به گزارش خبرگزاری ایمنا، در عصری که تغییرات اقلیمی به یکی از بزرگترین چالشهای بشریت تبدیل شده، صنایع سنگین هچون فولادسازی در کانون توجه قرار گرفتهاند، چین به عنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان، با هدف دستیابی به خنثیسازی کربن تا سال ۲۰۶۰، فشار سنگینی بر شرکتهای فولادی خود وارد کرده است، اما این فشار دوگانه (از یک سو نیاز به کاهش آلودگی و از سوی دیگر حفظ سودآوری) برخی شرکتها را به سمت راهکارهای غیراخلاقی سوق داده است. یکی از این راهکارها، پدیدهای است که امروزه با نام «سبزشویی» یا Greenwashing شناخته میشود.
والین استیل، یکی از غولهای صنعت فولاد چین، نمونه بارز این معضل است، این شرکت که در استان هونان مستقر است و جزو ده تولیدکننده برتر فولاد کشور محسوب میشود، در سالهای اخیر به دلیل رفتارهای مشکوک زیستمحیطی خود، تحت نظر قرار گرفته شده است، ماجرای این شرکت، داستان پیچیدهای از تعارض منافع، فشارهای بازار، ضعف نظارتی و در نهایت، قیمت سنگین دروغهای سبز است.

چرا شرکتها به سبزشویی روی میآورند؟
صنعت فولاد چین در سالهای اخیر با رکود نسبی روبهروشده است، کاهش تقاضا در بخش ساختوساز، افزایش قیمت مواد اولیه و رقابت شدید داخلی، حاشیه سود شرکتها را به شدت کاهش داده است، در این شرایط داشتن یک تصویر «سبز» میتواند مزیت رقابتی قابل توجهی ایجاد کند. سرمایهگذاران امروزی به شدت به معیارهای ESG (محیط زیست، مسئولیت اجتماعی و حکمرانی شرکتی) توجه دارند و شرکتهایی که در این زمینه عملکرد بهتری نشان دهند، به راحتی میتوانند سرمایه جذب کنند.
والین استیل در مقایسه با رقبای اصلی خود همچون باواستیل و شوگانگ، در زمینه سرمایهگذاری زیستمحیطی عقبتر است. در سال ۲۰۲۳، نسبت سرمایهگذاری زیستمحیطی این شرکت به درآمد عملیاتی تنها ۰.۰۱۲ درصد بود، در حالی که این رقم برای باواستیل به ۰.۰۴۵ درصد میرسید، این شکاف فشار روانی قابل توجهی بر مدیران والین وارد میکند تا حداقل در ظاهر، خود را به عنوان یک شرکت سبز معرفی کنند.
دولت چین در سالهای اخیر سیاستهای سختگیرانهای برای کنترل آلودگی صنایع سنگین اتخاذ کرده است، برنامه «تحول فوق کمانتشار» که باید تا سال ۲۰۲۵ تکمیل شود، الزامات سختی را برای صنعت فولاد تعیین کرده است، همچنین سیستم تأمین مالی سبز چین، دسترسی به وامها و اوراق قرضه سبز را مشروط به عملکرد زیستمحیطی مناسب کرده است، اما مشکل اینجاست که این سیاستها بیشتر بر اساس گزارشهای خود شرکتها ارزیابی میشوند. سیستم نظارتی، با وجود بازرسیهای دورهای، همچنان آسیبپذیریهای قابل توجهی دارد، این فضا فرصتی برای شرکتهایی همچو والین فراهم میکند تا با ارائه اطلاعات گزینشی یا مبالغهآمیز، از مزایای سیاستهای سبز بهرهمند شوند بدون اینکه تغییرات اساسی ایجاد کنند.

فشار مالی و وسوسه راهحلهای کوتاهمدت
نگاهی به صورتهای مالی والین استیل در سال ۲۰۲۳، تصویر روشنی از فشارهای اقتصادی این شرکت ارائه میدهد. درآمد عملیاتی ۲.۵ درصد کاهش یافت، حاشیه سود ناخالص از ۱۰.۳۴ به ۹.۳۷ درصد رسید و جریان نقدی آزاد به منفی ۱۰.۷ میلیارد یوان تبدیل شد، در چنین شرایطی سرمایهگذاری واقعی در فناوریهای پاک که نیازمند هزینههای سنگین و بازگشت سرمایه بلندمدت است، که برای مدیران جذابیت چندانی ندارد، در عوض سرمایهگذاری در بازاریابی سبز، تولید گزارشهای زیبا و شرکت در کنفرانسهای محیط زیستی، راهحل بسیار ارزانتر و سریعتری برای ایجاد تصویر مطلوب است، این همان تلهای است که بسیاری از شرکتها در آن گرفتار میشوند «انتخاب بین تحول واقعی اما پرهزینه، یا تحول ظاهری اما ارزان»!
یکی از عوامل کلیدی که کمتر به آن توجه میشود، ساختار پاداش مدیران ارشد است، در والین استیل، همچون بسیاری از شرکتهای چینی، پاداش مدیرانبیشتر بر اساس عملکرد مالی کوتاهمدت تعیین میشود، این سیستم انگیزه قوی برای دستکاری اطلاعات و اولویت دادن به نتایج فوری ایجاد میکند، علاوه بر این تمرکز قدرت در دست تعداد محدودی از مدیران ارشد و نبود کمیته مستقل ESG در هیئت مدیره، نظارت داخلی را ضعیف کرده است. رئیس هیئت مدیره که همزمان مدیرعامل نیز هست، فضای مناسبی برای انجام کردن تصمیمات زیستمحیطی ندارد، این ساختار حکمرانی ضعیف، زمینهساز رفتارهای سبزشویی میشود.
چگونه سبزشویی والین لو رفت؟
در اوت ۲۰۲۳، وزارت محیط زیست چین بازرسی غیرمنتظرهای از یکی از زیرمجموعههای والین استیل به نام «هنگیانگ والین» انجام داد، نتایج این بازرسی شوکآور بود؛ واحدهای تولیدی متعددی فاقد تجهیزات کنترل آلودگی بودند، انتشار گازهای آلاینده بسیار بالاتر از حد مجاز بود، اقدامات اضطراری برای کاهش آلودگی در روزهای آلوده اجرا نشده بود، و مهمتر از همه، شواهدی از جعل دادههای نظارتی کشف شد، این تخلفات در حالی رخ داده بود که والین استیل در گزارشهای عمومی خود، مدعی پیشرفتهای قابل توجه در کاهش آلودگی و اجرای برنامههای زیستمحیطی بود. شرکت در سال ۲۰۲۳ تنها سه مورد از ۱۹ جریمه زیستمحیطی خود را در گزارش ESG افشا کرده بود (نمونه بارز سبزشویی از طریق حذف اطلاعات منفی).
سقوط اعتماد
پس از افشای این تخلفات، بازار سرمایه واکنش سریع و شدیدی نشان داد، با استفاده از روش مطالعه رویداد (Event Study)، محققان نشان دادند که بازده مازاد سهام والین استیل در روزهای پس از افشا، به شدت منفی شد. تا چهارمین روز معاملاتی، بازده مازاد تجمعی به منفی ۵.۵۳ درصد رسید (کاهشی معادل ۵۱ درصد نسبت به روز افشا) ، این واکنش بازار، نشاندهنده چند نکته مهم است؛ نخست، سرمایهگذاران امروزی به شدت به مسائل ESG حساس هستند. دوم، اعتماد از دست رفته به سرعت به ارزش بازار شرکت آسیب میزند. سوم، هزینه سبزشویی میتواند بسیار بیشتر از صرفهجویی حاصل از نبود سرمایهگذاری واقعی در محیط زیست باشد.
افشای سبزشویی والین، تنها به کاهش قیمت سهام محدود نماند، رتبهبندی ESG شرکت که پیشتر هم ضعیف بود، بیشتر تنزل پیدا کرد، در حالی که رتبه MSCI این شرکت B (در طیف AAA تا CCC) بود، رتبه Refinitiv آن تنها ۳۴.۶ از ۱۰۰ بود (بسیار پایینتر از رقبایی همچون باواستیل با امتیاز ۸۳.۳)، این رتبهبندیهای پایین، عواقب عملی مستقیمی دارند. دسترسی به اوراق قرضه سبز محدود میشود، نرخ بهره وامها افزایش پیدا میکند، و برخی سرمایهگذاران نهادی که معیارهای ESG سختگیرانه دارند، از سرمایهگذاری در شرکت خودداری میکنند. در بلندمدت، این محدودیتها میتوانند توانایی رقابتی شرکت را به شدت تضعیف کنند.
خطرات قانونی فزاینده
فراتر از تبعات بازار، والین استیل با خطرات قانونی روزافزونی نیز روبهرو است. قوانین جدید چین در زمینه افشای اطلاعات پایداری، که از سال ۲۰۲۴ اجرایی شده، الزامات سختگیرانهتری برای شفافیت تعیین کرده است. شرکتهایی که اطلاعات گمراهکننده ارائه دهند، میتوانند تحت پیگرد قانونی قرار گیرند، علاوه بر این، قوانین ضد رقابت ناعادلانه و قانون تبلیغات چین، تبلیغات زیستمحیطی گمراهکننده را ممنوع کردهاند. در سطح بینالمللی نیز، دستورالعمل اتحادیه اروپا در مورد ادعاهای سبز، الزامات علمی سختی برای هرگونه ادعای زیستمحیطی تعیین کرده است، برای شرکتی همچون والین که به بازارهای صادراتی نیز وابسته است، این قوانین میتوانند محدودیتهای جدی ایجاد کنند.

راهحلها و توصیهها
نخستین و مهمترین درس برای شرکتها این است که سبزشویی دیگر یک استراتژی پایدار نیست، در عصر اطلاعات و نظارت دقیق ذینفعان، دیر یا زود حقیقت آشکار میشود، شرکتها باید به جای صرف منابع برای بازاریابی سبز، روی تحول واقعی سرمایهگذاری کنند، این تحول باید از افزایش شفافیت شروع شود. گزارشهای زیستمحیطی باید جامع، قابل تأیید و برپایه استانداردهای بینالمللی باشند. افشای کامل تخلفات و چالشها، به جای پنهان کردن آنها، در بلندمدت به اعتبار شرکت کمک میکند، مشتریان و سرمایهگذاران امروزی، صداقت را بیش از کمالگرایی ارزش میگذارند.
شرکتها باید سیستم پاداش مدیران خود را اصلاح کنند تا معیارهای بلندمدت زیستمحیطی را نیز شامل شود، به جای تمرکز صرف بر سود سهماهه باید شاخصهایی همچون کاهش کربن، بهبود کارایی انرژی و نوآوری در فناوریهای پاک را در ارزیابی عملکرد مدیران لحاظ کرد، همچنین ایجاد کمیتههای مستقل ESG در هیئت مدیره، با حضور کارشناسان مستقل، میتواند نظارت داخلی را تقویت کند. این کمیتهها باید اختیار کافی برای چالش کردن تصمیمات مدیریت و تأیید صحت گزارشهای زیستمحیطی داشته باشند.
دولتها نیز باید سیستمهای نظارتی خود را ارتقا دهند. بازرسیهای غیرمنتظره و مستمر، استفاده از فناوریهای نظارت آنلاین (همچون سنسورهای لحظهای انتشار)، و مجازاتهای سنگینتر برای تخلفات، میتوانند بازدارندگی بیشتری ایجاد کنند، همچنین ایجاد پایگاههای داده عمومی و شفاف از عملکرد زیستمحیطی شرکتها، به ذینفعان کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند، استانداردسازی گزارشدهی و الزام به تأیید مستقل توسط شخص ثالث، نیز میتواند از سبزشویی جلوگیری کند.
فناوریهای نوین میتوانند نقش مهمی در مبارزه با سبزشویی ایفا کنند، استفاده از بلاکچین برای ثبت شفاف و غیرقابل تغییر دادههای زیستمحیطی، میتواند دستکاری اطلاعات را بسیار دشوار کند، قراردادهای هوشمند میتوانند به طور خودکار عملکرد شرکتها را با تعهدات آنها مقایسه کنند و هشدارهای لازم را صادر کنند، هوش مصنوعی نیز میتواند با تحلیل حجم عظیمی از دادهها، الگوهای مشکوک را شناسایی کند. به عنوان نمونه، تناقض بین ادعاهای شرکت و دادههای ماهوارهای از انتشار آلایندهها، میتواند به سرعت کشف شود.
آینده صنعت فولاد در تقاطع انتخاب
ماجرای والین استیل، فراتر از یک مطالعه موردی، آینهای است که چالشهای صنعت فولاد جهان را در عصر تحول سبز نشان میدهد، این صنعت که مسئول حدود ۷ درصد از انتشار گازهای گلخانهای جهان است، در تقاطع بحرانی قرار دارد (یا تحول واقعی یا نابودی تدریجی).
سبزشویی، هرچند ممکن است در کوتاهمدت مزایایی داشته باشد، در بلندمدت یک استراتژی شکستخورده است، هزینههای آن (از دست دادن اعتماد، محدودیتهای تأمین مالی، جریمههای قانونی و آسیب به برند) بسیار بیشتر از صرفهجوییهای کوتاهمدت است، برای شرکتهایی همچون والین، راه پیش رو روشن است؛ سرمایهگذاری واقعی در فناوریهای پاک، شفافیت کامل در گزارشدهی، اصلاح ساختارهای حکمرانی، و پذیرش این واقعیت که تحول سبز نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است. تنها شرکتهایی که این مسیر را با جدیت طی کنند، میتوانند در اقتصاد کربنخنثی آینده جایگاهی داشته باشند.
برای جامعه جهانی نیز، این ماجرا یادآور این نکته است که نظارت، شفافیت و پاسخگویی، ارکان اصلی هر تحول پایدار هستند، بدون این عناصر خطر سبزشویی همیشه وجود دارد و اهداف اقلیمی جهانی به خطر میافتد، آینده سبز نیازمند اقدامات واقعی است.




نظر شما