به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، ایالات متحده آمریکا طی قرنها شاهد ساخت هزاران سد بوده است که چهره طبیعی رودخانهها را دگرگون کرده و مسیرهای آبی را به خدمت اهداف صنعتی، کشاورزی و شهری درآوردهاند. سدها با تغییر مسیر جریان آب، مسدود کردن دشتهای سیلابی و ایجاد مخازن مصنوعی، نهتنها سیمای طبیعی رودخانهها را تغییر دادهاند بلکه حیات آبزیان و اکوسیستمهای وابسته به آب شیرین را بهشدت تحت تأثیر قرار دادهاند.
بهدلیل وجود بیش از ۵۵۰ هزار سد در این کشور، رودخانههای آزاد به گونهای کمیاب و در معرض انقراض تبدیل شدهاند. سدها مانع مهاجرت ماهیان شده و مسیرهای طبیعی تغذیه و تخمریزی آنها را مسدود کردهاند. نتیجه این روند کاهش شدید تنوع زیستی آبهای شیرین بوده است؛ بهگونهای که نزدیک به ۴۰ درصد ماهیان آمریکای شمالی در معرض خطر قرار دارند و از سال ۱۹۰۰ تاکنون ۶۱ گونه بهطور کامل منقرض شدهاند. این واقعیت نشان میدهد که بازگرداندن رودخانهها به حالت آزاد نهتنها ضرورتی زیستمحیطی بلکه اقدامی حیاتی برای حفظ امنیت، سلامت و آینده جوامع انسانی و طبیعی است.
در دو دهه اخیر جنبشی ملی برای تخریب سدهای فرسوده و بیمصرف شکل گرفته است که نشان میدهد رودخانههای آزاد میتوانند دوباره به حیات طبیعی خود بازگردند، اکوسیستمها را ترمیم کنند، ایمنی عمومی را ارتقا دهند و پیوند انسان با طبیعت را احیا سازند. این جنبش توانسته است بیش از دو هزار سد را از رودخانههای آمریکا حذف کند و جریانهای طبیعی را به مسیر اصلی بازگرداند.

تاریخچه سدسازی در آمریکا
سدسازی در آمریکا سابقهای طولانی دارد. نخستین سدها در قرن هفدهم در نیوانگلند ساخته شدند؛ همچون سد دریاچه بلوطی قدیم در ماساچوست که در سال ۱۶۴۰ ساخته شد. پس از آن هزاران سد دیگر در شرق کشور ساخته شد و سپس موج سدسازی به سمت غرب گسترش پیدا کرد. این سدها آسیابها را به حرکت درآوردند، چوب و غلات را فرآوری کردند و بعدها با ورود برقآبی در دهه ۱۸۸۰، شهرها را روشن ساختند.
با حرکت سدسازی به سمت غرب، ارتفاع سدها نیز افزایش پیدا کرد. سد هوور در دهه ۱۹۳۰ با ارتفاع ۷۲۶ فوت و سد گرند کولی در واشنگتن با ارتفاع ۵۵۰ فوت نمونههایی از این عظمت بودند. بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۹، بهطور میانگین سالانه ۱۷۰۰ سد ساخته شد. اداره آب آمریکا با شعار «رودخانههای ما؛ استفاده کامل برای ثروت بیشتر» این روند را هدایت میکرد. سدها زمینهای خشک را آبیاری، آب آشامیدنی شهرها را تأمین، صنایع جنگی را تغذیه و درهها را به مخازن تفریحی تبدیل کردند.

پیامدهای سدسازی بیرویه در آمریکا
در آن سالها، سدها نماد پیشرفت و توسعه بودند و هنرمندانی همچون وودی گاتری در ترانههای خود از سدهای رودخانه کلمبیا ستایش کردند، اما این نگاه بخشی از ذهنیت استعمارگران اروپایی بود که طبیعت را باید مهار و تسخیر کرد. پیامدهای زیستمحیطی و حقوق قبایل بومی نادیده گرفته شد. برای بسیاری از جوامع بومی، سدها نه پیشرفت بلکه سرقتی دیگر از منابع غذایی، آئینها و سرزمینهایشان بودند. باری مککاوی جونیور از قبیله یوروک در کالیفرنیا سدهای رودخانه کلامث را «نسلکشی فرهنگی» نامید. سدها مکانهای مقدس، محلهای تجمع و منابع معیشتی قبایل را نابود کردند.
سدها جمعیت ماهیان مهاجر را نابود کردند، زیرا دسترسی آنها به زیستگاههای بالادست برای تخمریزی و تغذیه مسدود شد. حرکت رسوب و مواد مغذی نیز متوقف شد و این امر به فرسایش سواحل و کاهش رشد گیاهان کنار رودخانه انجامید. آب پشت سدها رودخانه را به دریاچهای مصنوعی تبدیل میکند که بچهماهیهای سالمون انرژی بیشتری برای عبور صرف میکنند و بیشتر در معرض شکار قرار میگیرند. عبور از توربینها و سقوط از ارتفاع سد نیز خطرات جدی دارد. آب راکد پشت سدها گرم میشود و دمای بالا برای بسیاری از ماهیان کشنده است. این شرایط همچنین گسترش گونههای مهاجم را تسهیل میکند.

سدها، انرژی و تغییرات اقلیمی
اگرچه سدها بهعنوان منبع انرژی پاک معرفی میشوند، واقعیت آن است که فقط سه درصد از آنها برقآبی تولید میکنند. بسیاری از مخازن سدها با آزادسازی گازهای گلخانهای همچون متان که در بعضی موارد به سطحی چشمگیر میرسد، به یکی از عوامل تشدیدکننده بحران اقلیمی تبدیل شدهاند. تغییرات اقلیمی نیز سدها را بیش از پیش آسیبپذیر کرده است؛ در حوزه رودخانه کلرادو، کاهش شدید سطح آب موجب شده سدها توان تولید برق و حتی تأمین آب را از دست بدهند. از سوی دیگر، طوفانهای سهمگین ناشی از تغییرات اقلیمی سدها را در معرض خطر قرار میدهند و پیامد آن وقوع سیلابهای ویرانگر و هزینههای سنگین پاکسازی است. نمونه بارز این وضعیت در سیل سال ۲۰۲۳ شهر مونتپلیر در ایالت ورمونت مشاهده شد که سدها نهتنها مانع خسارت نشدند، بلکه شرایط را وخیمتر کردند.
انجمن مهندسان عمران آمریکا در سال ۲۰۲۱ وضعیت ایمنی سدهای این کشور را بهطور نگرانکنندهای با نمره «D» ارزیابی کرد. بر اساس این گزارش، بیش از ۱۵ هزار سد در رده «خطر بالا» قرار دارند که در صورت شکست میتوانند خسارتهای جانی و مالی گستردهای بهجا بگذارند. میانگین عمر سدها در آمریکا حدود ۵۷ سال است و بیش از هشت هزار سد نیز عمری بالای ۹۰ سال دارند. این موضوع خطر فرسودگی و آسیبپذیری آنها را دوچندان میکند.
هزینههای تعمیر و نگهداری این سازهها سرسامآور است؛ برآوردها نشان میدهد که سدهای غیرفدرال به ۱۶۵ میلیارد دلار و سدهای فدرال به ۲۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارند. در کنار سدهای بزرگ، سدهای کوچک نیز تهدیدی جدی محسوب میشوند. جریانهای پنهان و خطرناک آنها تاکنون جان بیش از ۱۴۰۰ نفر را گرفته است. نمونه بارز این خطر، سد داکاستریت در ایالت پنسیلوانیاست که با وجود ارتفاع تنها شش فوت، تاکنون ۳۱ قربانی بر جای گذاشته است. این آمارها نشان میدهد که بحران ایمنی سدها در آمریکا نهتنها به سازههای عظیم محدود نمیشود، بلکه کوچکترین سدها نیز میتوانند به فجایع انسانی و زیستمحیطی منجر شوند.

سدهای بیمصرف و فرصت تخریب
امروزه بسیاری از سدها دیگر کارکرد اصلی خود را از دست دادهاند؛ سدهای آسیاب که زمانی نیروی محرکه چرخهای آسیاب بودند، پس از نابودی آسیابها بیفایده ماندهاند و سدهایی همچون ماتیلیا در کالیفرنیا نیز بهدلیل انباشت رسوب بدون استفاده شدهاند. شماری از سدها مالک مشخصی ندارند و مسئولیت نگهداری آنها مبهم است. در چنین شرایطی، تخریب سدها در بسیاری موارد نهتنها ارزانتر از بازسازی آنهاست، بلکه میتواند فواید گستردهای به همراه داشته باشد.
برچیدن سدها فرصتی برای بازگرداندن بخشی از حقوق از دسترفته جوامع بومی فراهم میکند و به طبیعت امکان میدهد تا دوباره خود را بازسازی کند. نمونه بارز این رویکرد در رودخانه الوها در ایالت واشنگتن دیده میشود که تخریب سدها موجب شد جریان طبیعی رودخانه احیا شود، اکوسیستم جان تازهای بگیرد و مردم در کنار محیطزیست از این بازسازی سود ببرند.
آینده جنبش تخریب سدها چشماندازی تازه برای رابطه انسان با طبیعت ترسیم میکند. اگرچه هنوز سدهای جدید ساخته میشوند، اما روند ساخت آنها نسبت به گذشته بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است. سازمان رودخانههای آمریکایی هدفی بلندپروازانه تعیین کرده است که تا سال ۲۰۵۰، حدود ۳۰ هزار سد تخریب شود و بیش از ۳۰۰ هزار مایل رودخانه دوباره جریان آزاد پیدا کند.
در این مسیر، گروههای فعال در زمینه بازسازی و اتصال دوباره رودخانهها در ۲۶ ایالت آمریکا مشغول به فعالیت هستند و صنعت برقآبی نیز در بعضی پروژهها با آنها همکاری میکند. برای بسیاری از مالکان سد، دلایل اقتصادی و ایمنی محرک اصلی تصمیم به تخریب است؛ چرا که نگهداری سدهای فرسوده هزینههای هنگفتی دارد و خطر شکست آنها تهدیدی جدی برای جوامع محلی محسوب میشود.
بازکردن جریان رودخانهها فرصتهای تازهای برای انسان و طبیعت فراهم میآورد. این اقدام میتواند تولید غذا را بدون نابودی رودخانهها ممکن سازد، انرژی پاک را بدون تهدید گونههای زیستی فراهم کند و اکوسیستمهای از دسترفته را دوباره زنده کند. جنبش تخریب سدها در آمریکا فقط یک پروژه مهندسی نیست؛ بلکه حرکتی فرهنگی و اخلاقی است که انسان را به همسایگانی بهتر و مسئولتر در برابر سیاره زمین تبدیل میکند.





نظر شما