جزایر سه‌گانه| تاریخ، حقوق و واقعیت‌های قدرت در بازی چین و امارات

جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک نه محل مناقشه‌اند و نه موضوع مذاکره، بلکه واقعیتی تاریخی و حقوقی‌اند که با بیانیه‌های سیاسی تغییر نمی‌کنند. مواضع اخیر چین و ادعاهای تکراری امارات، بیش از آنکه ریشه در حق داشته باشد، بازتاب منطق سرد منافع در جنگل روابط بین‌الملل است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، مسئله جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، پیش از آنکه یک مناقشه سیاسی معاصر باشد، یک واقعیت تاریخی تثبیت‌شده است. تا پیش از قرن بیستم، این جزایر به‌طور روشن جزئی از قلمرو ایران محسوب می‌شدند و تنها در دوره ضعف دولت مرکزی در عصر قاجار بود که بریتانیا، به‌عنوان قدرت مسلط استعماری، اداره موقت آن‌ها را به شیوخ عرب وابسته به خود سپرد؛ اقدامی که نه انتقال حاکمیت، بلکه تنها مدیریت تحمیلی از سوی یک قدرت خارجی بود. با خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس، ایران در نهم آذر ۱۳۵۰ و پیش از تشکیل رسمی کشور امارات متحده عربی، حاکمیت خود را بر این جزایر اعمال و تثبیت کرد؛ اقدامی که هم از نظر تقدم زمانی و هم از نظر حقوقی، جای تردید باقی نمی‌گذارد.

اسناد تاریخی می‌گویند حق با ایران است

ادعای ایران بر جزایر سه‌گانه نه بر پایه احساسات ملی، بلکه بر اساس اسناد تاریخی، رویه‌های بین‌المللی و اعمال مؤثر حاکمیت است. توافق انجام‌شده درباره ابوموسی با حضور نماینده شارجه، به‌روشنی نشان می‌دهد که حتی طرف عربی نیز حضور و نقش حاکمیتی ایران را پذیرفته بود. درباره تنب بزرگ و کوچک نیز، هرچند توافقی صورت نگرفت، اما نپذیرفتن از سوی رأس‌الخیمه، مانع از اعمال حق حاکمیت ایران نشد؛ حقی که ریشه در تاریخ و استمرار حضور داشته است.

جزایر سه‌گانه| تاریخ، حقوق و واقعیت‌های قدرت در بازی چین و امارات

حقوق بین‌الملل چه می‌گوید؟

از منظر حقوق بین‌الملل، اصل «اعمال مؤثر حاکمیت»، «تقدم تاریخی» و «عدم وجود دولت مدعی در زمان تثبیت حاکمیت» به نفع ایران عمل می‌کند. در سال ۱۹۷۱ کشوری به نام امارات متحده عربی وجود نداشت که بتواند طرف دعوا تلقی شود. به همین دلیل، درخواست‌های مکرر امارات برای ارجاع پرونده به دیوان بین‌المللی دادگستری، بیش از آنکه یک مطالبه حقوقی جدی باشد، ابزاری سیاسی برای ایجاد تردید و فشار دیپلماتیک است، چراکه ورود به یک پرونده حقوقی بدون تردید در مالکیت، موضوعیت ندارد.

امارات به‌دنبال چیست؟

امارات متحده عربی نه از جمعیت قابل‌توجه، نه از عمق راهبردی، و نه از استقلال واقعی در تصمیم‌گیری‌های کلان برخوردار است. بخش عمده قدرت این کشور، متکی بر ثروت نفتی، سرمایه‌گذاری خارجی و حمایت قدرت‌های فرامنطقه‌ای است. در چنین شرایطی، طرح ادعا درباره جزایر سه‌گانه را باید تلاشی برای «قدرت‌سازی نمادین» دانست؛ تلاشی برای دیده‌شدن در معادلات خلیج فارس، افزایش نقش ژئوپلیتیکی و تثبیت جایگاه خود در نظم انرژی و تجارت منطقه. این ادعاها نه از سر واقعیت تاریخی، بلکه از نیاز سیاسی یک دولت کوچک برای بزرگ‌تر نشان‌دادن خود است.

آیا بیانیه چین به معنای پشت‌کردن به ایران است؟

مواضع چین و همراهی آن با بیانیه‌های مشترک با امارات، به‌معنای نفی حاکمیت ایران یا تغییر موضع بنیادین پکن نیست. این رفتار را باید در چارچوب منطق روابط بین‌الملل فهمید، نه در قالب دوستی و دشمنی. نظام بین‌الملل، یک نظام اخلاقی نیست، یک نظام آنارشیک است، شبیه جنگل که در آن هر بازیگر بر اساس منافع خود عمل می‌کند. چین نه با ایران عقد اخوت بسته و نه با امارات؛ همان‌طور که روابط میان دولت‌ها نه بر پایه وفاداری، بلکه بر اساس محاسبه سود و هزینه، قرارداد، منافع اقتصادی و موازنه‌سازی سیاسی شکل می‌گیرد. تجارت چند ده میلیارد دلاری چین با امارات، برای پکن یک متغیر مهم است، اما این به‌معنای قطع یا بی‌اعتبار شدن روابط راهبردی با ایران نیست.

جزایر سه‌گانه| تاریخ، حقوق و واقعیت‌های قدرت در بازی چین و امارات

چین از حاکمیت امارات بر جزایر سه‌گانه حمایت نکرده است

علیرضا تقوی‌نیا، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: متنی که مطرح شده، ناظر به بیانیه مشترک وزیران خارجه چین و امارات است؛ بیانیه‌ای که پس از انتشار آن، برخی مدعی شدند چین به ایران «خیانت» کرده و از موضع امارات درباره جزایر سه‌گانه حمایت کرده است. برای داوری درست، لازم است خود متن بیانیه با دقت خوانده شود، نه برداشت‌های رسانه‌ای از آن.

وی افزود: در بخشی از این بیانیه آمده است که طرف چینی از تلاش‌های دولت امارات برای دستیابی به راه‌حل مسالمت‌آمیز درباره موضوع جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، از طریق مذاکرات دوجانبه و بر اساس منشور سازمان ملل متحد و سایر قواعد حقوق بین‌الملل حمایت می‌کند. این عبارت تنها به حمایت از مذاکره اشاره دارد و نه به تأیید حاکمیت امارات بر این جزایر.

کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: در ادامه بیانیه نیز تصریح می‌شود که چین از حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی امارات متحده عربی حمایت می‌کند. در این بخش هیچ اشاره مستقیمی به جزایر سه‌گانه نشده و برداشت‌های غیرمستقیم نیز به معنای شناسایی حاکمیت امارات بر این جزایر نیست.

تقوی نیا ادامه داد: نکته مهم‌تر آن است که این بیانیه حاکمیت امارات بر جزایر سه‌گانه را تأیید نمی‌کند. آنچه چین انجام داده، به رسمیت شناختن وجود یک اختلاف میان ایران و امارات و توصیه به حل‌وفصل آن از مسیرهای مسالمت‌آمیز و حقوق بین‌المللی است. حتی در متن بیانیه، هیچ اشاره‌ای به ارجاع موضوع به دیوان بین‌المللی دادگستری یا دادگاه خاصی نشده و نام هیچ مرجع قضائی بین‌المللی به میان نیامده است.

وی گفت: با این حال، باید توجه داشت که چین یا هر کشور دیگری صلاحیت اظهار نظر درباره این موضوع را ندارد، چراکه جزایر سه‌گانه بخشی از قلمرو ایران محسوب می‌شوند و این مسئله از منظر ایران یک موضوع داخلی است. با وجود این، حتی همین اظهار نظر محدود نیز به معنای حمایت از ادعای امارات نیست.

کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: در فضای رسانه‌ای، برخی جریان‌های غرب‌گرا این بیانیه را دستاویز جنجال قرار داده و مدعی شده‌اند چین از موضع امارات حمایت کرده است. این در حالی است که اگر متن بیانیه به‌دقت خوانده شود، چنین ادعایی هیچ پشتوانه متنی ندارد. چین نه حاکمیت امارات را به رسمیت شناخته و نه از ادعای آن دفاع کرده است؛ تنها از مذاکره دوجانبه بر اساس قواعد بین‌المللی سخن گفته است.

تقوی نیا اظهار کرد: این برخورد رسانه‌ای در حالی صورت می‌گیرد که در مواردی، مقامات آمریکایی به‌صراحت ادعا کرده‌اند جزایر سه‌گانه متعلق به امارات است، اما همین جریان‌ها در برابر آن مواضع سکوت کرده‌اند. با این وجود، درباره یک موضع بسیار ضعیف و خنثی چین، جنجال رسانه‌ای گسترده‌ای به راه افتاده است.

وی گفت: جمع‌بندی روشن است، حمایت از مذاکره با تأیید حاکمیت تفاوت ماهوی دارد. کشوری که توصیه به گفت‌وگو می‌کند، از ادعای یک طرف حمایت نکرده است، بنابراین ضروری است هنگام رویارویی با اخبار، به تیترها اکتفا نکنیم و متن اصلی را با دقت و مداقه بررسی کنیم.

جزایر سه‌گانه| تاریخ، حقوق و واقعیت‌های قدرت در بازی چین و امارات

به گزارش ایمنا، واقعیت این است که جزایر سه‌گانه بخشی جدایی‌ناپذیر از خاک ایران‌اند؛ هم در تاریخ، هم در حقوق، و هم در عمل. مواضع محتاطانه یا دوپهلوی برخی قدرت‌ها، نه مشروعیت ادعای امارات را افزایش می‌دهد و نه از حقانیت ایران می‌کاهد. آنچه اهمیت دارد، فهم درست منطق بازی قدرت در نظام بین‌الملل است: نه ساده‌انگاری، نه احساساتی شدن و نه انتظار رفتار اخلاقی از بازیگرانی که تنها یک معیار دارند؛ منافع ملی خودشان.

کد خبر 933167

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.