۱۴ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۴

سلسله مباحث چیستی علم؛

ارتباط علم و تصاویر ثبت شده توسط شبکیه

گفتار ششم: آیا علم با مشاهده آغاز می شود؟
ارتباط علم و تصاویر ثبت شده توسط شبکیه

خبرگزاری ایمنا: از نظر استقراگرايان دو فرض اساسي در باره مشاهده وجود دارد: علم با مشاهده آغاز مي شود و ديگر اين كه مشاهده اساس وثيقي را فراهم مي كند كه مي توان از آن معرفت به دست آورد.

در گفتار های قبل با مطرح نمودن بعضی ایرادات نسبت به وثوق و اطمینان استدلال استقرایی و نحوه توجیه آن، در صدد رفع اشكال و جواب دادن به آن ها بر آمديم و به توجيه هايي اشاره كرديم كه توفيق زيادي در ارائه پاسخ به شبهات وارد شده نداشت. در اين گفتار با ارائه چند نكته ظريف ديگر در باب فرضيات اوليه استقراگرايان، آن ها را از زاويه اي ديگر مورد نقادي قرار خواهيم داد.
از نظر استقراگرايان دو فرض اساسي در باره مشاهده وجود دارد: علم با مشاهده آغاز مي شود و ديگر اين كه مشاهده اساس وثيقي را فراهم مي كند كه مي توان از آن معرفت به دست آورد.
در مطالبي كه در اين گفتار  ارائه خواهد شد اين دو فرض به شيوه اي دقيق مورد نقادي قرار خواهند گرفت. اما پيش از آن لازم است ابتدا منظور خود را از مشاهده و ساز و كار آن به طور واضح تر بيان كنيم.

تلقي رايج از مشاهده
از آن جهت كه حس بينايي در پژوهش هاي علمي بيش از ديگر حواس مورد استفاده قرار مي گيرد، بحث خود را درباره مشاهده به حوزه بينايي منحصر مي كنيم. ديدن را مي توان به نحوي ساده و عمومي توصيف كرد:
شبكيه و عدسي مهم ترين اجزاء چشم انسان هستند. شبكيه همچون پرده اي عمل مي كند كه تصوير اشياء خارجي بر آن منعكس مي شود. پرتوهاي نور از شيء مورد نظر با عبور از عدسي چشم به نحوي همگرا مي شوند كه بر روي شبكيه كانوني مي شوند و تصوير بر روي شبكيه تشكيل خواهد شد و تصوير ايجاد شده از طريق رشته هاي اعصاب بينايي به مغز منتقل مي شود و با دريافت اين پيام از رشته اعصاب بينايي عمل ديدن اتفاق مي افتد. اين وصف از مشاهده در بردارنده دو نكته اساسي براي استقراگرايان است: اولا، دسترسي انسان مشاهده گر به خواص جهان بيروني تا آن جا كه اين خواص توسط عمل ديدن به مغز انسان منتقل شوند، به صورت مستقيم است. دوما، دو مشاهده گر عادي كه منظره واحدي را از يك مكان مورد مشاهده قرار مي دهند هر دو همان چيز را به صورت يكسان خواهند ديد. مجموعه يكساني از پرتو ها به چشم هر دو مشاهده گر برخورد مي كند و تصوير هاي مشابهي توسط پرتوهاي عبور يافته و كانوني شده از عدسي چشم آن ها بر رو شبكيه چشمشان تشكيل شده و نهايتا تصوير يكساني به مغز هر كدام از آن ها تحويل داده مي شود. از اين دو نكته جهت وارد كردن انتقادات بعدي استفاده خواهيم كرد. 

آيا تجارب بصري صرفاُ توسط تصاوير تشكيل شده بر شبكيه تعيين مي شود؟
قراین و شواهد بسیاری نشان می دهند تجربه ای که مشاهده گران هنگام مشاهده یک پدیده یا یک شیء کسب می کنند صرفا توسط اطلاعاتی که به صورت نور به داخل عدسی چشم می رود و بعد از کانونی شدن منجر به تشكيل تصوير روي شبكيه مي شود، تعيين نمي گردد.
دو مشاهده گر معمولي كه به شيء واحدي در زمان و مكان يكسان و تحت شرايط فيزيكي مشابه نگاه مي كنند الزاما تجارب بصري يكساني كسب نمي كنند. به اين معني كه اگر چه تصوير تشكيل شده بر روي شبكيه چشم و انتقال يافته به مغز توسط رشته اعصاب بينايي هر دوي آنها يكسان هستند ضرورتي نيست كه هر دوي آن ها از يك منظره خارجي تجربه بصري يكساني كسب كنند. به قول نوروود آر.هنسون: « برای دیدن، چيز هاي بيش تري از آن چه با چشم برخورد مي كنند وجود دارد. »
با ارائه یک مثال مطلب ذکر شده در بالا را به صورت واضح تری بیان می کنیم. به شکل زیر نگاه کنید:
در نگاه اول آن چیزی که همه ما می بینیم پلکانی است که بر روی زمین قرار دارد و متشکل از ۵ پله می باشد که ما قادر هستیم سطح روی پله ها را مشاهده کنیم. اما این همه چیزی نیست که ما قادر هستیم مشاهده کنیم. ما می توانیم بدون تغییر در وضعیت خارجی تصویر آن را به شکل دیگری نیز ببینیم. می توان این پله ها را طوری دیدی که گویی ما داریم سطح زیرین پله ها را نگاه می کنیم. (کمی دقت کنید: طوری که گویی زیر پلکان نشسته اید و دارید از زیر به پلکان نگاه می کنید. در این حالت هم ۵ پله داریم ولی از زیر پلکان نگاه می کنیم!) به علاوه، اگر براي مدتي به اين تصوير نگاه شود، عموما به طور غير ارادي چنين ملاحظه خواهد شد كه آن چه ديده مي شود مكررا از پلكاني كه كه از بالا نگاه مي شود به پلكاني كه از پايين ديده مي شود و بالعكس، در حال تغيير است. با اين حال واضح است كه تصوير نقش بسته بر شبكيه تغييري نكرده است زيرا شيء مورد نظر مشاهده گر همچنان بدون تغيير مانده است. به نظر مي رسد كه ديده شدن تصوير شكل بالا به صورت پلكاني از بالا يا از پايين، علاوه بر تصوير نقش بسته شده بر شبكيه، به چيز هاي ديگري هم بستگي داشته باشد!
علاوه بر اين، اگر تصوير فوق را به قبيله اي كه هيچ چيزي از مفهوم پله نمي دانند نشان دهيم چيزي كه مشاهده مي كنند چيزي جز چند خط كه به صورتي كنار يكديگر قرار داده شده اند نخواهند بود. ولي واضح است كه تصوير ايجاد شده بر شبكيه مستقل از فرهنگ و دانش و هر چيز ديگري از مشاهده گر است. تصوير تشكيل شده و منتقل شده به مغز براي همه افراد و همه فرهنگ ها و قبايل يكسان است. اما هر كسي از آن چيزي را مي بيند!
مي توان نتيجه گرفت كه تجارب ادراكي مشاهده گرن در عمل ديدن منحصرا به وسيله تصوير ايجاد شده بر شبكيه آنان تعيين نمي گردد! آن چه يك مشاهده گر مي بيند، به عبارت ديگر تجربه بينايي مشاهده گر هنگام نگاه كردن به شيء ، تا حدي به تجارب گذشته، معرفت و انتظارات وي بستگي دارد. 

ارتباط این موضوع با علم چیست؟
ممکن است پرسیده شود ارتباط موضوع مطرح شده با علم چیست؟ در جواب باید گفت می توان مثال هایی از همین نوع از تحقیقات و پژوهش های علمی آورد که بر همین نکته دلالت می کند.
به این معنا که آن تجارب و مشاهده هایی که مشاهده گران هنگام نگاه کردن به شیء و منظره ای به دست می آورند صرفا توسط تصاویر نقش بسته شده شبکیه آنان تعیین نمی شود. بلکه به تجربه، معرفت های قبلی و انتظارات و ووضعیت عمومی درونی مشاهده گر نیز بستگی دارد. (این نتیجه به دست آمده خلاف سخنی است که استقراگرایان در بیان شرایط مشاهده ذکر کردند) متخصصانه دیدن به وسیله تلسکوپ یا میکروسکوپ نیاز به آموزش قبلی دارد و رشته های نا منظم لکه های روشن و تیره که یک مبتدی مشاهده می کند با منظره مفصل و متخصصانه که یک مشاهده گر متبحر و آموزش دیده می تواند ببیند تفاوت دارد. مثال هاي بسياري در اين باره مي توان ذكر كرد كه تصديق كند تجربه مشاهداتي يك مشاهده گر از يك منظره بستگي زيادي به معرفت ها و انتظاراتش دارد.
همه آن چه مي خواهيم بگوييم اين است كه اگر چه مشاهده گراني كه به يك منظره و از يك مكان نگاه مي كنند يك چيز را مي بينند، لكن تفسيرشان از آن چه مي بييند متفاوت است. تفاوتي كه در درك و تفسير مشاهده گران مختلف ايجاد مي شود ناشي از تفاوت در انتظارات، معرفت ها و تجربه هاي قبلي آنان مي باشد. بر خلاف نظر استقرا گرايان و تجربه گرايان، تناظري مستقيم ميان تصاوير منقوش بر شبكيه و تجارب ذهني كه هنگام ديدن داريم وجود ندارد!
البته ذكر سه نكته لازم است:
يك. به طور مسلم علت هاي فيزيك تصاوير منعكس بر شبكيه ما ارتباط مستقيمي با آن چه ما مي بينيم دارند. يعني اين كه ما نمي توانيم به طور كلي منكر واقعيات و پديده هاي خارجي كه منشا ديدن ما هستند بشويم. ما نمي توانيم هر آن چه را كه بخواهيم ببينيم. با اين وجود، ضمن اين كه تصاوير منقوش بر شبكيه ما بخشي از علت آن چه را كه مي بينيم تشكيل مي دهد، بخش بسيار مهم ديگر از علت، توسط وضعيت دروني ذهن يا مغز ما ايجاد مي شود كه اين موضوضع به وضوح بستگي به تربيت فرهنگي، دانش و انتظارات ما دارد.
دو. واقعيت خارجي آن چه كه ما در شرايط گوناگون در وضعيت هاي مختلف مي بينيم نسبتا ثابت باقي مي ماند. بستگي واقعيت خارجي آن چه ما مي بينيم به حالات ذهن يا مغز ما آن قدر حساس و مستقيم نيست كه ارتباط و تفاهم بين انسان ها و كاوش هاي علمي را غير ممكن سازد.
سه. همه مطالب ذكر شده در قبل، بر اين دلالت دارد كه تمام مشاده گران چيز واحدي را مي بينند. اين فرض را قبول داريم كه دنياي واحد يكتاي فيزيكي و مستقل از مشاهده گران وجود دارد. تنها تفاوتي كه بين مشاهده گران مختلف وجود دارد تفاوت در تجارب ادراكي آنان و تفسير آنان از آن واقعيت خارجي است!

کد خبر 95633

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۵
    لا اقل مطلب را كامل منتقل كنيد عكس پلكان نيست ...!!!

    پاسخ سایت: 0