سردار شهید حاج‌میرزامحمد سلگی

  • غربت جنگ، مثل بختک روی تنم آوار شد

    فرهنگغربت جنگ، مثل بختک روی تنم آوار شد

    «حاج‌محسن عینعلی با دست مجروحش گردان قاسم‌بن‌الحسن (ع) را به ضلع غربی برد اما خیلی زود خبر رسید که او و بسیاری از نیروهایش در ضلع غربی جزیره مجنون جنوبی به شهادت رسیده‌اند و پیکر حاج‌محسن رفیق غار و دوست قدیمی من که کارمان را با هم شروع کرده بودیم، روی زمین مانده بود.»

  • انبار شیرینی!

    فرهنگانبار شیرینی!

    «در منزل دوباره بستری شدم و خانه مثل اتاق بیمارستان دوباره تجهیز شد، اما سکوت و خلوت بیمارستان را نداشت. قبل از همه حاج‌آقا مغیثی، امام جمعه به دیدنم آمد. با او صیغه برادری خوانده بودیم. کم‌کم بچه‌های گردان از آمدنم خبردار شدند و به عیادتم آمدند، بیشتر آنها مثل من مجروح بودند.»