سرداری که خود را کمک آشپز معرفی میکرد

شهید موسی الرضا خراسانی در عملیات نصر ۴ در منطقه ماووت در ۸ تیر ۱۳۶۶ در حال حمل مهمات بود که در اثر اصابت خمپاره ای به ماشین،به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

به گزارش گروه پایداری خبرگزاری ایمنا، موسی الرضا خراسانی اولین فرزند غلامعلی و خدیجه خراسانی در یکم دی ماه ۱۳۴۲ در خانواده ای مذهبی و کشاورز، در روستای قلی آباد شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و زندگی را به سختی می گذراند.

موسی الرضا پس از سپری کردن دوران طفولیت، در کنار پدر و مادرش به کشاورزی می پرداخت تا سهمی در برطرف کردن فقر و محرومیت خانواده داشته باشد.

در این ایام، روزها در یک کارگاه نجاری کار می کرد و شب ها درس می خواند. دوران نوجوانی وی با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران مصادف بود. در راهپیمایی ها و تظاهرات علیه رژیم طاغوتی شاه شرکت داشت.

 با شروع جنگ تحمیلی او که معتقد بود جهاد در راه خدا از وظایف است، عزمش را جزم کرد و برای گذراندن دوره آموزش نظامی، روانه مرکز آموزش شد و دوشادوش پدربزرگ مادری خود- ابراهیم خراسانی- (که بعد ها به عنوان امدادگر در جبهه ها حضور داشت) مراحل آموزشی را پشت سر گذاشت.

مادرش می گوید روزی آمد و گفت: " امام فرمودند باید ازدواج کنید. بنابراین می خواهم ازدواج کنم، دختر یکی از اقوام به نام خانم هاجر محمدی را در سال ۱۳۶۲ به عقد وی در آوردیم. از اعتبار رزمندگی در حل مشکلات زندگی استفاده نمی کرد.

 از خصوصیات بارز او صبر در برابر مشکلات زندگی بود. وقتی می خواستند با عقدنامه، وسایلی در اختیارش قرار دهند گفت: من همه چیز دارم. سرانجام با اصرار، یک دستگاه یخچال به او دادند. همیشه می گفت: برای رضای خدا به جبهه می روم نه اینکه وسیله جمع کنم.

 بعد از عروسی، نه روز بیشتر در منزل نماند و دوباره به جبهه بازگشت. در سال ۱۳۶۳ اولین فرزند او به نام رقیه به دنیا آمد. خانم هاجر محمدی می گوید: " بعد از تولد رقیه، موسی الرضا در منطقه ماووت مجروح شیمیایی شد. بر اثر عوارض شیمیایی هنگامی که فرزند دوم ما، کاظم در سال ۱۳۶۵ متولد شد، به بیماری سرطان خون مبتلا بود که مدت ها در بیمارستان های مختلف بستری بود تا اینکه بعد از شش ماه فوت کرد. "

از خصوصیات اخلاقی خراسانی، شوخ طبعی وی بود. اگر اندوه یا ناراحتی به او می رسید با گشاده رویی سعی می کرد به دیگران انتقال ندهد. همسرش می گوید:" همیشه با احترام و گشاده رویی ما را ترک می کرد و به جبهه می رفت. با ما بسیار عاطفی برخورد می کرد. به پدر و مادرش احترام فوق العاده ای می گذاشت و لحظه ای از آنان غافل نبود. افراد خانواده و دوستان را به نماز اول وقت توصیه می کرد. از درآمد ماهیانه خود درصدی به فقرا و درماندگان اختصاص می داد. در اوقات فراغت مطالعه می کرد. گاهی به ورزش می پرداخت و یا به زیارت اماکن مقدسه می رفت. هیچ گاه اوقاتش را بیهوده تلف نمی کرد. مادرش می گوید:" وقتی سوال کردیم در جبهه چه مسئولیتی داری؟ گفت: در آشپز خانه پیاز پوست می کنم. وقتی زخمی شد اظهار درد و ناراحتی نمی کرد و تا می توانست عضو آسیب دیده را از دید دیگران مخفی می کرد.

خراسانی با الهام از پیام های امام، با گروهک های ضد انقلاب آشتی ناپذیر بود و آن ها را خوارج می دانست، پس از هر مرخصی یکی از برادران خود مسلم یا عقیل را با خود به جبهه می برد. حتی پدر پیرش نیز سه بار در خط مقدم حضور داشت. موسی الرضا نسبت به حفظ بیت المال حساس بود. مادرش می گوید: " یک بار که مجروح شده می خواست از بیمارستان به منزل بیاید. خواستند او را با آمبولانس بیاورند که اجازه نداد و با وانت بار به خانه آمد.

مادرش می گوید:" دریکی از عملیات ها در منطقه ماووت وقتی با موتور مهمات می برد با ماشینی تصادف کرد و سر و دستش شکست. وقتی او را دیدیم تمام بدنش زخمی و پر از شن و ماسه بود و با تیمم نماز می خواند. اثرات این زخم ها در صورتش باقی بود که دوباره به جبهه رفت. "

موسی الرضا خراسانی، سرانجام بعد از شش سال حضور در جبهه های جنگ، در عملیات نصر ۴ در منطقه ماووت در ۸ تیر ۱۳۶۶ در حال حمل مهمات بود که در اثر اصابت خمپاره ای به ماشین وی به همراه همرزم و نوه عمویش علی اصغر محمدی- که در طفولیت پیمان اخوت با وی بسته بود- به شهادت رسید.

از شهید خراسانی یک فرزند به نام رقیه باقی مانده است. بعد از شهادت خراسانی، فرزند سوم وی در ۱۸ اسفند ۱۳۶۶ به دنیا آمد که نام او را به یاد پدر " موسی الرضا" گذاشتند. اما او نیز در اثر عوارض ناشی از شیمیایی بودن پدر، مانند برادر دیگر خود کاظم به هنگام تولد به بیماری سرطان خون دچار بود و در شش ماهگی پس از تلاش بی ثمر خانواده برای درمان، در یکی از بیمارستان های تهران جان سپرد.

کد خبر 308844

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.