ای پسر آدم، نیک بیندیش که پادشاهان جهان چون شدند

در خطبۀ ششم امام حسین (ع)، آن حضرت از ضرورت یادکرد آنچه بر گذشتگان رفته می گوید و با زنده کردن یاد مرگ در دل انسان، پارسایی و عدالت را شیوۀ برتر حیات می خواند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایمنا، آنچه سبب می شود عدۀ اندک شماری با همۀ توش توان خود در دشت کربلا رو در روی دشمنی که جز پیام مرگ با خود به همراه ندارد بایستند و تسلیم پذیرش حکمرانی باطل نشوند به یکباره حاصل نشده. بی شک تک تک آن آدمیان در دل خود بذر نیکی کاشته و پاسبانی آن کرده بودند که موفق به برداشت نیکنامی ای به درازنای تاریخ انسانی شدند. آنچه لازم است ما شیفتگان حسین (ع) از او بیاموزیم در گفتارها و خطابه هایشان به تفصیل از آن سخن رفته و هر که هوس چنین نیکنامی دارد باید در عمل کردن به این آموزه های حسینی نیک بکوشد. در کتاب سخنان حسین بن علی (ع) نوشتۀ مصطفی موسوی الحسین حائری و ترجمۀ جواد فاضل، امام حسین (ع) در خطابۀ ششم خود همگان را به پارسایی دعوت می کند و با زنده کردن یاد مرگ در دل آدمی می گوید:

«ای پسر آدم نیک بیندیش، نیک بیندیش ای آدمیزاده و آنگاه از خویشتن بپرس که پادشاهان جهان چون شدند و عمر گرانمایۀ خویش را چگونه به سر آوردند؟

خداوندان گیتی که بر چهاربالش سلطنت و سیطرت تکیه داشتند سرانجام بر سرشان چه آمده و از سرشان چه گذشته است؟

آنان که ویرانه ها آباد کردند و در گلوی  خشک نهرها آب بدوانیدند و بر سینۀ دشت ها درخت های بارور بکاشتند و شهرها را بیاراستند و کاخ ها بر پای داشتند، تخت بنهادند و تاج بگذاشتند، نیک بیندیش ای آدمیزاده که آن همه قوت و قدرت و سیطرت و سلطنت و ثروت و مکنت به کجا رفته و آن همه علو و عظمت چگونه سر به پستی و شکست فرود آورده است.

عاقبت با حسرت و اندوه دل از دنیا برکندند و با کراهت و نگرانی ثروت خویش را به دیگران نهادند و خویشتن رخت بربستند.

دل شکسته و پریشان از بالای تخت فرود آمدند و بر تختۀ تابوت فرو خفتند و جای به خاطر میراث خواران و میراث بران بپرداختند و ما نیز دیر یا زود به آنان خواهیم پیوست و از آن زهر جانگزای که کامشان را لبریز کرده خواهیم نوشید و بر خاک سیاه خواهیم خفت.

به یاد خویش باش ای آدمیزاده و به خاکی که خوابگاه تو خواهد بود بیندیش. (اذکر مصرعک و فی قبرک مضجعک، بین یدی الله تشهد جوارحک علیک یوم تزل فیه الاقدام)

آیا خبر داری که دل سرد و سیاه گور خوابگاه توست و هنگامی که سر از خواب مرگ برآوری در پیشگاه الهی بر پای خواهی ماند؟

خبر داری که در آن روز زبان تو خموش خواهد ماند و دست و پای تو به جای زبان از کردار و گفتار تو سخن خواهند راند و بر ضرر تو شهادت خواهند داد؟

در آن روز پای ها بلرزد و قلب ها به گلوگاه رسد و بر گلوگاه راه را ببندد. در آن روز چهرۀ نیکوکاران و پارسایان همچون ستارۀ روشن باشد و آنان که بد گفته اند و بد کرده اند سیمایی همچون دل شب تیره و تار خواهند داشت.

در آن روز رازهای پنهان آشکار خواهد شد و میزان عدالت به کار خواهد آمد.

الا ای آدمیزاده، یک ره به گذشتگان خویش بپرداز. بنگر که پدران تو هر چه روزگار بردند نتوانستند به جاویدان زنده بمانند و پسران تو که هنوز دهانی به شیر مادر آلوده و دلی از آرزوها مالامال داشته اند به ناکامی زندگی را بدرود گفتند. چگونه عمر خویش به سر بردند و چگونه زندگی خویش به سر آوردند.

دیری نخواهد پایید که عقاب مرگ بر سرت سایه افکند و دود فراق از دودمانت برخیزد. تو نیز در کنار مردگان اعصار و قرون بر خاک خواهی آرمید و سرگذشت تو نیز برای ماندگان درس عبرت و داستان نصیحت گردد...»

کد خبر 320743

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.