ملیله‌دوزی، روایت ریزترین ظرافت‌های جان در تاروپود سوزن ایران

در دل تاریک‌روشن سوزن و نخ، جایی میان تپش انگشتان و مکث‌های نفس‌گیر هنرمند، هنر «ملیله‌دوزی» قد می‌کشد؛ هنری اصیل و کم‌نظیر که سده‌ها زیباترین قصه‌های لطافت و مهارت زنانه و مردانه ایرانی را در تار و پود پارچه‌ها حک کرده است، ملیله‌دوزی نه یک دوخت ساده، که آیینی زیباشناسانه است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در سرزمین پهناور ایران هر شهر و هر قوم، زبان خاص خودش را برای سخن گفتن با سوزن و نخ برگزیده است؛ اما ملیله‌دوزی، هنری است که ریشه‌هایش را می‌توان در اعماق تاریخ جست‌وجو کرد، جایی که انسان ایرانی از دیرباز باور داشت زیبایی منزلت دارد و باید آن را با دستان خودش خلق کند. ملیله‌دوزی از همان روزگاران دور، نه‌تنها زینت‌بخشی به جامه‌ها و پارچه‌ها بوده، بلکه نمادی از شأن فرهنگی و منزلت اجتماعی به حساب می‌آمد، در قدیم لباس‌های ملیله‌دوزی‌شده نشانه‌ای از وقار، نجابت و جایگاه افراد بود و در جشن‌ها، آئین‌ها، عروسی‌ها و حتی سوگواری‌ها حضور داشت.

ملیله‌دوزی در اصل هنری است که در آن مفتول‌های بسیار نازک فلزی، که بیشتر از جنس نقره، طلا یا برنج هستند، به صورت مارپیچ یا پیچ‌خورده ساخته می‌شود و سپس با نظم و دقتی چشمگیر روی پارچه دوخته می‌شود. این مفتول‌های نازک همان ملیله‌اند؛ همان خطوط نورانی که در پلی میان زینتگری فلز و مهارت دوخت شکل می‌گیرند و روحی تازه به بافت پارچه می‌دهند. همین ترکیب فلز و پارچه است که ملیله‌دوزی را به هنری منحصربه‌فرد تبدیل می‌کند؛ هنری که نور را بر تن پارچه می‌نشاند و آن را به سطحی آینه‌گون و زنده بدل می‌کند.

ملیله‌دوزی، روایت ریزترین ظرافت‌های جان در تار و پود سوزن ایران


ریشه‌های این هنر را به‌طور دقیق می‌توان در دوران صفوی جست‌وجو کرد؛ زمانی که شیوه‌های زینت‌بخشی پارچه در اوج شکوفایی قرار داشت. در همان دوره، خوش‌نویسی، نگارگری، منبت و قلم‌کاری در نهایت ظرافت به کار گرفته می‌شد و ملیله‌دوزی نیز در کنار آن‌ها قد کشید و پخته شد. صفویان که مشتاق هنرهای تجملی و آئینی بودند، از ملیله‌دوزی برای آرایش لباس‌های درباری، قبای بانوان، پارچه‌های مذهبی و پوشش‌های آئینی استفاده می‌کردند. هر قطعه ملیله‌دوزی‌شده، نه‌تنها جامه‌ای زینتی که سندی از شکوه هنر ایرانی بود.
ظرافت ملیله‌دوزی در این است که هر حلقه ملیله، پیش از آنکه روی پارچه بنشیند، باید با دقتی وسواس‌گونه پیچیده، برش خورده و آماده شود. هنرمند ساعت‌ها در سکوت کارگاه می‌نشیند و با سوزنی که گاه از ضخامت تار مو نازک‌تر به نظر می‌رسد، حلقه‌ها را بر تاروپود می‌نشاند. هر دوخت یک مکث، هر مکث یک نگاه و هر نگاه حرکتی است میان دستانی که به‌دنبال آفرینش‌اند. این هنر نه‌تنها صبر می‌طلبد، بلکه نوعی حضور کامل در لحظه می‌خواهد؛ نوعی مراقبه درونی که هنرمند را با اثر یکی می‌کند.

ملیله‌دوزی، روایت ریزترین ظرافت‌های جان در تار و پود سوزن ایران


در برخی مناطق ایران، ملیله‌دوزی پیوندی عمیق با فرهنگ‌های محلی دارد. کرمان، یزد، خراسان و اصفهان از مهم‌ترین خاستگاه‌های این هنر محسوب می‌شوند. در کرمان، ملیله‌دوزی همراه با پته‌دوزی جلوه‌ای دوگانه از رنگ و فلز می‌آفریند. در یزد هنرمندان بیشتر به ملیله‌دوزی روی لباس عروس یا پوشش‌های آئینی می‌پردازند. در خراسان، ملیله‌دوزی روی جانمازها، پرده‌های مذهبی و پوشش‌های سنتی رایج است. اصفهان نیز به‌واسطه سابقه درخشانش در ملیله‌کاری فلزی، بستری مناسب برای رشد و تعالی ملیله‌دوزی داشته و دارد.
ملیله‌دوزی تنها هنر آذینگری نیست؛ گاهی حامل مهنا است. در بسیاری از طرح‌ها، نقوش شناخته‌شده ایرانی همچون برگ مو، بته‌جقه، سرو، ترنج و شمسه حضور دارند. این نقوش هر یک با مفهومی نمادین همراه‌اند. بته جقه نماد زایش و حیات است، سرو نشانی از استقامت و وقار، و شمسه تجلی خورشید و نظم کیهانی. وقتی این نقوش با ملیله نقره بر پارچه‌ای تیره می‌نشینند، تصویر نه‌تنها از نظر بصری، بلکه از حیث معنایی نیز جان می‌گیرد و پیام خود را به بیننده منتقل می‌کند. همین مفاهیم درونی است که ملیله‌دوزی را از یک صنعت دستی به یک هنر اندیشه‌مند بدل می‌کند.

ملیله‌دوزی، روایت ریزترین ظرافت‌های جان در تار و پود سوزن ایران

فرایند ملیله‌دوزی در ظاهر ساده اما در باطن پیچیده است. هنرمند باید ابتدا طرح را روی پارچه منتقل کند و سپس با حرکاتی مینیاتوری، حلقه‌های ملیله را در مرزهای طرح جای دهد. اگر فشار سوزن کمی بیشتر یا کمتر از حد لازم باشد، ملیله خم می‌شود یا از جای خود بیرون می‌پرد. پارچه باید کشیده باشد؛ نور باید زاویه مناسب داشته باشد؛ دست باید آرام باشد. هنرمند حین کار، به صداهای آرام ملیله گوش می‌دهد؛ صدای برخورد آرام فلز با سوزن، همچون نجواهای کوتاهی است که خبر از ادامه زندگی در رگ‌های هنر می‌دهد.

از گذشته تا امروز، ملیله‌دوزی طیف وسیعی از کاربردها داشته است. از لباس‌های فاخر تا پرده‌های آئینی، از سفره‌های عقد تا سجاده‌های مذهبی، از رومیزی‌های سنتی تا قطعات تزئینی و هنری. در دوران معاصر، برخی طراحان مد نیز به بازآفرینی ملیله‌دوزی در لباس‌های رسمی و هنری روی آورده‌اند و تلاش می‌کنند این هنر را به جهان معاصر معرفی کنند. در موزه‌های ایران و برخی کشورهای دیگر، نمونه‌های ارزشمند ملیله‌دوزی به‌عنوان میراثی گران‌بها نگهداری می‌شود.

ملیله‌دوزی، روایت ریزترین ظرافت‌های جان در تار و پود سوزن ایران

با این حال، این هنر همچون بسیاری از هنرهای سنتی، با چالش‌های جدی روبه‌رو است. زمان‌بر بودن، درآمد اندک، کمبود حمایت و دشواری تهیه مواد اولیه به‌ویژه ملیله نقره و طلا موجب شده شمار استادکاران این رشته کاهش یابد. هنرمندان باسابقه بارها تاکید کرده‌اند که اگر توجه، حمایت و آموزش‌های اصولی در این زمینه ادامه پیدا نکند، ملیله‌دوزی در آینده به سرنوشت بسیاری از هنرهای فراموش‌شده دچار خواهد شد. این هشدار را نه از سر گلایه که از سر دلسوزی می‌دهند، زیرا ملیله‌دوزی بخشی از هویت فرهنگی ایران و فراموشی آن، فراموشی بخشی از حافظه یک ملت است.

با وجود همه دشواری‌ها، ملیله‌دوزی هنوز نفس می‌کشد. در کارگاه‌های کوچک، در خانه‌های قدیمی، در سکوت شبانه‌ای که تنها با نور چراغی کوچک روشن شده، هنرمندان جوان و پیشکسوت همچنان حلقه‌های نقره را کنار هم می‌نشانند و طرح‌هایی خلق می‌کنند که از هر جواهری گران‌تر است. آن‌ها می‌دانند که ادامه این هنر، نه‌تنها حفظ یک مهارت که پاسداری از زیبایی، صبر، ایمان به ظرافت و احترام به فرهنگ ایرانی است.

ملیله‌دوزی در نهایت روایت صبوری انسان است؛ انسانی که از دل سخت‌ترین فلزات، لطیف‌ترین اشکال را می‌سازد و از میان تاریک‌ترین شب‌ها، نقره‌ای‌ترین نورها را بیرون می‌کشد. این هنر یادآور این حقیقت است که زیبایی همیشه از درون صبر زاده می‌شود و هیچ هنری بدون حوصله، تعهد و عشق، ماندگار نمی‌شود. شاید به همین دلیل است که وقتی پارچه ملیله‌دوزی‌شده را در نور می‌گیری، گویی تکه‌ای از روح هنرمند درون آن می‌درخشد؛ روحی که هنوز گرم است، هنوز زنده است و هنوز قصه می‌گوید.

کد خبر 929383

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.