قیچک؛ زخمه‌ نواحی و نای مهجورِ سازهای ملی ایران

در پیچ‌وخم نواهای بلوچستان و جنوب‌شرق ایران، صدایی هست، غمگین، زخمی، خانگی. صدایی که نامش قیچک است؛ سازی زهی ـ آرشه‌ای که با پوست و چوب و دستان نوازنده‌اش، تاریخ و هویت مردمانمان را فریاد می‌زند. اما قیچک سال‌ها در سایه ماند و کمتر دیده شد؛ تا اینکه دوباره جوانه زد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، قیچک سازی زهی_آرشه‌ای است که شباهتی ساختاری با برخی سازهای زهیِ ایرانی دارد؛ اما ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را دارا است. کاسه طنینی آن معمولاً از چوب گردو یا توت ساخته شده و دو بخش دارد؛ بخش تحتانی نیم‌کره‌ای با پوستی که خرک ساز روی آن قرار می‌گیرد؛ و بخش فوقانی بزرگ‌تر که در جلو شکاف‌هایی باز دارد؛ به‌گونه‌ای که صدای ساز پس از لرزش سیم‌ها از زیرگون به سمت جلو منتشر می‌شود.

قیچک سنتی بلوچستان معمولاً دارای سه سیم اصلی و چند سیم هارمونیک (مثلاً ۵ سیم) بوده است؛ و ساز با آرشه‌ای مشابه آرشه ویولن نواخته می‌شود.
نحوه ساخت و صدادهی قیچک سبب می‌شود صدای آن به‌ویژه در فرم فولکلوریک دارای لحنِ «نَخی» (nasal) و متمایز باشد؛ صدایی که با تحریرها، کشش‌ها و فواصل خاص، زبان موسیقاییِ مردمان جنوب‌شرق ایران را بازتاب می‌دهد.
در دهه‌های اخیر اما قیچک دستخوش تحول شده است؛ سازندگان تلاش کرده‌اند آن را استاندارد کرده، طبقه‌بندی کنند و مدل‌هایی مثل قیچک «سوپرانو»، «آلتو» و «باس» با وسعت صدایی در حدود سه اکتاو طراحی نموده‌اند. قیچک بم (باس) اکنون با آرشه ویولنسل نیز نواخته می‌شود و گاه به‌عنوان معادلی غیرغربی برای ویولنسل در ارکسترها عرضه می‌گردد.
در این گذار، قیچک دیگر صرفاً ساز محلی بلوچستان نیست؛ بلکه بخشی از موسیقی فولکلور و همچنین موسیقی کلاسیک_تلفیقی ایران شده است.

قیچک؛ زخمه‌ نواحی و نای مهجورِ سازهای ملی ایران

ریشه‌ها و منطقه جغرافیایی

قیچک اساساً ساز بومی جنوب و جنوب‌شرق ایران به‌ویژه در استانِ سیستان و بلوچستان و همچنین استان‌های هرمزگان و کرمان است. در این نواحی، قیچک که گاهی با نام‌های محلی مانند «سُروز / سُرود» (soruz / sorud) شناخته می‌شود، نقش مهمی در موسیقی محلی، مراسم عروسی، آئین‌های جمعی و آوازهای فولکلور دارد.
این ساز، از حیث ساخت و تکنیک، پیوندی با سازهای آرشه‌ایِ دیگر آسیایی دارد؛ همچون سارنگی (sarangi)، دِلربا (dilruba)، اسراج (esraj) و غیره که نشان از همبستگی فرهنگی گسترده در منطقهٔ جنوب آسیا و فلات ایران دارد.
اما با اینکه ریشه‌های قیچک به اعماق تاریخ موسیقی محلی باز می‌گردد، این ساز تا همین چند دهه گذشته در عرصه موسیقی «رسمی» و «کلاسیک» ایران حضوری پراکنده داشت.

قیچک در موسیقی معاصر و کلاسیک ایران

تحول مهمی که در چند دهه گذشته رخ داده، تلاشی برای بازتعریف قیچک بوده است؛ استاندارد کردن آن، طراحی سایزهای مختلف و وارد کردنش به ارکسترها و ساختارهای موسیقی کلاسیک از جمله این تغییرات‌اند.
یکی از چهره‌های مهم در این مسیر، شیما شاه‌محمدی نوازنده و پژوهشگر سازهای کمانچه و قیچک است. او نخستین نفری بود که در دانشگاه، تحصیلات رسمی در گرایش قیچک گرفت؛ سپس با ارکسترها و گروه‌های متعدد همکاری کرد.
شیما شاه‌محمدی در اجرای اخیر خود با ارکستر ملی ایران به‌عنوان سولیست قیچک، نقطه عطفی در تاریخ ساز را رقم زد و برای نخستین بار سایه مهجوری قیچک در عرصه رسمی موسیقی کلاسیک ایرانی ترک برداشت و این ساز به صحنه آمد.
همچنین بعد از طراحی قیچک باس (بزرگ) و قیچک آلتو، امکان ایجاد گروه‌های زهی به سبک ارکستر زهی اروپایی ولی با هویت ایرانی فراهم شد.

قیچک؛ زخمه‌ نواحی و نای مهجورِ سازهای ملی ایران

مهم‌ترین نوازندگان و چهره‌ها

شناخته‌شده‌ترین چهره در میان نوازندگان سنتی قیچک، دین محمد زنگشاهی است؛ نامی که در منابع انگلیسی برای قیچک می‌آید.
اما در نسل معاصر، شیما شاه‌محمدی از مهم‌ترین مدافعان و احیاگران قیچک است. او نه تنها در اجرا و تکنوازی فعال است، بلکه تدریس، پژوهش و تلاش برای گسترش استفاده از قیچک در موسیقی رسمی را نیز پیش برده است.
علاوه بر او، گروه‌هایی نیز هستند که قیچک را در مجموعه سازهای خود دارند؛ مانند Rastak Ensemble که از قیچک به همراه سایر سازهای محلی برای بازسازی و اجرای موسیقی فولکلور ایرانی استفاده می‌کند.
اما نباید فراموش کرد که قیچک هنوز در مقایسه با سازهایی مثل تار، سنتور، کمانچه یا سه‌تار، در کنسرت‌ها و آلبوم‌ها بسیار کمتر شناخته شده است. بازگشت آن محصول تلاش‌های فردی و جمعی است؛ نه نتیجه‌ی جریان غالب.

ارکسترها، اجراها و آلبوم‌هایی که قیچک در آن‌ها طلوع کرده است
گروهی زهی با ترکیب کمانچه‌ها، قیچک آلتو و قیچک باس شبیه کوارتت زهی اروپایی در صحنه‌هایی چون اجرای آثار شریف لطفی توسط مجموعه‌ای به نام Chârgân Ensemble دیده شده است. این ترکیب نشان‌دهنده تلاش برای ایجاد ساختار ارکستر زهی با ریشه ایرانی است.
آهنگسازی و تنظیم‌های نو، با استفاده از قیچک آلتو و باس، در ایجاد بافت‌های مدرن و تلفیقی هم در موسیقی کلاسیک ایرانی و هم در موسیقی معاصر در حال گسترش‌اند.
یکی از مهم‌ترین دستاوردها، اجرای قیچک به عنوان ساز سولو با ارکستر ملی توسط شیما شاه‌محمدی است؛ اتفاقی که بارقه امید را برای حضور رسمی‌تر این ساز زنده کرده است.
همچنین گروه‌هایی چون Rastak Ensemble با حفظ ریشه‌های فولکلوریک و به‌کارگیری قیچک به همراه دیگر سازهای محلی، آثاری منتشر کرده‌اند که نماینده صدای مردمان نواحی‌اند؛ هرچند نام آلبوم خاص برای قیچک به شکل برجسته ذکر نشده است.
با وجود این تحرک‌ها، قیچک هنوز ساز غالب در آلبوم‌های موسیقی ایرانی نیست؛ بازگشت قیچک بیشتر مرهون علاقه‌مندان و پی‌گیری فردی است تا جریان صنعت موسیقی.

قیچک؛ زخمه‌ نواحی و نای مهجورِ سازهای ملی ایران

قیچک؛ سازِ خاطره‌ها، ریشه‌ها، و امکانِ تازه

قیچک با آن ساختار چوبی و پوستی‌اش، به سان کوبه‌ای بر طبل تاریخ قومی می‌کوبد؛ صدایی از اعماق بلوچستان، زادگاهش. صدایی که با تحریر و کشش، حرف‌هایی دارد؛ از فراق، عشق، آئین، رقص، دلتنگی و تعلق.

اما قیچک تنها میراث است و امکان بازخوانی هویت، امکان پیوند میان فولکلور و موسیقی کلاسیک، امکان زنده کردن صدای مردمان حاشیه‌ها در هر سنی را به خوبی فراهم می‌کند.
اگر امروز قیچک در کلاس‌های دانشگاه تدریس می‌شود و در سالن‌های کنسرت شنیده می‌شود، این نتیجه زحمت نوازندگانِ متعهد، پژوهشگران موسیقی و سازندگان است که اجازه ندادند آن صدای ریشه‌دار خاموش شود.
شاید آینده‌ای که در آن قیچک جزئی از ارکسترهای بزرگ و آلبوم‌های مهم ایرانی باشد، آن‌قدر هم دور نباشد؛ آن روز این ساز، نه فقط یک ساز محلی، که بخشی از صدای معاصر ایران خواهد بود صدایی با ریشه، اصالت و امتداد.

کد خبر 931179

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.