بانویی که سنگر علم، هنر و مادری را توامان مدیریت می‌کند

در شرایطی که نگاه‌های مختلفی نسبت به «زن» وجود دارد و برخی او را تنها به عنوان فردی شاغل می‌نگرند و برخی دیگر تنها به عنوان مسئول خانه‌ و تربیت فرزندان تلقی می‌کنند، به گفت‌وگو با بانویی نقش‌آفرین در عرصه علم و هنر نشستیم که سنگر خانه‌داری و تربیت فرزندان را رها نکرده و در هردو به خوبی درخشیده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، روز زن تنها یک روز در تقویم نیست و فرصتی برای بازخوانی و تفکر عمیق‌تر در جایگاه و نقش زنان در جامعه امروزی است. کافی است نگاهی گذرا به اطرافمان بیندازیم تا دریابیم بار بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی کشور بر دوش زنانی است که گاهی نامشان شنیده نمی‌شود، اما اثر حضورشان در زندگی، شهر و آینده ملموس است. جامعه‌شناسان نیز سال‌ها است بر این باورند که هیچ جامعه‌ای بدون مشارکت مؤثر زنان، در مسیر پیشرفت پایدار قرار نمی‌گیرد؛ چراکه زن نه فقط نیمی از جمعیت، بلکه نیمی از تعادل روانی، اخلاقی و هویتی جامعه است.

با وجود این، مفهوم «زن» در عصر جدید با پرسش‌ها و چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو شده است. جریان‌های مختلف فرهنگی هرکدام برداشتی از زن ارائه می‌کنند؛ زنِ شاغل و مدرن که نقش خانوادگی‌اش کمرنگ شده، یا زنِ خانه‌نشین که از عرصه اجتماعی دور می‌ماند، اما هیچ‌کدام پاسخ کاملی به نیازهای زن ایرانی امروز نمی‌دهد؛ زنی که هم می‌خواهد مادر باشد، هم فعال اجتماعی، هم دانش‌پژوه، هم معنوی و هم اثرگذار. همین جا است که مفهوم «الگوی سوم زن مسلمان» اهمیت پیدا می‌کند؛ الگویی که نه زن را از جامعه جدا و نه او را از خانواده دور می‌کند، بلکه برای هر دو نقش، شأن و جایگاهی قابل احترام تعریف می‌کند.

این الگو بیش از آنکه یک نظریه انتزاعی باشد، ریشه در تاریخ و تجربه دارد. زندگی حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) نمونه‌هایی برجسته از زنانی هستند که در دل مسائل اجتماعی زمان خود حضور داشتند، در مهم‌ترین تصمیم‌های تاریخی اثرگذار بودند، اما هم‌زمان ستون خانه و محور مهر و تربیت هم بودند. در دوران معاصر نیز زنانی که در شکل‌گیری انقلاب، دفاع مقدس و فعالیت‌های اجتماعی نقش داشتند، همین الگو را زیستند؛ زنانی که نشان دادند می‌توان ایمان، خرد، علم و مسئولیت‌پذیری را در کنار هم جمع کرد. پژوهش‌های اجتماعی داخل کشور نیز نشان می‌دهد زنانی که میان این دو نقش تعادل پویا برقرار می‌کنند، از رضایت درونی، سلامت روانی و احساس معنا بیشتری برخوردار هستند.

جامعه امروز در برابر این سوال قرار دارد که چگونه می‌توان نقش‌آفرینی زنان را در همه عرصه‌ها تقویت کرد، بی‌آنکه فشار مضاعفی بر آن‌ها وارد شود؟ چگونه می‌توان برای دختران نسل جدید الگوهایی معرفی کرد که در عین توانمندی و حضور اجتماعی، هویت دینی و معنوی‌شان نیز تقویت شود؟ و چگونه می‌توان فضایی ساخت که زن ایرانی بتواند بدون احساس دوگانگی، هم در خانه و هم در جامعه حضور مؤثر داشته باشد؟

در آستانه روز زن، به سراغ تجربه‌های واقعی رفته‌ایم؛ تجربه زنانی که در دل زندگی، کار، فعالیت فرهنگی، تربیت فرزند و مسئولیت اجتماعی، معنایی تازه از زن‌بودن را تجربه کرده‌اند. ازاین‌رو به گفت‌وگو با یکی از بانوان نقش‌آفرین در عرصه علم و هنر نشستیم که سنگر خانه‌داری و تربیت فرزندان را رها نکرده و توانسته است میان نقش همسری و مادری، در عرصه نقش‌آفرینی اجتماعی نیز به خوبی بدرخشد.

بانویی که سنگر علم، هنر و مادری را توامان مدیریت می‌کند

ایمنا: با معرفی خود بفرمائید که مسیر زندگی حرفه‌ای‌تان چگونه آغاز شد؟

صبوری‌نیا: من لیلا صبوری‌نیا هستم، دانش‌آموخته رشته هنر اسلامی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه هنر اصفهان. حدود بیست سال پیش ازدواج کردم و امروز مادر دو فرزند بسیار دوست‌داشتنی هستم؛ یک دختر و یک پسر که حضورشان برکت و زیبایی زندگی من است.

مسیر کاری من از سن ۱۲ سالگی آغاز شد. هنوز دانش‌آموز بودم که در مساجد به کودکان نقاشی آموزش می‌دادم. این علاقه و تجربه اولیه بعدها در هنرستان و دوران کارورزی نیز ادامه پیدا کرد و به تدریج در زندگی حرفه‌ای‌ام جا افتاد. به‌طور جدی از دوران دانشجویی وارد حوزه تدریس شدم، زمانی که در مدارس ابتدایی کرمان به‌عنوان معلم فعالیت می‌کردم. پس از بازگشت به اصفهان نیز تدریس را در هنرستان‌ها ادامه دادم.

پس از ازدواج، تا پیش از مادر شدن در محیط‌های آموزشی مشغول به کار بودم، اما با تولد دخترم و سپس پسرم، تصمیم گرفتم مدتی را به فرزندپروری اختصاص دهم و با آرامش بیشتری کنار خانواده باشم. وقتی بچه‌هایم کمی بزرگ‌تر شدند و به اصطلاح از آب و گل درآمدند، دوباره احساس کردم زمان بازگشت به مسیر علمی و حرفه‌ای‌ام فرا رسیده است.

با وجود شرایط مادرانه، با انگیزه‌ای تازه برای ادامه تحصیل آماده شدم. دوران بارداری پسرم را با مطالعه و آمادگی برای کنکور گذراندم. مسیر سخت بود، اما لطف خدا همراه بود و تحصیلات عالی را ادامه دادم. کمی بعد، هم‌زمان با دوران دانشجویی کارشناسی ارشد، تدریس را بار دیگر از سر گرفتم؛ مسیری که همچنان با شوق در آن قدم برمی‌دارم.

ایمنا: مهم‌ترین چالش شما در مسیر تحصیل و نقش‌آفرینی اجتماعی چه بوده است؟

صبوری‌نیا: مهم‌ترین چالشی که با آن روبه‌رو هستم، هماهنگ‌کردن مسئولیت‌های کاری با وظایف خانوادگی است. واقعیت این است که هرکدام از این نقش‌ها حساسیت و اهمیت خاص خودش را دارد و باید میان آن‌ها تعادل برقرار کنم؛ تعادلی که اجازه ندهد هیچ‌کدام دچار کمبود یا نقص شود.

ایمنا: چطور مرز میان نقش مادری، همسری و فعالیت‌های اجتماعی را مدیریت می‌کنید؟

صبوری‌نیا: اگر بخواهم توضیح دهم که چگونه تلاش می‌کنم مرز میان نقش‌های مختلفم را مدیریت کنم، باید بگویم که پیش از هر چیز، از خدا می‌خواهم توانایی انجام درست این وظایف را به من بدهد. در عمل سعی می‌کنم نیازهای اطرافیانم را با دقت درک کنم؛ چه نیازهای همسرم، چه نیازهای فرزندانم و چه والدینم. زمانی که پدرم در قید حیات بود، تلاش می‌کردم به موقع کنارش باشم و امروز نیز همین مسئولیت را نسبت به مادرم احساس می‌کنم.

برای اینکه بتوانم میان این مسئولیت‌ها تعادل برقرار کنم، همیشه اولویت‌بندی می‌کنم؛ می‌سنجم کدام وظیفه فوریت یا اهمیت بیشتری دارد و بر همان اساس برنامه‌ریزی می‌کنم؛ فعالیت‌های اجتماعی و شغلی نیز با همین نگاه سامان داده می‌شود، اما در مجموع، خانواده همیشه در اولویت اول زندگی من است به همین دلیل به طور معمول برنامه کاری‌ام را طوری تنظیم می‌کنم که سه روز در هفته بیشتر کلاس نداشته باشم تا بتوانم نقش‌های دیگرم را با آرامش و کیفیت مطلوب انجام بدهم.

بانویی که سنگر علم، هنر و مادری را توامان مدیریت می‌کند

ایمنا: الگوی شما در برنامه‌ریزی و مدیریت امور زندگی کیست؟

صبوری‌نیا: در موضوع برنامه‌ریزی و به‌طور کلی الگو گرفتن، واقعیت این است که در طول تاریخ انسان‌های بزرگ و الهام‌بخش بسیاری بوده‌اند و امروز هم افراد فرهیخته‌ای در اطراف ما زندگی می‌کنند که هر کدام شایستگی الگو شدن را دارند. من هم بسیاری از آن‌ها را می‌شناسم و به توانایی‌ها و ویژگی‌های برجسته‌شان احترام می‌گذارم، اما نکته مهم این است که زندگی من، شرایط من و مسیر من با هیچ‌کدام از آن‌ها یکسان نیست؛ به همین دلیل نمی‌توانم بگویم که تنها از یک فرد خاص الگو می‌گیرم.

روش من این است که وقتی کتاب‌های موفقیت را مطالعه می‌کنم یا گزارش تجربه‌های افراد موفق را می‌خوانم، تلاش می‌کنم رفتارها، عادت‌ها و تصمیم‌هایشان را با شرایط زندگی خودم تطبیق بدهم. آن بخش‌هایی که با واقعیت زندگی‌ام سازگار است، برایم تبدیل به الگو و راهنما می‌شود؛ برای مثال، اینکه بگویم تنها از خانم مریم میرزاخانی یا تنها از یک فرد مشخص چه زن و چه مرد الگوبرداری می‌کنم، دقیق نیست. نه زندگی آن‌ها با زندگی من یکسان است و نه شرایطی که در آن تلاش کرده‌اند با مسیر شخصی من مشابه است.

اما در عین حال، همواره به دنبال این هستم که نقاط قوت آدم‌ها را در زندگی‌شان پیدا کنم و ببینم چه چیزی باعث رشدشان شده است، چه ویژگی‌هایی آن‌ها را پیش برده و اگر بخشی از آن با موقعیت من همخوانی داشته باشد، با تمام وجود سعی می‌کنم از آن پیروی کنم.

ایمنا: در لحظاتی که فشار نقش‌ها زیاد می‌شود، چه چیزی به شما انگیزه ادامه دادن می‌دهد؟

صبوری‌نیا: در لحظاتی که فشار کاری سنگین می‌شود، تلاش می‌کنم تمام توانم را روی یک کار متمرکز کنم. در همان لحظه، مدام به خودم یادآوری می‌کنم که اگر همین کار پیش رو را با دقت و درستی انجام بدهم، مسیر انجام بقیه کارها نیز هموارتر خواهد شد.

این تمرکز بر یک مسئولیت واحد، برای من نوعی انگیزه ایجاد می‌کند؛ انگار با درست انجام دادن همان یک کار، انرژی و امیدی در دل آدم زنده می‌شود که می‌تواند ادامه مسیر را هم با قدرت بیشتری طی کند و همواره در ذهن به این فکر می‌کنم که «کار نیکو کردن از پر کردن است.»

ایمنا: به‌عنوان مادری که در جامعه نقش‌آفرینی می‌کند، بزرگ‌ترین نگرانی و بزرگ‌ترین افتخارتان در عرصه تربیت فرزند چیست؟

صبوری‌نیا: به عنوان یک مادر، بزرگ‌ترین نگرانی من مرتبط با فضای مجازی است، چرا که این فضا گاهی آن میزان کنترلی را که برای تربیت فرزندانم لازم می‌دانم از من می‌گیرد و به نوعی به رقیبی برای نقش تربیتی‌ام تبدیل می‌شود.

با این حال، یکی از مهم‌ترین افتخاراتم در مسیر مادری این است که تا امروز توانسته‌ام با وجود همه چالش‌های فضای مجازی و با اینکه دختری نوجوان دارم، او را نسبت به نحوه صحیح و فرهنگیِ استفاده از این فضا آگاه کنم.

بانویی که سنگر علم، هنر و مادری را توامان مدیریت می‌کند

ایمنا: درباره نقش حمایتی خانواده و همسرتان بفرمائید؛ این حمایت چگونه بوده است؟

صبوری‌نیا: بدون تردید، همسرم یکی از بزرگ‌ترین حامیان من در مسیر زندگی است؛ به‌ویژه در زمینه تربیت فرزندان و همچنین زمانی که تصمیم گرفتم دوباره ادامه تحصیل بدهم. در واقع، او نخستین و مهم‌ترین مشوق من بود و هنوز هم برای ادامه مسیر علمی‌ام، حتی تا مقطع دکتری، همواره مرا دلگرم می‌کند.

در مقاطع مختلف، زمانی که پیشنهادهای کاری گوناگونی به من می‌شد، این همسرم بود که با توجه به شناخت عمیقی که از روحیاتم دارد و می‌داند تا چه اندازه به حرفه آموزش علاقه‌مندم، تاکید می‌کرد که مسیر اصلی من معلمی است. یقین دارم اگر حمایت‌های همیشگی او نبود، بسیاری از قدم‌هایی که امروز در زندگی‌ام برداشته‌ام هرگز عملی نمی‌شد.

ایمنا: چه تصویری از «زن توانمند» در ذهن دارید؟ آیا این تصویر با زن امروز جامعه هم‌خوانی دارد؟

صبوری‌نیا: در جامعه ما بانوان توانمند بسیاری حضور دارند که هر یک در حرفه‌ای خاص، با عشق و تعهد مشغول فعالیت‌اند؛ از وکلا و حقوقدانان گرفته تا پرستاران، پزشکان، مهندسان، تکنسین‌ها و حتی زنان شاغل در حوزه‌های ویژه‌ای چون خلبانی. بی‌تردید همه این بانوان در عرصه کاری خود شایستگی و توانمندی‌های قابل‌توجهی دارند.

اما از نگاه من، مفهوم «زن توانمند» تنها در موفقیت شغلی خلاصه نمی‌شود. زن توانمند کسی است که بتواند در مسیر رشد فکری، فرهنگی و ارتقای فردی خود گام بردارد؛ آن هم رشدی چندبعدی و متوازن. این ارتقا زمانی ارزشمندتر می‌شود که زن بتواند ثمره این پیشرفت را در قالب شادی، سلامت روح و جسم و آرامش به خانواده خود هدیه کند.

واقعیت این است که نقش زن در خانواده نقشی بی‌بدیل است. اگر خانواده‌ای مادر خود را از دست بدهد، آسیب‌پذیری آن بسیار عمیق‌تر از زمانی است که پدر از خانواده حذف می‌شود، هرچند هر دو فقدان بسیار تلخ و سنگین است، اما انرژی خاصی که خداوند در وجود زن قرار داده، همان نیرویی است که خانواده را گرد هم نگه می‌دارد، امید می‌بخشد، آرامش ایجاد می‌کند و دوباره توان حرکت را به اعضای خانواده بازمی‌گرداند.

از نظر من، زن توانمند زنی است که بتواند بین توانمندی‌های فردی و نقش خانوادگی خود تعادل ایجاد کند؛ نه چنان غرق در وظایف خانه شود که از رشد فردی خود باز بماند و انرژی لازم را از دست بدهد، و نه آن‌قدر در پیشرفت فردی غوطه‌ور شود که از نقش اثرگذار خود در آرامش و جهت‌دهی خانواده غافل بماند.

ایمنا: اگر بخواهید پیامی به دختران و زنان جوان بدهید که می‌خواهند بین خانواده و آینده شغلی‌شان تعادل برقرار کنند، چه می‌گوئید؟

صبوری‌نیا: اگر بخواهم توصیه‌ای صمیمانه به بانوان جوان کشورم بکنم، باید بگویم که هرچند شرایط زندگی هر فرد منحصربه‌فرد است و نمی‌توان قاعده‌ای مطلق و تغییرناپذیر وضع کرد، اما به نظرم بسیار ایده‌آل و دلنشین خواهد بود اگر در دهه دوم زندگی‌تان به ازدواج بیندیشید و حدود دو سال پس از آن، به مادر شدن روی آورید. مادر بودن، امری است که نیاز به نیروی جوانی و سرزندگی دارد؛ ازدواج و مادر شدن هر دو، فصلی خاص و ناب دارند که از دهه بیست تا نهایت سی و پنج سالگی، بهترین زمان برای آن است. البته، این توصیه بر اساس شرایط هر کس می‌تواند متغیر باشد.

پیش از ورود به این مرحله مقدس، به فکر حرفه و شغل خود باشید؛ حرفه‌ای را برگزینید و با گام‌های آرام و استوار در آن پیش بروید. اما توصیه قلبی من، بر اساس تجربه شخصی‌ام، این است که تا دو سالگی فرزندانتان، شغل حساس و والای مادر بودن را در اولویت قرار دهید. من خودم در زندگی‌ام این مسیر را پیمودم و شغلم را به طور موقت کنار گذاشتم تا فرزندانم به سن مناسب برسند و سپس مسیر شغلی و تحصیلی را ادامه دادم. اگر آن زمان متوقف نمی‌شدم، شاید تا امروز مدرک دکترایم را هم کسب کرده بودم، اما ترجیح دادم صبر کنم تا فرزندانم به حدی از استقلال برسند؛ آنگاه به دنبال کسب و تقویت مهارت‌های فردی و حرفه‌ای‌ام رفتم.

در حال حاضر، جامعه ما جامعه‌ای پویا و دوسویه است؛ جایی که زنان و مردان همگی در عرصه کار و تلاش شانه به شانه هم می‌گذارند، و این برای زن امروز نه تنها لازم، بلکه افتخارآمیز است. با این حال، بر اساس باور عمیقم، تفاوت بنیادین میان زن و مرد در عرصه کار و حرفه اینجاست: تا زمانی که فرزندان کوچک هستند – به ویژه تا پیش از ورود به دبستان، زمانی که هنوز به قول معروف از آب و گل درنیامده‌اند – شغل والای مادری بر هر حرفه دیگری ارجحیت و اولویت مطلق دارد. با تربیتی پرمهر که به آن‌ها می‌دهیم، می‌توانیم فرزندانمان را به تدریج مستقل بار بیاوریم و خودمان به فعالیت‌های شغلی‌مان بپردازیم.

بنابراین، فرق میان زن و مرد در این است که زن، تا زمانی که فرزندانش کوچک‌اند، نباید بار وظیفه درآمدزایی برای خانواده را بر دوش کشد؛ تمام هم و غم او باید صرف پرورش و رشد آن فرشتگان کوچک شود، از لحظه تولد تا حدود پیش از دبستان. این نه تنها یک توصیه، بلکه نگینی از تجربیات زندگی است که با احساس مسئولیت عمیق، به بانوان گرانقدر کشورم عرضه می‌کنم.

ایمنا: آرزویی که هنوز برای تحقق آن تلاش می‌کنید، چیست؟

صبوری‌نیا: درباره آرزوهای مرتبط با رشد شخصی و حرفه‌ای‌ام باید بگویم یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایم، قبولی مجدد در دانشگاه هنر، در مقطع دکترا است. در حال حاضر، با گام‌های کوچک اما استوار، در حال تلاش برای تحقق این آرزو هستم؛ البته ممکن است زمان ببرد تا به این هدف برسم و تحصیلاتم را ادامه دهم، اما این آرزوی عمیق، انگیزه‌ای است که مرا به پیش می‌راند و با تمام وجود برایش می‌کوشم.

آرزوی دیگری که با عشق و افتخار در دلم جای دارد، این است که همچون خانم شکوه ریاضی که یکی از نخستین مدرسان هنر زن در ایران در دهه پنجاه شمسی است باشم؛ ایشان که با تربیت شاگردانی، پایه‌گذار مکتب سقاخانه‌ای ایران شدند؛ شاگردانی که آثارشان تا امروز همچنان بر هنر مدرن ایران تأثیرگذار و الهام‌بخش است. دوست دارم چنین معلمی شوم، تا خودم و شاگردانم، با همدلی و خلاقیت، کاری بزرگ و ماندگار برای ایران انجام دهیم. به عبارت خلاصه، آرزوی دومم پرورش دانش‌آموختگانی است که بر هنر ایران تأثیرگذار و تحول‌آفرین باشند.

کد خبر 931239

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.