به گزارش خبرگزاری ایمنا، یکی از مسائل همیشه مطرح در تاریخ دین، این است که چه کسی شایسته رهبری دینی است و معیار این شایستگی چیست. آیا سن، تجربه یا جایگاه اجتماعی، تعیینکننده است؟ یا دانش، صلاحیت و درک درست از دین مهمتر است؟ این پرسشها نهتنها در گذشته اهمیت داشتند، بلکه امروز هم همچنان موضوع بحث و تأمل اندیشمندان دینی و جامعهشناسان است.
وقتی امام جواد (ع) در کودکی به امامت رسیدند، جامعه شیعه با پرسشهای جدی و چالشبرانگیز روبهرو شد. بسیاری نمیتوانستند باور کنند که کودکی خردسال بتواند راهنمای دینی مردم باشد و مسئولیت هدایت جامعه را بر عهده گیرد. این تردیدها میتوانست انسجام اجتماعی، وحدت فکری و توانایی جامعه شیعه در برابر فشارهای سیاسی و اجتماعی زمان خود را تهدید کند.
اما تاریخ نشان داده است که آنچه اهمیت دارد، علم، آگاهی و توانایی هدایت جامعه است، نه سن یا ظاهر. مناظرهها، پاسخهای دقیق علمی و قدرت استدلال امام جواد (ع) نشان داد که شایستگی مرجعیت از دانش و بینش واقعی ناشی میشود، نه طول عمر یا جایگاه اجتماعی. حتی خردسالی که در قامت جسمی کوچک ظاهر میشود، میتواند با حکمت و معرفت خود، بزرگترین چالشها را پشت سر گذاشته و اعتماد مردم را جلب کند.
در همین راستا با حجتالاسلام محمود جزایری، مدیر حوزه علمیه مشکات اصفهان گفتوگو کردهایم؛ در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ایمنا: نخستین واکنش جامعه شیعه به امامت امام جواد (ع) با توجه به سن کم ایشان چه بود؟
جزایری: نخستین واکنش جامعه شیعه به امامت امام محمد تقی (ع)، مشهور به امام جواد (ع)، با توجه به سن بسیار کم ایشان در زمان شهادت امام رضا (ع)، همراه با شگفتی، تردید و حتی اختلاف نظر میان برخی از شیعیان بود.
در توضیح این موضوع باید گفت که امام رضا (ع) در سال ۲۰۳ هجری قمری به شهادت رسیدند و در آن زمان، فرزندشان امام جواد (ع) تنها هشت یا نه سال داشتند. این وضعیت در تاریخ تشیع بیسابقه بود،؛ چراکه تا آن مقطع، هیچ امامی در سن کودکی عهدهدار منصب امامت نشده بود.
واکنش جامعه شیعه در برابر این وضعیت یکدست نبود. گروهی از شیعیان دچار تردید شدند و نمیتوانستند بپذیرند که کودکی خردسال بتواند امام و حجت خدا باشد. این گروه خود به دو دسته تقسیم شدند.
ایمنا: مردم در این تقابل چگونه رفتار کردند؟
جزایری: عدهای پس از مدتی به امامت امام جواد (ع) ایمان آوردند، اما همچنان با نگرانی شرایط را زیر نظر داشتند. عدهای دیگر به سراغ دیگر امامزادگان یا افراد بزرگسال خاندان امام رضا (ع) رفتند و در تشخیص امام پس از ایشان دچار اختلاف شدند.
در مقابل، گروه اصلی از شاگردان راستین و آگاه امام رضا (ع) قرار داشتند. شاگردانی مورد اعتماد همچون احمدبنمحمدبن ابینصر بزنطی، صفوان بن یحیی، ریّان بن صلت و دیگران که با وجود سن کم امام جواد (ع)، به امامت ایشان یقین داشتند، این اطمینان بر چند پایه استوار بود: نخست، نصّ صریح امام رضا (ع) درباره جانشینی فرزندشان.
دوم، بروز نشانههای علمی و الهی از سوی امام جواد (ع) که حجت الهی بودن ایشان را آشکار میکرد؛ از جمله این نشانهها میتوان به مناظره معروف امام با یحیی بن اکثم، قاضیالقضات وقت، در حضور مأمون اشاره کرد که با شکست آشکار یحیی بن اکثم پایان پیدا کرد.
ایمنا: این تردیدها چه تهدیدی برای انسجام اجتماعی شیعه ایجاد میکرد؟
جزایری: شیعیان در دوره حضور امام رضا (ع) در دربار مأمون، تا حدی از فشارهای سخت عباسیان خارج شده و نوعی انسجام ظاهری را تجربه میکرد، اما با امامت فرزند خردسال ایشان، یعنی امام جواد (ع)، بروز شک و اختلاف در میان برخی شیعیان، تهدیدهایی جدی برای انسجام و حتی موجودیت اجتماعی تشیع به همراه داشت.
این تهدیدها را میتوان در چند محور دستهبندی کرد: نخست، شکلگیری فرقههای کوچک و پراکنده در درون جامعه شیعه. دوم، کاهش اعتماد عمومی به اصل امامت و سست شدن جایگاه الهی امام در نگاه عوام.
سوم، کاهش توان سیاسی و اجتماعی شیعه در برابر خلافت عباسی. و چهارم، ایجاد سردرگمی در مرکزیت دانش و فتوا که همواره حول محور امام شکل میگرفت.
ایمنا: چگونه مناظرات و پاسخهای علمی امام جواد (ع) به نقطهٔ چرخش نگاهها تبدیل شد؟
جزایری: در موارد متعددی، پرسشهایی بسیار پیچیده از امام جواد (ع) مطرح میشد که نهتنها از عهده همسالان ایشان خارج بود، بلکه بسیاری از دانشمندان زمان نیز توان پاسخگویی به آنها را نداشتند. گاه خود امام پرسشهایی طرح میکردند که هیچکس قادر به پاسخدادن به آنها نبود و گاه معارفی از قرآن استنباط میفرمودند که فراتر از دسترس عقل عادی بشر بود.
مجموعه این رخدادها سبب شد تردیدها بهتدریج برطرف شود و امامت ایشان برای جامعه شیعه آشکار و واضح شود.
ایمنا: تفاوت مناظرههای امام جواد (ع) با جدلهای رایج آن دوره در چه بود؟
جزایری: تفاوتها را میتوان در سه محور اصلی بررسی کرد: نخست، تفاوت در منبع دانش و روش استدلال؛ در جدلهای رایج کلامی و فقهی آن دوره، منبع اصلی استدلال عقلگرایی معتزلی، قیاس، استحسان، تفسیر به رأی و یا ظاهرگرایی اشعری بود. هدف اصلی این مناظرات، پیروزی در بحث، اثبات برتری یک مذهب و کسب اعتبار سیاسی یا علمی نزد خلیفه به شمار میرفت. روش کار نیز بیشتر بر پایه مباحث انتزاعی و محفوظات علمی بود.
در مقابل در مناظرات امام جواد (ع)، منبع اصلی دانش قرآن، نصّ صریح پیامبر اکرم (ص) و ائمه پیشین (ع) و علم لدنی الهامی بود. هدف، تبیین حق، رفع حیرت شیعیان، اتمامحجت بر مخالفان و حفظ شریعت از تحریفهای بشری بود. حتی در مواردی که استدلال عقلی بهکار میرفت، این استدلالها بر اصول مسلم دینی استوار بود، نه بر گمانهای کلامی.
محور دوم، تفاوت در اعتبار فردی و نتیجهگیری است. در جدلهای رایج، اعتبار مناظرهکننده به جایگاه او در دستگاه خلافت یا سابقه علمیاش وابسته بود و شکست در مناظره به معنای پذیرش حقیقت مطلق تلقی نمیشد، اما در مناظرات امام جواد (ع)، اعتبار امام مستقل از سن یا مقام دنیوی بود، زیرا این اعتبار ریشه در مقام الهی و ذاتی امامت داشت.
محور سوم، دامنه موضوعی مناظرات است؛ جدلهای آن زمان اغلب بر مسائل فقهی اختلافی یا منازعات کلامی همچون جبر و اختیار یا خلق قرآن متمرکز بود. در حالی که امام جواد (ع) سطح بحث را ارتقا میدادند. ایشان گاه به مسائل غیبی میپرداختند که علم بشری به آنها راهی نداشت و تنها از طریق امام معصوم قابل بیان بود و در عین حال، مناظرات ایشان همواره حامل تأکیدی ضمنی بر صلاحیت خودشان برای استمرار خط امامت پس از پدر بزرگوارشان بود.
ایمنا: پس از این مناظرهها، نگاه جامعه به سن امام چگونه تغییر کرد؟
جزایری: پس از مشاهده توان علمی، عمق معرفتی و پاسخگویی فراتر از سن ظاهری امام جواد (ع)، تمرکز جامعه شیعه بهتدریج از سن تقویمی امام فاصله گرفت و به حقیقت امامت و شایستگی الهی ایشان معطوف شد. سن دیگر معیار اصلی قضاوت نبود، بلکه علم، حجیت و اتصال به منبع الهی جای آن را گرفت.
ایمنا: تجربه امامت امام جواد (ع) چه الگویی برای رویارویی امروز با مرجعیت جوان ارائه میدهد؟
جزایری: این تجربه الگویی روشن ارائه میدهد درباره اینکه آنچه اهمیت دارد، صلاحیتهای علمی و تخصصی فرد است؛ یا به تعبیر دقیقتر، کیفیت عمر و محتوای آن مهم است نهتنها طول عمر. مرجعیت، در این نگاه، تابع شایستگی و عمق معرفت است، نه سن ظاهری.




نظر شما