مرگ دریاچه‌ها؛ آغاز بحران جهانی که دولت‌ها نادیده می‌گیرند

خشک شدن دریاچه‌ها در نقاط مختلف جهان از آسیای مرکزی تا خاورمیانه و ترکیه، به بحرانی زیست‌محیطی و اجتماعی تبدیل شده است. نابودی منابع آبی نه‌تنها اکوسیستم‌ها را از بین می‌برد، بلکه معیشت مردم، کشاورزی، ماهیگیری و گردشگری طبیعی را نیز تهدید می‌کند و موجی از مهاجرت و فقر به‌دنبال دارد.

به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، از دست رفتن دریاچه‌ها فقط خشک شدن یک پهنه آبی نیست؛ این پدیده زنجیره‌ای از پیامدهای زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی را به همراه دارد که می‌تواند آینده یک کشور را دگرگون کند. تجربه کشورهایی همچون ترکیه و قزاقستان نشان می‌دهد که نابودی دریاچه‌ها به معنای فروپاشی اکوسیستم‌ها، تهدید سلامت انسان‌ها و از بین رفتن معیشت جوامع محلی است.

دریاچه‌ها زیستگاه هزاران گونه پرنده، ماهی و گیاهان آبزی هستند. وقتی سطح آب کاهش پیدا می‌کند، پرندگان مهاجر دیگر جایی برای توقف و تغذیه ندارند، ماهیان مسیرهای تخم‌ریزی خود را از دست می‌دهند و گیاهان کنار آب خشک می‌شوند. در ترکیه، خشک شدن دریاچه مارمارا موجب شد بیش از ۲۰ هزار پرنده از جمله فلامینگوها و پلیکان‌ها زیستگاه خود را از دست بدهند.

خشک شدن دریاچه‌ها به‌سرعت زندگی مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهد و پیامدهای گسترده‌ای در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی به‌جا می‌گذارد. نخستین ضربه به صنعت ماهیگیری وارد می‌شود؛ با کاهش سطح آب و نابودی زیستگاه‌های آبی، گونه‌های ماهی از بین می‌روند و هزاران خانواده منبع اصلی درآمد خود را از دست می‌دهند. نمونه بارز این فاجعه در آسیای مرکزی رخ داده است؛ دریاچه آرال که روزگاری چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود، پس از انحراف رودخانه‌های تغذیه‌کننده برای کشاورزی، خشک شد. نابودی آرال صنعت ماهیگیری را به‌طور کامل از بین برد و هزاران خانواده مجبور شدند برای پیدا کردن کار و زندگی بهتر به شهرهای دیگر مهاجرت کنند.

در پی خشک شدن دریاچه‌ها کشاورزی نیز به شدت آسیب می‌بیند. کاهش منابع آب و افزایش شوری خاک موجب می‌شود زمین‌های حاصلخیز به بیابان تبدیل شوند و محصولات کشاورزی افت شدیدی پیدا کنند. نمونه‌ای روشن از این بحران خشک شدن دریاچه مارمارا در ترکیه است. روستاییان اطراف این دریاچه دیگر امکان کشاورزی و دامداری پایدار ندارند و بسیاری ناچار به ترک روستا و کوچ به شهرها شده‌اند. این مهاجرت اجباری منجر به افزایش بیکاری، فقر و فشار بر زیرساخت‌های شهری شده است.

از سوی دیگر، گردشگری طبیعی که بر پایه زیبایی و جذابیت دریاچه‌ها شکل گرفته است، فرو می‌پاشد و اقتصاد محلی با رکود روبه‌رو می‌شود. این فروپاشی علاوه‌بر کاهش درآمد حاصل از گردشگری، به از دست رفتن هویت فرهنگی و اجتماعی جوامعی منجر می‌شود که سال‌ها زندگی و آئین‌های خود را با دریاچه‌ها گره زده بودند. بسیاری از روستاها که به‌واسطه حضور گردشگران رونق داشتند، پس از خشک شدن دریاچه‌ها خالی از سکنه می‌شوند و فرصت‌های شغلی در آن‌ها از بین می‌رود.

نمونه‌ای روشن از این وضعیت را می‌توان در دریاچه پوپو در بولیوی مشاهده کرد. این دریاچه که دومین دریاچه بزرگ بولیوی بود، در سال ۲۰۱۵ به طور کامل خشک شد. پیش‌تر، پوپو مقصد گردشگران داخلی و خارجی بود و ماهیگیری و صنایع دستی محلی رونق داشت، اما با نابودی دریاچه، گردشگری از بین رفت و هزاران نفر از مردم بومی منطقه منبع اصلی درآمد خود را از دست دادند و مجبور به مهاجرت شدند. بحران خشک شدن دریاچه‌ها یک تهدید جهانی است و پیامدهای آن فراتر از محیط‌زیست، به زندگی روزمره و آینده جوامع انسانی گره خورده است.

هنگامی که بستر دریاچه‌ها خشک می‌شود، خاک نمکی و آلوده به شکل گرد و غبار در هوا پراکنده می‌شود. این گرد و غبار می‌تواند بیماری‌های تنفسی و قلبی ایجاد کند و کیفیت زندگی مردم را کاهش تحت تأثیر قرار دهد. در ایران، گرد و غبار نمکی ناشی از خشک شدن ارومیه سلامت صدها هزار نفر را تهدید کرده است. در قزاقستان و ازبکستان نیز طوفان‌های نمکی ناشی از آرال به مناطق وسیعی سرایت کرده و زمین‌های کشاورزی را نابارور ساخته است. در سطح کلان، این روند به بیابان‌زایی گسترده و از دست رفتن منابع طبیعی منجر می‌شود.

از دست رفتن دریاچه‌ها یک بحران محلی نیست، بلکه پیامدهای جهانی دارد. نابودی اکوسیستم‌ها، مهاجرت انسان‌ها، تهدید سلامت و بیابان‌زایی می‌تواند امنیت غذایی و زیست‌محیطی کشورها را به خطر اندازد. مدیریت نادرست منابع آب و کشاورزی پرمصرف، همراه با تغییرات اقلیمی، می‌تواند دریاچه‌های عظیم را در چند دهه نابود کند. بنابراین حفاظت از دریاچه‌ها نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی برای آینده پایدار جوامع انسانی و طبیعی است.

مرگ دریاچه‌ها آغاز بحران جهانی که دولت‌ها نادیده می‌گیرند

ترکیه و بحران خشک شدن دریاچه‌ها

ترکیه در دهه‌های اخیر با یکی از جدی‌ترین بحران‌های زیست‌محیطی خود روبه‌رو شده است: خشک شدن سریع و گسترده دریاچه‌ها و تالاب‌های طبیعی. این کشور که روزگاری به‌واسطه موقعیت جغرافیایی و تنوع اقلیمی میزبان صدها دریاچه و تالاب بود، اکنون شاهد نابودی بخش بزرگی از این منابع آبی است. بر اساس گزارش‌های رسمی و پژوهش‌های سازمان‌های محیط‌زیستی، از میان حدود ۲۵۰ دریاچه طبیعی ترکیه، بیش از ۱۸۰ دریاچه در نیم‌قرن گذشته یا خشک شده‌اند یا بخش وسیعی سطح خود را از دست داده‌اند. این روند نه‌تنها یک تهدید زیست‌محیطی بلکه بحرانی اجتماعی و اقتصادی برای میلیون‌ها نفر از ساکنان مناطق مختلف کشور محسوب می‌شود.

دریاچه مارمارا در استان مانیسا یکی از نمونه‌های بارز این بحران است. این دریاچه که زمانی ۴۴ کیلومتر مربع وسعت داشت و زیستگاه بیش از ۲۰ هزار پرنده مهاجر از جمله فلامینگوها و پلیکان‌ها بود، طی یک دهه به طور کامل خشک شد. علت اصلی این فاجعه ساخت سد گردس و انحراف آب برای کشاورزی پرمصرف بود. قایق‌های ماهیگیری در میان علفزار خشک رها شده‌اند و روستاییان اطراف دیگر امکان ماهیگیری یا کشاورزی پایدار ندارند. کودکان روستاهای اطراف نیز خاطره شنا کردن در آب‌های دریاچه را فقط از زبان والدین خود می‌شنوند.

خشک شدن دریاچه‌های ترکیه ترکیبی از عوامل انسانی و طبیعی دارد. از دهه ۱۹۵۰، سیاست‌های توسعه‌ای دولت بر سدسازی گسترده و گسترش کشاورزی آبی متمرکز شد. رودخانه‌ها برای آبیاری مزارع ذرت، چغندر قند و محصولات پرمصرفی همچون آووکادو منحرف شدند. حدود ۷۷ درصد مصرف آب ترکیه صرف کشاورزی می‌شود و بسیاری از کشاورزان برای تأمین آب به حفر چاه‌های غیرقانونی روی آورده‌اند. این برداشت بی‌رویه منابع زیرزمینی را کاهش داده و سطح آب دریاچه‌ها را به شدت پایین آورده است. تغییرات اقلیمی نیز با افزایش دما و کاهش بارش، روند خشک شدن را تشدید کرده است.

مرگ دریاچه‌ها آغاز بحران جهانی که دولت‌ها نادیده می‌گیرند

مجموع این عوامل در کنار مدیریت نادرست منابع آب، ترکیه را با بحرانی گسترده روبه‌رو کرده است. خشک شدن دریاچه‌ها نه‌تنها اکوسیستم‌های طبیعی را نابود کرده بلکه به فروپاشی معیشت جوامع محلی انجامیده است. در مناطقی که زمانی کشاورزی و دامداری رونق داشت، زمین‌های شور و بی‌حاصل باقی مانده و روستاییان ناچار به ترک خانه‌های خود شده‌اند.

از بین رفتن دریاچه‌ها به معنای نابودی زیستگاه‌های حیاتی برای پرندگان مهاجر و گونه‌های بومی است. دریاچه‌های توز و سیفه که زمانی میزبان صدها هزار فلامینگو بودند، اکنون به گورستان پرندگان تبدیل شده‌اند. خشک شدن دریاچه‌ها همچنین موجب افزایش گرد و غبار نمکی و سمی شده است که به مناطق اطراف پراکنده می‌شود و سلامت انسان‌ها و حیوانات را تهدید می‌کند. خاک‌های اطراف شور و غیرقابل کشت می‌شوند و بیابان‌زایی گسترش پیدا می‌کند.

خشک شدن دریاچه‌ها زندگی هزاران خانواده روستایی را دگرگون کرده است. ماهیگیری به طور کامل از بین رفته و کشاورزی با بحران کم‌آبی و شوری خاک روبه‌رو شده است. بسیاری از روستاییان مجبور به مهاجرت به شهرها شده‌اند و این روند به افزایش بیکاری و فقر در مناطق روستایی انجامیده است. گردشگری طبیعی که بر پایه زیبایی دریاچه‌ها و تالاب‌ها شکل گرفته بود نیز فروپاشیده و اقتصاد محلی را با رکود روبه‌رو کرده است.

مرگ دریاچه‌ها آغاز بحران جهانی که دولت‌ها نادیده می‌گیرند

یکی از مهم‌ترین نمونه‌های بحران خشک شدن دریاچه‌های ترکیه دریاچه وان است که به‌عنوان بزرگ‌ترین دریاچه ترکیه شناخته می‌شود. این دریاچه که اهمیت زیست‌محیطی بسیاری دارد و بخشی از میراث تاریخی و فرهنگی کشور محسوب می‌شود، در سال‌های اخیر با کاهش سطح آب روبه‌رو شده و همین امر موجب آشکار شدن آثار تاریخی و سازه‌هایی شده است که پیش‌تر زیر آب قرار داشتند. کاهش سطح آب وان نشانه‌ای هشداردهنده از فشارهای ناشی از تغییرات اقلیمی و مدیریت نادرست منابع آبی است و آینده این دریاچه را در معرض خطر قرار داده است.

حوضه قونیه نیز با بحران جدی روبه‌روست. برداشت بی‌رویه آب زیرزمینی برای آبیاری مزارع موجب ایجاد فروچاله‌های عظیم در زمین‌های کشاورزی شده است. این فروچاله‌ها نه‌تنها زمین‌های حاصلخیز را نابارور کرده‌اند بلکه تهدیدی جدی برای امنیت روستاییان و زیرساخت‌های منطقه محسوب می‌شوند.

سازمان‌های محیط‌زیستی همچون WWF ترکیه و انجمن «دوغا» سال‌هاست هشدار می‌دهند که ادامه این روند به نابودی کامل تالاب‌ها منجر خواهد شد. گزارش سازمان ملل نیز پیش‌بینی می‌کند که تا سال ۲۰۳۰، حدود ۸۸ درصد خاک ترکیه در معرض بیابان‌زایی قرار خواهد گرفت. کارشناسان تأکید می‌کنند که تغییر فوری در سیاست‌های مدیریت آب، کاهش مصرف کشاورزی و حفاظت از تالاب‌ها ضروری است.

مرگ دریاچه‌ها آغاز بحران جهانی که دولت‌ها نادیده می‌گیرند

دریاچه آرال؛ فاجعه زیست‌محیطی آسیای مرکزی

دریاچه آرال که در مرز ازبکستان و قزاقستان قرار دارد، روزگاری چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود. این پهنه آبی عظیم با وسعتی حدود ۶۸ هزار کیلومتر مربع در دهه ۱۹۶۰، زیستگاه گونه‌های متنوع ماهی و پرندگان بود و اقتصاد محلی را از طریق ماهیگیری و کشاورزی رونق می‌بخشید، اما طی چند دهه گذشته، آرال به یکی از بزرگ‌ترین فجایع زیست‌محیطی جهان تبدیل شده و بخش اعظم آن خشک شده است.

علت اصلی نابودی آرال به سیاست‌های توسعه‌ای اتحاد جماهیر شوروی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بازمی‌گردد. دولت وقت برای افزایش تولید پنبه و غلات، دو رودخانه اصلی تغذیه‌کننده دریاچه یعنی آمودریا و سیردریا را منحرف کرد تا آب آن‌ها به مزارع وسیع هدایت شود. این اقدام موجب شد ورودی آب به دریاچه به‌شدت کاهش پیدا کند. در کنار آن، کشاورزی پرمصرف و استفاده بی‌رویه از منابع آبی، تغییرات اقلیمی و افزایش دما روند خشک شدن را تسریع کردند.

مرگ دریاچه‌ها آغاز بحران جهانی که دولت‌ها نادیده می‌گیرند

پیامدهای این فاجعه زیست‌محیطی بسیار گسترده بود. خشک شدن آرال به نابودی کامل اکوسیستم آبی آن انجامید؛ گونه‌های ماهی که زمانی منبع اصلی تغذیه و درآمد مردم بودند، از بین رفتند و صنعت ماهیگیری به طور کامل فروپاشید. بستر خشک دریاچه به بیابان نمکی بدل شد و طوفان‌های گرد و غبار آلوده از این منطقه به شهرها و روستاهای اطراف سرایت کرد. این گرد و غبار که حاوی نمک و مواد شیمیایی ناشی از کودهای کشاورزی بود، سلامت میلیون‌ها نفر را تهدید می‌کند و بیماری‌های تنفسی و قلبی را افزایش داده است. فروپاشی صنعت ماهیگیری هزاران نفر را بیکار کرد و جوامع محلی را مجبور به مهاجرت ساخت. کشاورزی نیز به‌دلیل شوری خاک و کمبود آب با بحران جدی روبه‌رو شد. بسیاری از روستاها خالی از سکنه شدند و اقتصاد منطقه به‌شدت آسیب دید.

در سال‌های اخیر، پروژه‌هایی برای احیای بخش شمالی دریاچه آغاز شده است. ساخت سد کک‌آرال در قزاقستان توانست سطح آب بخش کوچکی از دریاچه را افزایش دهد و دوباره ماهیگیری را رونق دهد. با این حال، بخش جنوبی دریاچه در ازبکستان به طور کامل خشک شده و به بیابان نمکی تبدیل شده است.

دریاچه آرال نمونه‌ای هشداردهنده از پیامدهای مدیریت نادرست منابع آب است. این فاجعه نشان می‌دهد که انحراف رودخانه‌ها و کشاورزی پرمصرف می‌تواند دریاچه‌ای عظیم را در کمتر از نیم‌قرن نابود کند. تجربه آرال امروز به عنوان درسی جهانی مطرح است که اگر کشورها سیاست‌های پایدار در مدیریت آب به کار نگیرند، فجایعی مشابه در نقاط دیگر جهان نیز رخ خواهد داد.

مرگ دریاچه‌ها آغاز بحران جهانی که دولت‌ها نادیده می‌گیرند

کد خبر 931196

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.