به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، آرامآرام و آهستهآهسته، عروس فصلها با تمام زیباییهای دلانگیزش، با طراوتی که در رقص برگهای سرخ و زرد و نارنجیاش موج میزد، بار و بنه خود را جمع میکند و آنها را در صندوقچهای از خاطره مینهد تا جای خود را به فصلی بسپارد که با کولهباری از برکت و روزی از راه میرسد.
آذرماه، در واپسین ساعات حضورش، مردمان کهنسرزمین ایران را با آئینی دیرپا و رسمی ماندگار به ننهسرمای دیماه پیوند میزند؛ پیوندی که با آغاز سنتی شیرین و دلنشین، سرمای زمستان را برای دلهای مردم این سرزمین گرم و امیدبخش میکند.
یلدا، نام شبی است که در آخرین روز پاییز و شب سیام آذرماه، قرنهاست در فرهنگ ایرانیان جان گرفته و با گذر زمان نهتنها کمرنگ نشده، بلکه همچنان زنده و پرشکوه پابرجا مانده است.
این شب، که بلندترین شب سال به شمار میآید، سرشار از نمادها و آئینهای زیباست و از دیرباز جایگاهی ویژه در فرهنگ ایرانزمین داشته است. خانوادهها در کنار یکدیگر گرد میآیند تا با خوردن میوههایی چون هندوانه و انار، فال حافظ، گفتوگوهای صمیمی و خاطرهگویی، تاریکی طولانی شب را با روشنی دل و شادی سپری کنند.
یلدا تنها یک شب نیست؛ جشن پیروزی نور بر تاریکی و امید بر ناامیدی است. بسیاری آن را فرصتی برای یادآوری ارزش خانواده، مهرورزی و دوستی میدانند؛ شبی برای نزدیکتر شدن دلها.
چنانکه حافظ شیرازی، شاعر پرآوازه ایران، نیز در یکی از غزلهای خود به این روشنایی پس از تاریکی اشاره میکند: «بر سر آنم که گر ز دست برآید / دست به کاری زنم که غصه سرآید / خلوت دل نیست جای صحبت اضداد / دیو چو بیرون رود فرشته درآید»
یلدا تنها یک مناسبت تقویمی نیست؛ میراثی فرهنگی است که نسل به نسل، در دورهمیهای گرم خانوادگی منتقل شده و در حافظه جمعی ایرانیان نقش بسته است. شبنشینی، قصهخوانی، ارج نهادن به حضور بزرگترها، شاهنامهخوانی یا حافظخوانی و گستردن سفره یلدا، از مهمترین آئینهای این شب به شمار میرود.
رسوم شب یلدا در شهرها و مناطق مختلف ایران، تنوعی رنگارنگ و دلنشین دارد؛ هر دیار با خوراکیها، داستانها و آئینهای خاص خود، این شب کهن را به شیوهای منحصربهفرد جشن میگیرد.

بلداجیهای چهارمحال بختیاری با نان مخصوص شب یلدایی
شهر بلداجی در استان چهارمحال و بختیاری یکی از مناطقی است که شب یلدا را با آئینها و سنتهایی متفاوت و ویژه برگزار میکند، مردم این شهر، یلدا را با پخت نان محلی مخصوصی به نام «کاکولی» یا «کاکولی یلدایی» جشن میگیرند، نانی که از آرد، روغن محلی، شیر و گاهی زعفران تهیه میشود و روی آن را با کنجد یا سیاهدانه میپوشانند، خانوادهها در این شب گرد هم میآیند و در کنار هندوانه و انار، این نان محلی را بهعنوان نماد برکت، فراوانی و روزی تناول میکنند.
در بسیاری از خانهها، بزرگان خانواده برای کودکان و نوجوانان، قصههای کهن بختیاری را روایت میکنند، داستانهایی سرشار از شجاعت، عشق و باورهای دیرینه. از دیگر رسمهای این شب، خواندن ترانههای محلی بختیاری با همراهی سازهای سنتی همچون سرنا و دهل است که حالوهوای یلدای بلداجی را پرشور، گرم و بهیادماندنی میکند، ترکیب نان محلی، موسیقی بومی و قصهگویی، یلدای بلداجی را از بسیاری از نقاط ایران متمایز ساخته است.
«کیبانو» تا «سیپاره»؛ شب یلدای سیستانیها
مردم خونگرم سیستان هم آئینهای ویژهای برای شب یلدا داشتهاند که برخی از آنها امروزه کمرنگ شده است، در گذشته، شامگاه آخرین روز پاییز، «کیبانو» یا بانوی بزرگ خانواده، هیزمها را در تنور میگذاشت و آتش میافروخت تا تنور برای پخت نان آماده شود. همزمان، بزرگ خاندان یا «ملای روستا» که جایگاهی محترم در میان مردم داشت به «سیپارهخوانی» میپرداخت؛ یعنی تلاوت آیاتی از قرآن و روایت داستانهای قرآنی برای کودکان و جوانان.
پخت خوراکیهایی همچون نان روغنی، چَنگالی، بورَک، لَندو، کلوچههای خرمایی، فال گرفتن با دیوان حافظ، خواندن آسوکههای محلی، سیتَک (دوبیتیها) و چیستانگویی، از دیگر رسمهای شب یلدا در سیستان بوده است.
در گذشته، مردم روستاها گرد آتش جمع میشدند و به داستانهای طولانی بزرگان گوش میدادند، داستانهایی که در گویش محلی به آنها «چاکچاکَر» میگفتند، خوردنیها بیشتر حاصل دسترنج خود مردم بود؛ محصولاتی چون سیبزمینی و حبوبات، همراه با چای آتشی، گرمای دلنشینی به شب چله میبخشید.
از خوراکیهای معروف سیستان میتوان به «دانکو» اشاره کرد که از ترکیب برنج و کنجد تهیه میشود. «چنگالی» نیز خوراکی محبوبی است که از خرما، نان و روغن محلی درست میشود، میانوعدهای به نام «کورهِل» (باقلا و گندم پخته) و آشی از جوانه گندم به نام «سَبزوک» نیز از غذاهای ویژه این شب هستند، جوانهای که در تابستان خشک شده و در زمستان و شب چله مصرف میشود.
لرها، «شالدُرُکنی» و متل «امان دای»
در میان مردم کهگیلویه و بویراحمد، جشن یلدا با نام «شب چله» شناخته میشود، واژه «چله» به ۴۰ روز نخست زمستان اشاره دارد و مردمان این دیار از دیرباز با زمان چلهها آشنایی کامل داشتهاند، این شب در گذشته، افزون بر آغاز زمستان، فرصتی برای گردهمایی خانوادهها و تقویت ارزشهایی چون همدلی، محبت و نشاط اجتماعی بوده است.
یکی از مشهورترین متلهای لری، داستان «امان دای» است، روایتی که در آن حیوانات برای رهایی از سرمای سخت شب یلدا به خانه پیرزنی پناه میبرند و در کنار یکدیگر، شبی سرشار از مهربانی و همدلی را سپری میکنند، این متل نمادی از گذشت، همراهی و تحمل متقابل است.
از آئینهای ویژه شب یلدا در میان لُرها، رسم «شالدُرُکنی» یا شالاندازی است، در این آئین، نوجوانان و جوانان شالی را از پشتبام یا روزنه سقف خانهها به داخل میاندازند و اشعاری با مضامین خیر، برکت و دعا برای صاحبخانه میخوانند، صاحبخانه نیز خوراکی، میوه، تنقلات و گاه پول را در شال قرار میدهد، این رسم، نمادی از سخاوت، کرامت انسانی و پیوندهای اجتماعی است.
از جمله اشعار محلی این آئین میتوان به این ابیات اشاره کرد: «اِمشو اول قاره، خیر دَ خونت بواره»، (امشب آغاز زمستان است، خیر و برکت به خانهات ببارد) «نون و پنیر و شیره، کیخا خونت نمیره» (نان و پنیر و شیره، بزرگ خانهات پایدار باد)

نذر انار کرمانیها در شب یلدا
در استان کرمان از دیرباز رسم بر آن بوده است که خانوادهها در شب یلدا انار را به نیت برکت، سلامتی و دفع بلا نذر کنند، این آئین ریشه در باورهای کهن دارد؛ جایی که انار نماد خورشید، زایش و پایداری در برابر سرمای زمستان دانسته میشود، کرمانیها دانههای فراوان انار را نشانهای از فراوانی و برکت میدانند و رنگ سرخ آن را نمادی از خورشید، شادی و جریان زندگی در بلندترین شب سال تلقی میکنند، در باورهای سنتی، انار میوهای بهشتی و شفابخش به شمار میآید.
بر اساس این رسم، خانوادهها چند انار را کنار سفره یلدا میگذارند و پس از دعا و نیت، آنها را میان اعضای خانواده یا همسایگان تقسیم میکنند، نذر انار بیشتر با هدف سلامتی، رفع بیماری و طلب برکت در سال پیشِ رو انجام میشود.
فالگوشی؛ آئینی کهن در آذربایجان
یکی از آئینهای ویژه شب یلدا در مناطق آذربایجان، رسم فالگوشی است، در این شب، دختران و جوانان با نیتی در دل اغلب درباره ازدواج یا آینده در سکوت پشت در خانه یا در کوچه میایستند و به نخستین جملهای که از زبان رهگذران یا همسایگان میشنوند، بهعنوان نشانهای از بخت و سرنوشت خود مینگرند و آن را تعبیر میکنند.
باور عمومی بر این است که شب یلدا بهعنوان طولانیترین شب سال، زمانی برای گشوده شدن رازها و دریافت نشانههاست، فالگوشی نمادی از امید به آینده و جستوجوی پیامهای غیبی از دل سخنان دیگران به شمار میرود، این رسم بهویژه در میان دختران دمبخت رواج داشته و افزون بر جنبه آئینی، فضایی شاد، صمیمی و سرگرمکننده در جمعهای خانوادگی ایجاد میکرد.
پیشینه شب یلدا؛ غلبه نور بر تاریکی
علی حسننژاد، پژوهشگر فرهنگ عامه مازندران با اشاره به پیشینه شب یلدا به خبرنگار ایمنا میگوید: در باور ایرانیان کهن، هستی بر پایه دو نیروی متقابل خیر و شر، و روشنایی و تاریکی استوار بوده است، شب، قلمرو اهریمن و روز، جلوهگاه اهورامزدا به شمار میرفت، از اینرو، شب یلدا که طولانیترین شب سال است، نماد قدرتگیری تاریکی تلقی میشد و مردم با نیایش و روشن نگاه داشتن نور، چشمبهراه زایش دوباره روشنایی میماندند.
وی میافزاید: نیاکان ما باور داشتند که در این شب نباید چراغ یا آتش خاموش شود، چرا که خاموشی میتوانست راه ورود نیروهای اهریمنی به خانه باشد، روشن نگه داشتن آتش، افزون بر کارکرد آئینی، نمادی از امید به بازگشت خورشید و پیروزی نور بر ظلمت بود، فلسفهای که در سراسر اسطورههای ایرانی از اوستا تا آئین مهرپرستی بهروشنی دیده میشود.

ماه دی، ماه سمبل زایش و آفرینش
این پژوهشگر فرهنگ عامه مازندران بیان میکند: یلدا پدیدهای نجومی است، شبی که خورشید در پایینترین نقطه مسیر سالانه خود قرار میگیرد و پس از آن، روزها بهتدریج رو به بلندی میگذارند، برای نیاکان ما، این لحظه نماد تولد دوباره خورشید و پایان سلطه تاریکی بود. از همین رو، ایرانیان باستان نهتنها به شادی و جشن میپرداختند، بلکه باور داشتند در این هنگام، نیروهای آسمانی به تعادلی تازه دست مییابند.
حسننژاد با اشاره به تقویم کهن ایرانی میگوید: روز نخست دی در واقع «روز هرمز» یا «خورروز» است؛ روزی منسوب به آفریدگار. از همین روز جشن دیگان آغاز میشود و ماه دی نماد زایش و آفرینش به شمار میآید. واژه «دی» از ریشه «دا» به معنای آفریدن گرفته شده است؛ همان نیرویی که نور را از دل تاریکی میآفریند.
وی با بیان اینکه در باورهای مهری و ایران باستان، زایش خورشید همزمان با تولد ایزد مهر یا میترا دانسته میشد، تصریح میکند: جشن تولد خورشید در بامداد نخست دی، بزرگترین آئین یلدای ایرانیان بود، این باور بعدها در دوره رومیان به اروپا راه یافت و روز زایش خورشید به اشتباه بیستوپنجم دسامبر ثبت شد، تاریخی که بعدها به کریسمس تبدیل شد، در حقیقت، واژه «یلدا» برگرفته از واژه سریانی «میلاد» است و آنچه امروز در اروپا با نام «نوئل» شناخته میشود، ریشه در آئین ایرانی زایش خورشید دارد.
این پژوهشگر درباره سنت «چلهها» یادآور میشود: یلدا پیشواز چله بزرگ زمستان است که از یکم دی تا دهم بهمن، یعنی چهل روز سردترین و سختترین بخش زمستان ادامه دارد و پس از آن، «چله کوچک» آغاز میشود، گذشتگان برای این دوران برنامهریزی دقیقی داشتند، از ذخیره آذوقه و تعمیر وسایل گرفته تا جمعآوری هیزم و آمادهسازی خانهها برای سرما، همه این آمادگیها با شادی و امید شب یلدا آغاز میشد.
کرسی؛ محفلی گرم در فرهنگ مازندران
حسننژاد با اشاره به تنوع آئینهای شب یلدا در نقاط مختلف کشور بیان میکند: در مازندران، خانوادهها گرد کرسی جمع میشوند و با شعرخوانی، قصهگویی و آوازهای محلی شب را سپری میکنند، هندوانه و انار، دو میوه اصلی سفره یلدا هستند؛ هندوانه نماد گرما و سلامتی و انار نشانه عشق و برکت. همچنین سنجد، گردو و پسته برای حفظ وفور نعمت بر سفره گذاشته میشود و میوههای جنگلی مانند «کنس» و «ولیک» بههمراه شیرینیهای محلی، رنگوبوی خاصی به یلدای مازندرانی میبخشند.
وی میافزاید: در خراسان رسم بر این است که بزرگ خانواده، انار را دانهدانه میان مهمانان تقسیم میکند تا برکت سال آینده نصیب همگان شود، در فارس، شمعی روشن میکنند تا یاد روشنایی زادهشده از دل تاریکی زنده بماند، در آذربایجان نیز مردم با ترانههای محلی و نواختن ساز تا سپیدهدم بیدار میمانند و طلوع خورشید را نماد پیروزی زندگی میدانند.

این پژوهشگر فرهنگ و ادبیات مازندران تأکید میکند: در سالهای اخیر، حتی کسانی که آشنایی عمیقی با پیشینه یلدا یا رصدهای نجومی ندارند، با شنیدن نام بلندترین شب سال، بهانهای پیدا میکنند تا یک دقیقه بیشتر کنار هم باشند، همین یک دقیقه اضافه که ریشه در دانش و باور کهن ایرانی دارد، سبب شکلگیری دورهمیهای گرم و صمیمی شده است.
حسننژاد خاطرنشان میکند: در این شب، هنر کدبانوها در خانهآرایی، سفرهآرایی و تهیه غذاهای متنوع جلوهای ویژه پیدا میکند. امروزه با گسترش فضای مجازی، استوریها، فیلمها و پیامهای تبریک، نهتنها این جشن کمرنگ نشده، بلکه با بهرهگیری از فناوریهای نو، تلفن همراه و هوش مصنوعی تا طراحی و تصویربرداری چهرهای تازه پیدا کرده است، به همین دلیل یلدای امروز رنگینتر و پررمز و رازتر از گذشته روایت میشود، جشنی که هر سال داستانی تازه برای گفتن دارد.
به گزارش ایمنا، یلدا هر سال میآید تا یادمان بیاورد تاریکی، هرچقدر هم طولانی، ماندگار نیست. آئینهای رنگارنگ از بلداجی تا سیستان، از کرمان تا آذربایجان و مازندران نشان میدهد ایرانیان قرنهاست بلدند چگونه سرما را با گرمای همدلی، قصه و نور معنا کنند، شاید امروز شکل سفرهها، ابزار ثبت لحظهها و حتی شیوه روایت یلدا تغییر کرده باشد، اما جوهره آن همان است؛ کنار هم بودن، شنیدن صدای یکدیگر و ایمان به روشنایی پس از تاریکی. یلدا میگذرد، اما آن «یک دقیقه بیشتر با هم بودن»، هنوز هم معجزهای است که هر سال تکرار میشود.
گزارش از کبریا مقدس خبرنگار ایمنا در مازندران




نظر شما