سیدناصر حسینی‌پور

  • روایت روزهای سخت و دلهره‌آور پایانی جنگ / چهارلولی که مانع پیشروی بعثی‌ها شد

    فرهنگروایت روزهای سخت و دلهره‌آور پایانی جنگ / چهارلولی که مانع پیشروی بعثی‌ها شد

    در همان چند قدم اول خمپاره‌ای توی کانال کنار بچه‌ها خورد. سه، چهار نفر از بچه‌ها از جمله خدامراد شرافتی و نادر رجبی شهید شدند. ترکش پهلوی نادر را درید و امعا و احشایش بیرون ریخت. ناله حزینش دل را به درد می‌آورد. آنچه می‌خوانید روایت سیدناصر حسینی‌پور از روزهای دلهره‌آور پایانی جنگ است.

  • ۱۰۰۰ گلوله در یک دقیقه / جزیره مجنون در آتش می‌سوخت

    فرهنگ۱۰۰۰ گلوله در یک دقیقه / جزیره مجنون در آتش می‌سوخت

    «به خاطر تحریم‌هایی که شده بودیم، از نظر مهمات، امکانات و ادوات نظامی کمبودهای زیادی داشتیم. فکر می‌کنم دشمن هر دقیقه بیش از هزار گلوله در نقاط مختلف جزایر مجنون روی سر بچه‌ها می‌ریخت.» آنچه می‌خوانید روایت سیدناصر حسینی‌پور از روزهای دلهره‌آور جزیره مجنون در روزهای پایانی جنگ تحمیلی است.

  • عمر دوستی‌های جبهه کوتاه بود!

    فرهنگعمر دوستی‌های جبهه کوتاه بود!

    «هرکس عازم گردانی شد. جمع بچه‌های اطلاعات برای همیشه از هم جدا شدند. علی یوسفی‌سوره، راست می‌گفت که عمر دوستی‌های جبهه کوتاه است. فکر می‌کردم سال‌های سال در سنگر اطلاعات کنار بچه‌ها هستم.»؛ آنچه می‌خوانید روایت سیدناصر حسینی‌پور از ماه‌های پایانی جنگ در جزیره مجنون است.

  • حواستان را خوب جمع کنید، اینجا آخر خط است!

    فرهنگحواستان را خوب جمع کنید، اینجا آخر خط است!

    «خودم از بالای دکل دیده‌بانی تحرکات خطوط دشمن را شاهد بودم. امروز خط عراق خیلی شلوغ بود. تردد بیشتر از روزهای قبل بود. گزارشی از مشاهداتم را از بالای دکل دیده‌بانی ارائه دادم. گزارش‌ها، خبر از یک پاتک سنگین داشت. آنچه می‌خوانید روایت سیدناصر حسینی‌پور از ماه‌های پایانی جنگ در جزیره مجنون است.»