رویکرد عقلانی در یک بازگشت بی‌توضیح

در حالی که پس‌لرزه‌های آشوب‌های ۱۴۰۱ هنوز در حافظه افکار عمومی باقی مانده، حضور دوباره برخی چهره‌های هنری در برنامه‌ها و فیلم‌های تلویزیونی، پرسش‌های جدی ایجاد کرده است؛ این رویکرد حاصل چه تدبیری است؟

به گزارش خبرگزاری ایمنا، بازگشت دوباره برخی چهره‌های هنری به تیتراژ برنامه‌ها و آثار تلویزیونی، بار دیگر حافظه جمعی جامعه را به پاییز پرالتهاب ۱۴۰۱ می‌برد؛ روزهایی که هم‌زمان با فتنه موسوم به «زن، زندگی، آزادی»، بخشی از بازیگران و سلبریتی‌ها با اعلام تحریم جشنواره فجر و قطع همکاری با رسانه‌های رسمی، تلاش کردند خود را در جایگاه معترض تعریف کنند و نقش‌آفرینی متفاوتی در فضای اجتماعی و رسانه‌ای کشور داشته باشند.

در همین چارچوب، پخش سریال «شش‌ماهه» مهران مدیری از امروز روی آنتن صداوسیما، واجد معنایی فراتر از یک بازگشت صرف تلویزیونی است؛ آن هم در حالی که این چهره شناخته‌شده در اوج التهاب سال ۱۴۰۱ به صراحت اعلام کرده بود که نمی‌خواهد حتی یک فریم از تصویرش به هیچ بهانه‌ای از شبکه‌های صداوسیما پخش شود.

در آن مقطع، تنها مهران مدیری نبود که چنین مواضعی اتخاذ کرد؛ بسیاری از چهره‌های هنری، همسو با جریان‌سازی رسانه‌های معاند، با تحریم صداوسیما و جشنواره فجر، مسیری را برگزیدند که نه‌تنها به آرام‌سازی فضای جامعه کمکی نکرد، بلکه بر دامنه التهاب و بی‌ثباتی روانی افزود. هنرمندانی که در همین سرزمین رشد کرده و به جایگاه حرفه‌ای رسیده بودند، بی‌اعتنا به ظرفیت‌ها و فرصت‌های موجود، در بزنگاهی حساس به جای دعوت به عقلانیت و آرامش، ناخواسته در زمین تشدید بحران بازی کردند؛ مواضعی که بخشی از آن ریشه در جو زدگی و فقدان درک دقیق از واقعیت‌های میدانی داشت، اما پیامدهای اجتماعی و امنیتی آن قابل انکار نبود.

مهران مدیری بازیگر «ریمنی» شد - ایرنا

با فروکش کردن آشوب سال ۱۴۰۱ و بازگشت آرامش نسبی به فضای کشور، مسیر بازگشت بسیاری از این چهره‌ها به سینما و تلویزیون هموار شد. اکنون و تنها سه سال پس از آن مواضع صریح و پرحاشیه، مهران مدیری نیز با یک مجموعه نمایشی به قاب رسانه ملی بازگشته است.

در این نقطه، پرسش اصلی نه‌تنها درباره یک سریال، بلکه درباره رویکرد کلان فرهنگی کشور است؛ اینکه این بازگشت، نشانه‌ای از خلأ و قحط چهره‌های اثرگذار در عرصه هنر است یا جلوه‌ای از سعه‌صدر، عقلانیت و سیاست جذب حداکثری در مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران؟

در همین راستا عباسعلی رهبر، کارشناس رسانه و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: فضای اجتماعی و فرهنگی شکل‌گرفته در سال ۱۴۰۱، هیجانات زودگذری ایجاد کرد که موجب شد برخی سلبریتی‌ها و چهره‌های شناخته‌شده به‌جای توجه به ریشه‌ها، به شاخه‌ها نگاه کنند و در فضای عمومی موضع‌گیری‌هایی شتاب‌زده داشته باشند.

وی با بیان اینکه در آن مقطع بعضی از افراد مشهور هنری، ورزشی و اجتماعی بدون تحلیل ریشه‌ای وارد میدان شدند، افزود: بعد از یک دوره اعتراض‌ها که حق و ناحق با هم آمیخته شد، در نهایت مشخص شد که نظام جمهوری اسلامی در همه فرایندها مورد افترا و تهمت مورد قرار گرفته است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: آن زمان کسانی که در درون همین نظام به شهرت، قدرت و ثروت‌های قابل توجه رسیدند، وقتی احساس کردند که به ظاهر سویه‌هایی از یک تغییر در حال شکل‌گیری است، تلاش کردند خودشان را از فضای نظام اسلامی جدا کنند و با این تصور که اتفاقات اعتراضی در حال گسترش است، وارد چنین فضایی شدند.

رهبر با اشاره به نحوه رویارویی جمهوری اسلامی با حوادث و موضع‌گیری‌ها در سال ۱۴۰۱ گفت: با وجود همه مسائل، مشکلات و کاستی‌ها، نظام جمهوری اسلامی یک «سعه‌صدر مبنایی» دارد که ریشه در دو عامل مهم دارد؛ یکی حضور مردم و جامعه مردمی که با جامعه نخبگانی و خواص متفاوت است و دیگری وجود رهبری که از سعه‌صدر، تحمل‌پذیری و انصاف برخوردار است.

وی افزود: برای مثال بعد از اتفاقات ۱۴۰۱، طبق آنچه در اخبار هم اعلام شد، حدود ۱۰ هزار نفر بازداشت شدند، اما در نهایت همه این افراد مورد بخشش قرار گرفتند و آزاد شدند؛ حتی کسانی که پرونده قضائی داشتند، مشمول عفو عمومی شدند. در حالی که اعتراض به‌عنوان یک حق محفوظ است، اما اعتراض با اغتشاش تفاوت دارد و تراز مدنی با نافرمانی مدنی یکی نیست.

این کارشناس با تأکید بر عقلانیت سیاسی حاکم بر این رویکرد تصریح کرد: مشخص است که یک عقلانیت سیاسی در این زمینه اتفاق افتاده است. هر کسی که در آن مقطع در اعتراض‌ها و ناآرامی‌ها حضور داشته و ریشه‌ای در بیرون از کشور نداشته، مشمول این نگاه شده است؛ از جمله هنرمندان و سلبریتی‌هایی که خودشان جزئی از همین مردم هستند.

رهبر خاطرنشان کرد: این افراد می‌توانند به فضای رسمی بازگردند، فعالیت کنند و از تخصص و هنرشان برای جامعه استفاده شود. خودشان هم می‌دانند که در همین بستر فرهنگی رشد کره‌اند و خارج از ایران و خارج از فرهنگ ایرانی، جایی برای رشد و اثرگذاری ندارند.

وی در ادامه با اشاره به برخی چهره‌های خارج‌نشین گفت: نمونه‌هایی بودند که در آن زمان به جریان اپوزیسیون ضدمردم پیوستند و از کشور رفتند و امروز شاهد ابراز پشیمانی آن‌ها هستیم. این مسئله نیز از منظر عقلانیت نظام سیاسی، قابل تحلیل است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به بحث روابط و مافیاهای احتمالی بیان کرد: نمی‌توان به‌طور کلی وجود ارتباطات و روابط تأثیرگذار بر مواضع و کنش‌های افراد شناخته شده در کشور را نادیده گرفت، اما اصل و اساس کشور حفظ همه افرادی است که دل در گرو ایران دارند و می‌توان از ظرفیت آن‌ها استفاده کرد که این رویکرد، رویکردی عقلانی است.

رهبر تأکید کرد: نباید دشمن‌های فرعی، دشمن‌های فرضی و مشکلات حاشیه‌ای را جایگزین مسئله اصلی کنیم. مسئله اصلی، حفظ اتحاد داخلی در برابر دشمن قدرتمند بیرونی است که همواره آماده ضربه زدن است. در این چارچوب، پرداختن به چهره‌هایی همچون مهران مدیری می‌تواند ذیل همین نگاه تحلیل شود؛ حفظ انسجام و عقلانیت در رویارویی با مسائل فرهنگی و اجتماعی است.

به گزارش ایمنا، در نهایت، بازگشت چهره‌هایی همچون مهران مدیری را نمی‌توان تنها در قالب یک اتفاق رسانه‌ای یا پخش یک مجموعه نمایشی تحلیل کرد. این بازگشت، بازتابی از رویکرد کلان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در رویارویی با خطاها، هیجانات مقطعی و بازگشت به عقلانیت اجتماعی است؛ رویکردی که میان اعتراض مدنی و اغتشاش، میان نقد درون‌زا و براندازی برون‌زا تفکیک قائل می‌شود.

تجربه حوادث سال ۱۴۰۱ نشان داد که بخشی از مواضع تند و پرحاشیه برخی چهره‌های شناخته‌شده، بیش از آنکه برآمده از تحلیل عمیق باشد، محصول فضای احساسی و القائات رسانه‌ای بیرونی بود؛ فضایی که با فروکش کردن آن، مسیر بازگشت به بستر رسمی کشور نیز هموار شد. در این میان، سیاست جذب حداکثری و سعه‌صدر فرهنگی، نه نشانه ضعف یا قحط چهره، بلکه جلوه‌ای از عقلانیت سیاسی و اجتماعی است که تلاش می‌کند سرمایه انسانی و فرهنگی کشور را حفظ کند.

با این حال، این رویکرد یک‌سویه نیست و مسئولیت اصلی همچنان متوجه چهره‌هایی است که بار دیگر به میدان رسمی بازمی‌گردند؛ مسئولیتی برای درک حساسیت بزنگاه‌ها، پرهیز از جوزدگی و ایفای نقش اجتماعی متناسب با جایگاه اثرگذارشان در جامعه. بازگشت به قاب رسمی، تنها یک فرصت حرفه‌ای نیست، بلکه آزمونی تازه برای اعتمادسازی و همراهی با منافع ملی است.

در نهایت، آنچه می‌تواند ضامن عبور جامعه از التهابات مقطعی باشد، نه حذف و طرد سرمایه‌های فرهنگی، و نه نادیده گرفتن خطاهاست؛ بلکه تثبیت عقلانیت، حفظ انسجام داخلی و اولویت‌دادن به ایران به‌عنوان خانه مشترک همه ایرانیان است؛ خانه‌ای که در آن بازگشت ممکن است، اما بی‌تفاوتی نسبت به مسئولیت اجتماعی، نه.

کد خبر 935513

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.