هرکی گرفتاری داره اسم ابوالفضل میاره/ نداره هیچ راه چاره اسم ابوالفضل میاره

شهید رفیعی در خصوص مشکلی که در یکی از عملیات های شناسایی به وجود آمده بود به همرزم خود می گوید: هرچه مسئولیت و عنوان داشتیم برای عبور از آن منطقه به آنها گفتیم اما اجازه ندادند ولی نام ابوالفضل که بردیم مشکل حل شد

به گزارش گروه پایداری خبرگزاری  ایمنا، یکی از رزمندگان دفاع مقدس به بیان خاطره ای از توسل رزمندگان و شهدا یه ائمه اطهار درهنگام برخورد به مشکلات می پردازد که در ادامه با هم می خوانیم:

 در عملیات والفجر یک، می خواستیم منطقه ای را شناسایی کنیم . مجبور بودیم از محوری که بچه های لشگر 31 عاشورا حضور داشتند ، بگذریم . به علت این که منطقه ، حساس نشود اجازه ی عبور نمی دادند . هرچه شهید رفیعی و دیگر بچه ها اصرار کردند ، فایده ای نکرد .

راه درازی را طی کرده بودیم و مقداری از راه را هم پیاده آمده بودیم ، از طرفی پوتین های شهید رفیعی هم مقداری تنگ بود ، آنها را در آورده بود و پابرهنه راه می رفت . برگشتن بادست خالی برایمان دشوار بود . بازهم اصرار کردیم و به مسئول آنها گفتیم : « ایشان فرمانده تیپ هستند و ما همه از مسئولین تیپ هستیم! » بازهم فایده ای نکرد .

کنار یک سنگر نشستیم و از آنها مقداری آب خواستیم . بعد از آب خوردن ، شهید رفیعی شروع کرد به نوحه خوانی . ماهم چهار نفری سینه می زدیم . او نوحه خوانی را از زبان فارسی به ترکی عوض کرد . تعدادی از بچه های لشگر 31 عاشورا به ما پیوستند . مسئول آنها هم آمد . در آخر ، رفیعی روضه حضرت ابوالفضل را خواند . وقتی تمام شد و خواستیم برگردیم ، همان فردی که اجازه نمی داد ، گفت : « می توانید بروید کارتان را انجام دهید .» رفتیم و منطقه را بررسی کردیم و برگشتیم . شهید رفیعی گفت : « هرچه مسئولیت و عنوان بود به آنها گفتیم ، اجازه ندادند ، ولی نام ابوالفضل را که بردیم ، مشکل حل شد .»

کد خبر 310324

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.