مجله خبری ایمنا: رضوان حکیمزاده معتقد است؛ بازماندگی از تحصیل با توجه به علل بازماندگی متفاوت است و در نتیجه روش مواجهه با آن نیز متفاوت است. گاهی مساله اقتصادی نیست بهخصوص در مورد دختران. در بسیاری موارد مسائل فرهنگی و اجتماعی خیلی پررنگ هستند. دلایل بازماندن پسران از دختران هم متفاوت است. گاهی ازدواجهای زودهنگام باعث بازماندن دختران از ادامه تحصیل میشود، گاهی همجنس نبودن معلمان با دانشآموزان مانع از حضور آنها در مدرسه میشود. بحث، بحث صرفا اقتصادی نیست که راهکار صرف اقتصادی داشته باشد.
در برخی موارد هم دلیل بازماندن دانشآموز، کمک کار خانواده بودن آنها بوده است. مثلا مدتی قبل در مراغه تپه که بافت عشایری دارد حضور پیدا کردم. یکی از نکاتی که سبب شده بود دانشآموزی از حضور در مدرسه بازبماند این بود که چرای گوسفندان آن خانواده به فرزندشان سپرده شده بود. پدر خانواده میگفت اگر من این کار را به دیگری بسپارم باید هزینهاش را بپردازم آیا شما این هزینه را به من میپردازید؟ در برخی استانهای دیگر که دختران در تولید صنایعدستی نظیر ملیلهدوزی فعالاند همین پرسش مطرح است.
به هر حال برای برنامهریزی نیاز به مولفههای مشخص است. از طرفی ما میدانیم ۹۸درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق و دستمزد پرسنل میشود. در چنین شرایطی آیا از ۲درصد بودجه باقیمانده، این وزارتخانه میتواند هم به توسعه فضای آموزشی بپردازد و هم به حفظ کیفیت آموزشی و هم به بازگرداندن دانشآموزان به تحصیل به ویژه دختران بازمانده از تحصیل اتفاقا با معلم یکی از مناطق روستایی درباره عدم حضور دانشآموزان بر سر کلاس درس مصاحبهای داشتیم. معلم وقتی دیده بود که دانشآموزان در کلاس درس حاضر نشدهاند از والدین جویا شده بود و آنها تاکید کرده بودند که مدرسه یک خانه کاهگلی است و بخشی از آن پیشتر ریخته بود. پدر و مادرها جرات نمیکردند بچههایشان را به مدرسه بفرستند.
اگر نتایج کنکور سراسری را بررسی و تحلیل کنید میبینید که دانشگاههای خوب دولتی ما که پرطرفدار هستند روزبه روز از دانشآموزان مناطق کمتر برخوردار خالی میشود و آموزش عالی بیکیفیت سهم دانشآموزان مناطق کمتر برخوردار میشود.
میخواهم براین نکته تاکید کنم که در یک فرایند ناعادلانه اتفاقا آموزش عالی بیکیفیت ما سهم این عده از دانشآموزانی میشود که در دوران تحصیل از امکانات تحصیلی خوب و استانداردی برخوردار نبودهاند. موسسات غیرانتفاعی و نظایر آن که اتفاقا هزینههایشان را به جیب خانوادههای دانشجویان میگذارند. من خیلی علاقهمندم که توجه جامعه به این نکته جلب شود. راهکار آن را هم در احیای مجدد مدرسههای دولتی میدانم. کم کردن تنوع مدرسهها و فاصله کیفیت مدرسهها لازمه جلوگیری از تولد طبقه اجتماعی جدیدی است که حاصل از بیعدالتی آموزشی است.
سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان و آذربایجان غربی استانهایی هستند که بیشترین بازمانده از تحصیل را دارند و کمترین پوشش تحصیلی را. دلایل آن هم متفاوت است. در برخی مناطق مدرسه هست اما حساسیتهای قبیلهای و طایفهای موجب شده تاکید بر وجود مدرسه در منطقه آن طایفه مانع از رفتن دانشآموزان به مدرسه شود. برای آموزش و پرورش تجمیع دانشآموزان راحتتر از آن است که برای هر منطقه یک مدرسه برپاکند.
حتی در منطقهای که دو طایفه و دو قبیله در دو سوی یک رودخانه زندگیکردهاند مجبور شدهایم امکانات آموزشی را ۶ماه در سمت یک طایفه و ۶ ماه دیگر در سمت طایفه دیگر قراردهیم و این درحالی است که ما باید به انسجام اجتماعی بیشتر و همزیستی بیشتر بر ایرانی بودنمان تکیه کنیم.
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما