به گزارش خبرگزاری ایمنا، زلزله یکی از پیچیدهترین و غیرقابلکنترلترین بلایای طبیعی است که هر سال جوامع مختلف را غافلگیر میکند. ویژگی غیرقابل پیشبینی بودن آن، کشورها را در برابر خطرات ناگهانی و گسترده قرار میدهد، بنابراین ایمنی لرزهای باید به عنوان یک ضرورت راهبردی در سطح جهانی شناخته شود.
مدیریت بحران سنتی به طور معمول پس از وقوع حادثه فعال میشود، اما تجربههای موفق نشان داده است که تمرکز بر پیشگیری و کاهش ریسک پیش از وقوع، کلید اصلی کاهش خسارات است و این تغییر نگاه، پایهگذار سیاستهای پایدار در حوزه ایمنی لرزهای است.
ساختمانها و تأسیسات حیاتی باید به گونهای طراحی شوند که حتی در زلزلههای شدید نیز کارکرد خود را حفظ کنند و مقاومسازی بیمارستانها، مدارس، پلها و شبکههای انرژی، اگرچه پرهزینه است، اما در بلندمدت از خسارات انسانی و اقتصادی بسیار بزرگ جلوگیری میکند.
رفتار صحیح مردم در لحظه وقوع زلزله میتواند تفاوت میان زندگی و مرگ باشد و آموزش عمومی، مانورهای منظم و فرهنگسازی از دوران مدرسه، ابزارهایی کمهزینه و مؤثر برای افزایش آمادگی جامعه هستند، جامعهای که آموزش دیده باشد، در شرایط بحرانی تصمیمهای درستتری میگیرد و آسیب کمتری میبیند.
زلزله مرز نمیشناسد و تجربه کشورهایی مانند ژاپن، شیلی و نیوزیلند نشان میدهد که تبادل دانش و فناوری نقش مهمی در کاهش خطرات دارد. ایجاد شبکههای جهانی برای اشتراکگذاری دادههای لرزهای، استانداردهای ساختوساز و برنامههای آموزشی، به کشورها کمک میکند تا از تجربههای موفق یکدیگر بهرهمند شوند.
ایمنی لرزهای تنها یک موضوع فنی نیست، بلکه به سیاستهای اقتصادی نیز گره خورده است و ارائه وامهای بلندمدت، تخفیفهای مالیاتی و حمایتهای دولتی میتواند مردم و بخش خصوصی را به مقاومسازی و رعایت استانداردها ترغیب کند و این سیاستها در بسیاری از کشورها به کاهش چشمگیر خسارات کمک کرده است.
ایمنی در برابر زلزله باید به یک سیاست دائمی و فراتر از چرخههای کوتاه مدت مدیریتی تبدیل شود. تنها با نگاه راهبردی، سرمایهگذاری مستمر و اجماع اجتماعی میتوان تابآوری جوامع را افزایش داد و پرسش اصلی این نیست که زلزله چه زمانی رخ میدهد، بلکه این است که جوامع چگونه میتوانند با کمترین خسارت از آن عبور کنند.
میتوان گفت که ایمنی در برابر زلزله تنها یک اقدام فنی نیست، بلکه رویکردی جامع برای حفاظت از جان افراد و استمرار زندگی اجتماعی است و این مفهوم، ترکیبی از مقاومسازی زیرساختها، آموزش عمومی، سیاستهای حمایتی و همکاریهای بینالمللی را در بر میگیرد و هدف آن کاهش اثرات یکی از غیرقابلپیشبینیترین بلایای طبیعی است و هر جامعهای که ایمنی لرزهای را به عنوان یک اولویت راهبردی بپذیرد، نه تنها خسارات ناشی از زلزله را کاهش میدهد، بلکه ظرفیت تابآوری خود در برابر سایر مخاطرات طبیعی را نیز افزایش خواهد داد.
پیرامون ارزیابی آمادگی و ایمنی کشور در برابر زلزله و سایر مخاطرات طبیعی، امکان پیشگیری، کنترل یا پیشبینی دقیق زلزله، بازتاب هشدارهای علمی در اقدامات پیشگیرانه و مدیریتی، اقدامات اولویتدار برای کاهش خطر زلزله، نقش آموزش عمومی در کاهش تلفات زلزله، وضعیت شهر تهران در برابر زلزله و شهرها و استانهای کشور با بیشترین خطر زلزله با فریبرز ناطقالهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله گفتوگویی داشتیم که شرح آن را در ادامه میخوانید.

ایمنا: آمادگی و ایمنی کشور در برابر زلزله و سایر مخاطرات طبیعی چگونه ارزیابی میشود؟
ناطقالهی: ایران از نظر زمینساختی در یکی از فعالترین کمربندهای لرزهای جهان قرار دارد و این یک واقعیت انکارناپذیر علمی است. شواهد تاریخی، دادههای لرزهنگاری و مطالعات تکتونیکی همگی نشان میدهند که کشور همواره در معرض زلزلههای متوسط تا بزرگ بوده و در آینده نیز خواهد بود و مسئله اصلی این نیست که آیا زلزله رخ میدهد یا خیر، بلکه سوال اساسی این است که وقتی زلزله رخ میدهد، ما تا چه اندازه آماده هستیم.
در دهههای اخیر، تمرکز بیشتر بر مدیریت بحران پس از وقوع زلزله بوده و به پیشگیری و کاهش ریسک کمتر توجه شده است و این در حالی است که تجربه جهانی ثابت کرده بیش از ۷۰ درصد تلفات زلزله ناشی از ضعف سازهها، نبود آموزش و فقدان برنامهریزی پیشگیرانه است و کشورهایی که امروز تلفات بسیار پایینی دارند، کشورهایی هستند که سالها پیش سرمایهگذاری بلندمدت در حوزه ایمنی کردهاند.
با وجود دانش فنی مناسب و نیروی انسانی متخصص، ایمنی لرزهای هنوز به یک اولویت ملی تبدیل نشده است و نبود انسجام مدیریتی، تغییرات و نگاه کوتاهمدت به مسائل زیرساختی باعث شده شکافی میان دانش و اجرا شکل بگیرد و به منظور اینکه زلزلهای نتواند به یک بحران تبدیل شود، باید ایمنی لرزهای به عنوان یک اولویت مد نظر قرار گیرد.
ایمنا: امکان پیشگیری، کنترل یا پیشبینی دقیق زلزله وجود دارد؟
ناطقالهی: از منظر علمی، زلزله پدیدهای طبیعی و نتیجه آزاد شدن انرژی انباشته شده در پوسته زمین است و تاکنون هیچ فناوری در دنیا نتوانسته آن را متوقف یا به طور دقیق پیشبینی کند. پیشبینی زلزله به معنای تعیین زمان، مکان و بزرگی دقیق آن، هنوز در حوزه علم تحقق نیافته است و آنچه گاهی به عنوان پیشبینی مطرح میشود، در واقع پیشآگاهی آماری یا برآورد خطر است.
این موضوع به معنای ناتوانی بشر در مقابله با زلزله نیست و تفاوت مهمی میان پیشبینی و کاهش خطر وجود دارد؛ کاهش خطر زلزله به معنای کاهش تلفات جانی و خسارات مالی از طریق مقاومسازی سازهها، بهبود مقررات ساختوساز، آموزش عمومی و برنامهریزی شهری صحیح است که در این حوزه، بشر پیشرفتهای چشمگیری داشته است.
کشورهایی مانند ژاپن، شیلی و نیوزیلند نشان دادهاند که حتی زلزلههای بالای ۷ ریشتر نیز میتوانند با تلفات محدود همراه باشند، به شرط آنکه زیرساختها ایمن باشند، بنابراین تمرکز باید از پرسش «چه زمانی زلزله اتفاق میافتد؟» به سمت «وقتی زلزله آمد، چه اتفاقی میافتد؟» تغییر کند و این تغییر نگاه، اساس سیاستگذاری موفق در مدیریت خطر زلزله است.

ایمنا: هشدارهای علمی مرتبط با زلزله چگونه باید در اقدامات پیشگیرانه و مدیریتی بازتاب پیدا کند؟
ناطقالهی: مسئله زلزله ماهیتی بلندمدت دارد و ایمنی لرزهای نیازمند برنامهریزی چنددهساله، سرمایهگذاری مستمر و ثبات مدیریتی است و چرخههای مدیریتی کوتاهمدت در این راستا کارآمدی لازم را نخواهد داشت و گاهی مشاهده میشود که منابع محدود، صرف پروژههایی میشود که نتایج آن سریعتر دیده میشود.
مقاومسازی هزینهبر است و ایمنی در برابر زلزله نیازمند اصلاح ساختارهای فرسوده، تغییر الگوهای ساختوساز و نظارت سختگیرانه است. این اقدامات اگرچه در کوتاهمدت پرهزینه به نظر میرسند، اما در بلندمدت از خسارات چندین برابری جلوگیری میکنند که این نگاه اقتصادی بلندمدت کمتر در تصمیمگیریها لحاظ میشود.
زلزله تا زمانی که رخ ندهد، برای برخی افراد مسئله فوری تلقی نمیشود و این در حالی است که تجربههای تلخ بم، رودبار و سرپل ذهاب باید به ما آموخته باشد که غفلت از پیشگیری، هزینهای جبرانناپذیر دارد و جدی نگرفتن علم و نادیده گرفتن هشدار متخصصان، بزرگترین ضعف در این حوزه است.
ایمنا: مهمترین اقدامات اولویتدار برای کاهش خطر زلزله در کشور چیست؟
ناطقالهی: نخستین و فوریترین اقدام، ایمنسازی و مقاومسازی ساختمانهای حیاتی است؛ بیمارستانها، مراکز درمانی، ایستگاههای آتشنشانی، مراکز مدیریت بحران، تأسیسات آب، برق، گاز و حملونقل عمومی باید در اولویت مطلق قرار گیرند، چراکه اگر این مراکز در زمان زلزله از کار بیفتند، امکان امدادرسانی از بین خواهد رفت.
دومین اقدام، اصلاح و اجرای سختگیرانه مقررات ملی ساختمان است، قوانین خوب وجود دارد، اما مشکل اصلی در نظارت و اجرا است و ساختوسازهای غیرمجاز و بیکیفیت، یکی از عوامل اصلی افزایش تلفات در زلزلهها است.
ایجاد مشوقهای اقتصادی برای مردم از جمله دیگر مواردی است که باید مد نظر قرار گیرد و ارائه وامهای بلندمدت، تخفیفهای عوارض و حمایتهای مالی، میتواند افراد را به مقاومسازی خانههای خود ترغیب کنند و این سیاست در بسیاری از کشورها موفق بوده است.
در نهایت نیز آموزش عمومی و فرهنگسازی باید به عنوان یک سیاست دائمی دنبال شود و جامعهای که آگاه باشد، در زمان بحران تصمیمهای بهتری میگیرد و آسیب کمتری میبیند.
ایمنا: نقش آموزش عمومی در کاهش تلفات زلزله چگونه ارزیابی میشود؟
ناطقالهی: آموزش عمومی یکی از مؤثرترین و کمهزینهترین ابزارهای کاهش خسارات زلزله است و تحقیقات نشان میدهد بخش قابلتوجهی از تلفات ناشی از رفتار نادرست مردم در حین و پس از زلزله است. آموزش میتواند جان هزاران نفر را نجات دهد، بدون آنکه نیاز به هزینههای سنگین عمرانی داشته باشد.
مردم باید بدانند پیش از زلزله چگونه محیط زندگی خود را ایمن کنند، هنگام وقوع زلزله چه رفتاری داشته باشند و پس از آن چگونه عمل کنند و این آموزشها باید ساده، مستمر و فراگیر باشد و ارائه آموزشها به صورت مقطعی کارآمدی لازم را نخواهد داشت.
در بسیاری از کشورها، آموزش زلزله از دوران مدرسه آغاز میشود و به صورت مانورهای منظم ادامه پیدا میکند. این موضوع به یک فرهنگ عمومی تبدیل شده است و در صورتی که رسانهها، آموزشوپرورش و سایر دستگاهها به صورت هماهنگ عمل کنند، میتوان در مدتزمانی نه چندان طولانی سطح آمادگی عمومی را به طور چشمگیری افزایش داد.
نباید فراموش کنیم که آموزش، مکمل مقاومسازی است و حتی ایمنترین ساختمانها هم بدون رفتار صحیح ساکنان، نمیتوانند تضمین کننده ایمنی کامل باشند.

ایمنا: وضعیت شهر تهران در برابر زلزله چگونه توصیف میشود؟
ناطقالهی: تهران از منظر لرزهای، یکی از پرخطرترین کلانشهرهای جهان است و قرارگیری بر روی یا در مجاورت گسلهای فعال، بافت فرسوده گسترده، تراکم بالای جمعیت و زیرساختهای آسیبپذیر، این شهر را به شدت آسیبپذیر میکند و زلزله بزرگ تهران نه یک احتمال دور، بلکه یک واقعیت علمی قطعی است.
بخش قابل توجهی از ساختمانهای تهران قبل از تدوین مقررات لرزهای ساخته شده است و فاقد مقاومت لازم هستند. شبکههای گاز، برق و آب نیز در بسیاری از مناطق فرسوده است و در صورت وقوع زلزله میتوانند منجر به آتشسوزیهای گسترده و بحرانهای ثانویه شوند.
از سوی دیگر، گسترش بیرویه شهر و تمرکز امکانات در تهران، آسیبپذیری را چند برابر کرده است و در صورت وقوع زلزله بزرگ، سیستم حملونقل، امدادرسانی و مدیریت بحران مختل میشود.
تهران امروز به یک برنامه نجات نیاز دارد که این برنامه باید فراتر از مقطعینگری باشد و با اجماع ملی دنبال شود.
ایمنا: کدام شهرها و استانهای کشور بیشترین خطر زلزله را دارند؟
ناطقالهی: علاوه بر تهران، مناطق گستردهای از کشور در معرض زلزلههای بزرگ قرار دارند و استانهای خراسان، آذربایجان شرقی، کرمان، کرمانشاه، کردستان، فارس، سیستان و بلوچستان و بوشهر از جمله مناطق با خطر لرزهای بالا هستند.
این مناطق، سابقه تاریخی زلزلههای مخرب دارند و از نظر زمینساختی فعال محسوب میشوند و تجربه نشان داده است هر منطقهای که در گذشته زلزله بزرگ داشته، در آینده نیز میتواند شاهد رخداد مشابه یا حتی شدیدتر باشد و در بسیاری از این مناطق نیز بافتهای فرسوده و ساختوسازهای غیرایمن وجود دارد و توجه به ایمنی زلزله باید به عنوان یک سیاست ملی در تمام کشور اجرا شود.




نظر شما