حسین رهنمایی

  • حلبچه بعد از بمباران شیمیایی به روایت یک رزمنده / شهر خالی از سکنه و جسدهای انباشته

    فرهنگحلبچه بعد از بمباران شیمیایی به روایت یک رزمنده / شهر خالی از سکنه و جسدهای انباشته

    در ماه‌های پایانی جنگ این فرصت را پیدا کرد که به همراه رزمندگان لشکر ۱۴ امام حسین(ع) در جبهه حضور پیدا کند. «حسین رهنمایی» که هم‌اکنون بر مسند استادی دانشگاه تهران تکیه زده است از شرایط و حال‌وهوایی روزهای بعد از بمباران شیمیایی حلبچه و از دست رفتن فاو می‌گوید.

  • مامور اجابت آرزوی تو!

    فرهنگمامور اجابت آرزوی تو!

    «اکنون بعد از ۳۴ سال من هنوز به یاد تو هستم، اما اگر زنده مانده بودی، مانند ده‌ها رفیق دیگری که در کوچه پس‌کوچه‌های زمانه یکدیگر را گم کردیم شاید ما هم یکدیگر را فراموش کرده بودیم، اما تو کار بزرگی کردی که لایق جاودانگی شدی. تو از کنار همان کانال آب از زمان و زمانگی رها شدی.»

  • بچه‌سوسول کوچه شهید شد

    فرهنگبچه‌سوسول کوچه شهید شد

    «من‌ و تو در همان محله دستگرد که آن روزها معلوم نبود روستا است یا شهر، در آن کوچه‌خاکی پشت دیوار خانه‌های گلی، روبه‌روی آن زمین‌های زراعی که دورتادور خانه‌ها را گرفته بود، ساعت‌ها با بچه‌های دیگر هفت‌سنگ و گل‌کوچیک بازی می‌کردیم.»