کتاب نگين تخريب

  • وقتی حرفی برای زدن نداشتیم

    فرهنگوقتی حرفی برای زدن نداشتیم

    «امکانات و تجهیزات برادران رزمنده، آن روزها بسیار شگفت‌انگیز و باورناپذیر بود. گروهان ما یک لندروز قراضه داشت که هم آمبولانس بود، هم ماشین تدارکات و هم ماشین غذا. یک روز که پنچر شده بود، نه آب داشتیم و نه غذا چون خاکریز نداشتیم و در وسط دشت بودیم.»