخست شامل عشق به زندگی است. این عشق همچون هارمونی میان فرد و دنیایی که در آن ساکن است، احساس می شود. دوم یأس در زندگی است. یأس در زندگی به مانند ناامیدی احساس می شود که با عدم هماهنگی میان انسان و جهان اطرافش شکل می گیرد. سوم اهمیت تعامل اجتماعی است. این کتاب هیچ گونه پیشنهاد یا دستورالعمل روشنی مبنی بر اینکه خوشحالی چگونه بدست می آید را ارائه نمی دهد و تنها موردی که مطرح می کند ایدۀ بی آلایشی است. کامو عنوان می کند که جهان ساده است. او این امر را بین بله و خیر کشف می کند. شما زندگی می کنید، دوره ای از خوشحالی و نومیدی را تجربه می کنید و سرانجام می میرید. به نظر می رسد او می خواهد بگوید شیوۀ صحیح زندگی این است که سادگی را پذیرفته و سعی نکنیم که از جنبه های اشتباه زندگی ممانعت کنیم یا به مسائل بسیار بغرنج نه بگوییم.
عیش، ۱۹۳۸
نوشته های اولیه کامو به اندیشه های فیلسوفانۀ وی تعلق داشت. کتاب «عیش» (شامل چندین مقاله) در سال ۱۹۳۸ و در الجزایر نوشته شد و سپس به مرجع و پایه و اساسی برای ادامه کارهای کامو تبدیل شد. این مقالات آهنگین و موزون، به شرح درباره عیاشی هوشیارانه در جهان، شادی ِ ذاتی در طبیعت و غوطه ور شدن در لذت محض می پردازد. این تجربیات هنوز هم به عنوان راهی برای حل مسائل فلسفی از جمله یافتن معنای زندگی در مواجهه با مرگ، مطرح می شود. تجربیاتی که کنار یکدیگر ظاهر شده و به عنوان اولین ریشه های خودپژوهی یا مدیتیشن ِ کامو در سوالات غایی وی، خود را آشکار می سازند.
در این مقالات، کامو دو رویکرد مختلف را مقابل یکدیگر قرار می دهد. اولین رویکرد چیزی است که کامو آن را به عنوان ترس هایی که ریشه های مذهبی دارند، معرفی می کند و افرادی را مثال می زند که به روح نامیرای انسان معتقد هستند، به دنیای دیگری پس از مرگ اعتقاد دارند و از زندگی روزمره و دنیوی خویش استعفا داده و مدام با خدای خود مشغولند. کامو در مقابلِ این جریان سنتی مسیحی، واقعیتی بدیهی را مطرح می کند: «ما باید بمیریم و هیچ چیز پس از مرگ ما وجود ندارد». کامو بدون اشاره به این مسئله، از دل این واقعیات نتایجی را بیرون می کشد که یکی از آن ها، عدم نامیرا بودن روح است. کامو در اینجا نیز مانند هرجای دیگری در نوشته های فلسفی اش، به خواننده های خود توصیه می کند تا با رنج های واقعیت دست و پنجه نرم کنند و شانه را زیر بار این رنج ها خالی نکنند اما در این خصوص او هیچ توضیح و یا شواهد دیگری ارائه نمی دهد.
کالیگولا، ۱۹۳۸
موفق ترین نمایشنامه ی آلبر کامو در واقع تعدادی نمایشنامه هستند که درون یک نمایشنامه جای گرفته اند. «کالیگولا» که به گونه ای آزاد برداشتی از امپراطوری روم که توسط «سوتنیوس» توصیف شده، می باشد، نظر به اینکه پس از مرگ خواهر و معشوقه او نوشته شده با نوعی پوچی نیز مواجه می شود و موضوعات او را در معرض دنباله وحشتناکی از تظاهراتِ آنچه وی اینگونه در نظر دارد، حقیقت پوچ، اینکه انسانها می میرند و بداقبال هستند، قرار می دهد.
بیگانه، ۱۹۴۲
بیگانه احتمالاً شناخته شده ترین رمان کامو به شمار می آید. «مورسو» کارمند فرانسوی اهل الجزیره که از دروغ گفتن امتناع می ورزد، از طریق تلگرام متوجه مرگ مادرش می شود. رفتار وی در مراسم تشییع جنازه، خوردن قهوه و سیگار کشیدن بعدها به ضرر او تمام شده و به علاوه هنگامیکه به اتهام قتل یک مرد عرب تحت تعقیب است، بر علیه او استفاده می شود.
افسانه سیزیف، ۱۹۴۲
رساله بلندبالای کامو در مورد پوچی «افسانه سیزیف» است. او می خواهد بداند آیا بدون وجود خدا می توان ارزشهای معناداری در این جهان یافت. وی با ارزیابی رویکردهای اگزیستانسیالیستی و مسیحیت نتیجه می گیرد که این اندیشه ها بسیار دور دست هستند و می کوشد تا به طور صحیح راه زندگی خود را در جهانی که آرزوی انسان برای دستیابی به وحدت را ناکام گذارده است، پیدا کند. افسانه سیزیف که اغلب به عنوان رساله ای فلسفی اشتباه گرفته می شود، کشف تجربه پوچی یک انسان است.
سوءتفاهم، ۱۹۴۴
این کتاب با عنوان «قصد متقابل» نیز شناخته می شود. «جان» مرد ثروتمندی است که به خانه اش در چکسلواکی باز می گردد. مادر و خواهر دلسرد او مشغول اداره ی مهمانسرای متروکه ای هستند و درآمد خود را با کشتن تاجر ثروتمندی که به تنهایی سفر می کند، تکمیل می کنند. در بیگانه مورسو مقاله روزنامه ای را در سلول خود پیدا می کند که به توصیف داستانی بسیار مشابه پرداخته است. جان هویت واقعی خود را برای خانواده اش که وی را نشناخته اند، آشکار نمی کند و پس از این نتایج جنایت آمیزی حادث می شود. کامو از طریق نمایشنامه، خطر فردگرایی افراطی و سوء تفاهم هایی را مشخص می سازد که وقتی انسانها بنابر قصد متقابل صحبت می کنند، از پی هم می آیند.
طاعون، ۱۹۴۷
موش های صحرایی در شهر اران الجزیره شروع به مردن می کنند. مقامات در ابتدا توجهی به مسئله ندارند ولی خیلی زود درمی یابند که طاعون وارد شهر شده است. ساکنین شهر با قرنطینه شدن بایستی راهی برای زندگی با یا بر علیه طاعون بیایند. طبق آنچه برداشت شده طاعون تمثیلی از فاشیسم است، این کتاب اغلب به عنوان قابل وصول ترین رمان کامو در نظر گرفته می شود. تلاش تیم های بهسازی سیستم بهداشتی در نبردشان بر علیه طاعون انعکاس دهنده تفکر قبلی کامو در مورد پوچی بوده و یک مقابله سودمند با بدبینی و فردگراییِ سوء تفاهم و بیگانه است.
حکومت نظامی، ۱۹۴۸
حکومت نظامی که در شهر کادیز اسپانیا آغاز می شود، نمایشنامه ای در سه بخش است. این مصیبت طاعونی است که به مثابه مرد یونیفرم پوشی مجسم شده که با یک منشی زن با عنوان مرگ همراه شده است. طاعون بر شهر مسلط می شود و مرگ نامها را تدفین می کند. تمثیل روشن است، طاعون توتالیتاریسم و مرگ خدمتکار وفادار اوست. کادیز نیز همانند اُران در رمان طاعون کامو، محصور می شود. در بخش دوم می بینیم که دیِگو تلاش می کند تا مقاومت را سازماندهی کند اما این کوشش با شکست مواجه می شود و در قبال این ناامیدی وی گروگان بیگناهی را گرفته و او را تا سطح دشمن خود تنزل می دهد. در قسمت سوم ما شاهد پایداری مؤثرتری هستیم و مرگ کتاب خود را تسلیم مردمی می کند که مشتاقانه اسامی افرادی را که دوست ندارند خط زده و بنابراین اینگونه دشمن خود را حذف می کنند. چگونه دیگو خونریزی که یادآور حمله های انتقام جویانه پس از آزادی خواهی است را متوقف کرده و طاعون و مرگ را شکست خواهد داد؟
عادل ها، ۱۹۵۰
داستان بر مبنای ترور گرند دوک سرژی الکساندرویچ در سال ۱۹۰۵ نوشته شده است. صرف نظر از ابتکاری بودن اثر، کامو برای کشف اخلاقیات نهفته در قتل سیاسی از اشخاص تاریخی واقعی نیز بهره برده است. نقشه ی انقلابی، پرتاب یک بمب به سمت گرند دوک و کشتن او است. فرار پرتاب کنندۀ بمب بعید بوده و اعدام نتیجۀ احتمالی است. کالیایو، فردی که ترور را اجرا خواهد کرد، ناموفق باز می گردد. در آخرین لحظه نگاه او متوجه کودکان گرند دوک که همراه با پدرشان خواهند مرد شده و نتوانسته بمب را پرتاب کند. رفیق انقلابی او، استفان، خشمگین می شود ولی دیگر دوستان بیشتر موضوع را درک می کنند. کالیایو برای بار دوم تلاش می کند و موفق می شود. او دستگیر شده و به مرگ محکوم می شود. در زندان بیوۀ «گرند دوک» به ملاقات او می آید تا وی را متقاعد به تصدیق این موضوع کند که عمل او قتل بوده نه فعالیتی انقلابی. با وجود اینکه بیوه ی دوک به کالیایو قول می دهد که در صورت موافقت زندگی او را نجات خواهد داد، ولی او نمی پذیرد و اعدام می شود.
طاغی، ۱۹۵۱
آیا میانه روی می تواند طعنه ای برای شورش باشد، یا آیا مقرر است که شورشیان بدل به دیکتاتورهایی شوند که بر علیهشان طغیان کرده اند؟ کامو در طاغی ارزیابی خود از پوچی را دنبال می کند و ارزشهایی را در شورش، در انسجامی خاص، کشف می کند «من شورش می کنم پس ما هستیم». هر چند اگر این فضیلت از سوی دیگران انطباق نیافته و استثمار شود، تبدیل به عیب و نقص می شود. کامو به انتقاد از رویکردهای مسیحیت و کمونیست پرداخته و به هر وجه لازم رویه هایی را که از جانب هر دو رویکرد در جهت حفظ غایتشان به کار برده می شود را مورد نقد قرار می دهد. طاغی اغلب با کژفهمی و همواره به گونه ای جدلی، از سوی برخی به عنوان عالی ترین اثر کامو و از جانب برخی دیگر به عنوان مغشوش ترین کتاب او مد نظر قرار گرفته است
سقوط، ۱۹۵۶
کتاب سقوط از سوی بسیاری از صاحبنظران شاهکار کامو لقب گرفته است. سقوط پس از بازخوردهای چشمگیر و بسیار عمومیِ کتاب طاغی نوشته شده و با اقتدار به تشریح بحرانهای مدرنیته می پردازد. شخصیت اصلی داستان، «ژان باپتیست کلامنس» ساکن آمستردام، قضاوتها و نظراتش در مورد خود و زندگی مدرن را به صورت یک سری مونولوگ ایراد می کند. او به خود به عنوان یک قاضی نادم و همچنین وکیل سابق مراجعه کرده و به گونه ای روشن خود، زندگی قبلی، اهداف و آرزوهایش را موشکافی می کند تا نه تنها از قضاوت در مورد خود بلکه از داوری در مورد دیگران نیز گذر کند. ژان پل سارتر که بخش زیادی از کتاب متوجه او بود اینگونه تعبیر می کند که سقوط شاید زیباترین و کمتر درک شده ترین کتاب آلبر کامو باشد.
تبعید و پادشاهی، ۱۹۵۷
کتاب مجموعه ای از ۶ داستان کوتاه است که هر یک با مباحث پوچی و وجود، کنایات مذهبی قوی و مشکل ارتباطات، گره خورده اند. شش داستان این مجموعه شامل زن زناکار، مرتد، مرد خاموش، میهمان، جوناس یا هنرمند مشغول به کار و سنگ روینده هستند. کامو از ابتدا تصمیم گرفته بود که سقوط را یکی از بخشهای مجموعه قرار دهد اما به درستی برگزید که اثر به عنوان یک رمان مستقل در نظر گرفته شود.
تسخیرشدگان ، ۱۹۵۹
تسخیر شدگان نمایشنامه ای است که توسط آلبر کامو و با اقتباس از رمان تسخیرشده ی تئودور داستایفسکی نوشته شده است. این عنوان بعدها به اهریمنان تغییر نام یافت. کامو نهیلیسم را خوار می شمارد و به اثر داستایفسکی به عنوان پیشگویی در مورد اثرات تخریب کننده ی نهیلسیم می نگرد. او در سال ۱۹۵۹ این نمایشنامه را در «سالن تئاتر آنتون» کارگردانی کرد. موضوعات نمایشنامه، ارزشها، خودکشی، قرن ۱۹، انقلاب ها، مذهب، خشونت، مسیحیت، قاتلان، آدمکش های پیمان بسته، شیاطین یا اهریمنان، روسیه یا مردم روسیه را شامل می شوند.
مرگ خوش، اثری که پس از مرگ وی منتشر شد، ۱۹۷۰
کامو کتاب مرگ خوش را قبل از بیگانه نوشت ولی آن را منتشر نکرد. اولین نسخه ی کتاب تقریبا ۱۰ سال پس از مرگ کامو انتشار یافت. قهرمان داستان مورسو، کارمند الجزایری است که از سرنوشت خود در زندگی خسته شده است. او مرد کهنسالی با نام «زاگرس» را ملاقات می کند که او را کشته و از وی دزدی می کند. پول مورسو را از زندگی همراه با مشقت کارمندی می رهاند و او زندگی در سفر را آغاز می کند. او ناراضی به الجزیره باز می گردد تا زندگی لذت جویانه ای با سه دختر جوان داشته باشد. هر چند زندگی باز هم در خوشنودسازی او شکست می خورد. در نهایت او خلوت را برمی گزیند و خوشحالی را کشف می کند که در مسیر آن به بیماری پایانی رسیده و با مرگی خوش از دنیا می رود.
نخستین انسان، کتابی که پس از مرگ او انتشار یافته، ۱۹۹۵
کامو هنوز در حال نوشتن نخستین مرد بود که زندگی اش به طور ناگهانی در حادثه تصادف ماشین به پایان رسید. با بهره گیری از یادداشتها و دست نوشته هایی که او بر جای گذاشته بود کتابی در سال ۱۹۹۴، سی و چهار سال پس از مرگ کامو، منتشر شد. رمان به طور نصفه و نیمه یک خود زندگی نامه است که در الجزایر رخ می دهد و زندگی «ژاک کُرمری» را از تولد تا مقطع دبیرستان پی می گیرد. غیر ممکن است که قاطعانه بگوییم اما از آنچه که از داستان بر می آید احتمال دارد امیدهای کامو برای این اثر که می تواند شاهکار او به حساب بیاید، به طور تمام و کمال تحقق یافته باشد.
آلبر کامو، نویسنده و روزنامه نگار شهیر قرن بیستم میلادی و جریان ساز افسانه سیزیف سال ۱۹۶۰ درگذشت./




نظر شما