عود، زخمه‌ای بر حافظه موسیقی شرق

عود، سازِ گرم شرق، تنها مجموعه‌ای از چوب و تار نیست؛ گویی شهابِ کوچکی‌ است که مدار فرهنگ و تمدن را طی کرده و هنوز بر شانه جهان روشن می‌درخشد. آوای آن میان اندوه و شکوه در نوسان است؛ صدایی کهن که از گذشته‌های دور تا امروز، در میان شاعران، عارفان، موسیقی‌دانان و ارکسترها می‌چرخد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، عود یا همان بربطِ دیرینِ فارسی، از جمله سازهایی است که تاریخش پیش از پیدایش بسیاری از حکومت‌ها و سلسله‌ها شکل گرفته است. گرچه پژوهشگران درباره خاستگاه دقیقش اختلاف دارند، اما آنچه روشن است، سفر طولانی این ساز از شرق ایران و میان‌رودان تا شام، مصر، شمال آفریقا و سپس اروپا است؛ سفری که در هر گام، ساز، رنگ تازه‌ای گرفته و روح موسیقی هر اقلیم را در خود ذخیره کرده است. صدای عود، بر خلاف بسیاری از سازهای زهی، نه شفافی طرب‌انگیز تار را دارد، نه گستره کشیده ویولن؛ آوای آن گرم، تیره، ژرف و انسانی است؛ صدایی مناسب برای روایت، برای گفتن داستان‌ها، برای حمل اندوه‌هایی که نسل‌ها از میان تاریخ عبور کرده‌اند.

عود، زخمه‌ای بر حافظه شرق

در ایران باستان، همان روزگاری که موسیقی در دستگاه حکومت ساسانی سازمان یافته بود، نام‌هایی مانند باربد و نکیسا در تاریخ ثبت شده‌اند؛ نوازندگانی که هرچند سازشان شکل امروزی عود را نداشت، اما تبار همین خانواده زهی بود. با ظهور تمدن اسلامی، عود در سراسر جهان عرب و ایران به جایگاهی ستایش‌شده رسید؛ چنان‌که فارابی در «موسیقی کبیر» به تحلیل ساختار آن پرداخت و ابن‌سینا نیز توضیحاتی درباره نسبت‌ها و فواصلش ارائه کرد. همین توجه علمی، نشان از بعد فلسفی عود به موسیقی است.

با ورود به سده بیستم، این ساز در جهان معاصر دوباره متولد شد. شاید بتوان نقطه آغاز این احیا را با نام منیر بشیر، استاد بزرگ عراقی، گره زد؛ مردی که عود را از جایگاه ساز همراه آواز فراتر برد و به ساز مستقل کنسرتی نیز بدل کرد. اجرای تنها یک قطعه از او کافی است تا روشن شود چگونه مضراب‌گیری دقیق، ریتم آزاد و ملایمت صدای ساز، روح انسانی را گرفتار می‌کند. آثاری چون «Mesopotamia» و «Music of the Two Rivers» از نتایج همین نگاه‌اند؛ آثاری که امروز نیز در فهرست بهترین اجراهای تاریخ عود قرار دارند.

پس از او نسیم تازه‌ای در جهان عود وزید؛ نسیمی که با نام‌هایی چون نصیر شمّه پیوند خورد. شمّه، آهنگساز و نوازنده مصری، نگاه مدرن‌تری به عود داشت؛ او با تکنیک‌های سرعتی، ضربه‌های چندگانه و بازسازی الگوهای کهن، ساز را وارد مرحله‌ای تازه کرد. «Babylon of the Sun» و «For My Lover» از آلبوم‌هایی هستند که به‌خوبی نشان می‌دهند چگونه می‌توان میان سنت و جهان معاصر پلی موزون ساخت. شمّه همچنین در پروژه‌های ارکسترال اروپایی و عربی حضوری پررنگ داشته و مهارتش در تبدیل جمله‌های تکنیکی به گفتمانی عاطفی، او را به یکی از ستون‌های هنر عود معاصر بدل کرده است.

در قلب جهان عرب، نام مارسل خلیفه از لبنان می‌درخشد؛ هنرمندی که عود را وارد شعر، تئاتر، موسیقی جَز و فضای ارکسترال کرد. خلیفه با آلبوم‌هایی مانند «Oud Suite» و «Caress»، شیوه‌ای نو آفرید که در آن، عود نه فقط ساز تک‌نوازی، بلکه سازِ بیان‌گر اندیشه اجتماعی و اعتراض بود. او با همراهی ارکسترها و گروه‌های بزرگ، نشان داد که عود می‌تواند در کنار سازهای زهی و بادی غربی هم ایستادگی کند و حتی شخصیت صوتی ارکستر را دگرگون سازد.

عود، زخمه‌ای بر حافظه شرق

اما بازگردیم به ایران امروز؛ جایی که بربط، پس از سال‌ها فراموشی نسبی، دوباره از نو درخشید. حسین بهروزی‌نیا بی‌تردید یکی از مهم‌ترین چهره‌های این احیا است. نگاه دقیق او به مضراب‌گیری، بیان صوتی و قابلیت‌های ارکستراسیونی، امکان آن را فراهم کرد که بربط نه فقط در فضای سنتی بلکه در پروژه‌های بزرگ نیز بدرخشد. آلبوم‌هایی چون «کوهستان»، «بوی نوروز» و «نغمه‌های مهر» نشان‌دهنده جهان صوتی آرام، متفکر و ریشه‌دار بهروزی‌نیا است؛ جهانی که در آن، عود همچون راوی‌ای قدیمی در میان صخره‌ها، بادها و آئین‌های کهن، قصه می‌گوید.

در کنار او، پژوهش‌گری چون مجید ناظم‌پور با اجرای دقیق، بازسازی سازهای کهن و انتشار آثاری مانند «هنر بربط»، به درک تاریخ این ساز کمک کرده و چهره‌هایی چون سعید نایب‌محمدی با نگرش تکنیکی و خلاقانه، مسیرهای نو پیش پای نوازندگان جوان گذاشته‌اند. فضای امروز موسیقی ایران شاهد آن است که بربط دیگر تنها «ساز فراموش‌شده» نیست، بلکه به ساز انتخابی بسیاری از نوازندگان جوان بدل شده؛ سازی که قابلیت پیوند با موسیقی دستگاهی، نواحی و حتی موسیقی معاصر را دارد.

عود از محدوده تک‌نوازی عبور کرده و امروز بخش جدایی‌ناپذیر برخی از ارکسترهای مهم منطقه و جهان است. در سال‌های اخیر، ارکستر ملی لبنان به رهبری عاصی رحبانی از عود در بخش‌های اصلی برنامه‌های خود بهره برده است؛ در مصر، ارکستر موسیقی عربی این ساز را قلب تپنده ترکیب‌های خود می‌داند و در بغداد، ارکستر سمفونیک این شهر در پروژه‌هایی با مضمون موسیقی بومی، عود را به‌عنوان ساز مرکزی معرفی کرده. در ایران نیز ارکستر ملل، با استفاده از سازهایی چون تار، کمانچه، قانون و بربط، توانسته ترکیبی از موسیقی ملی و جهان‌گرا بیافریند که در آن، عود حضور مؤثر و روشن دارد. حتی در اروپا، در پروژه‌هایی از ارکستر شهر فرهنگ پاریس، نوازندگانی چون نصیر شمّه حضور یافته‌اند تا نشان دهند که عود قابلیت درخشیدن در دل ارکسترهای غربی را هم دارد.

عود، زخمه‌ای بر حافظه شرق

آثار ایرانی مانند «نغمه‌های مهر» و «کوهستان» از حسین بهروزی‌نیا، یا آلبوم پژوهشی و اجرایی «هنر بربط» از مجید ناظم‌پور، هر کدام بخشی از گنجینه معاصر عود در ایران را شکل داده‌اند. این آثار نه‌تنها به لحاظ موسیقایی ارزشمندند، بلکه اسنادی زنده‌اند از ریشه‌هایی که این ساز در خاک فرهنگ ایران دارد.
عود امروز نه فقط یک ساز، که حامل هویت صوتی مشرق‌زمین است؛ سازی که هم از دل تاریخ برآمده و هم توانسته در جهان مدرن، خود را بازتعریف کند. صدای آن همچنان رازآلود، گرم و انسانی است؛ صدایی که میان قرن‌ها سفر کرده و هنوز، وقتی زخمه بر آن می‌نشیند، قلب شنونده را میان گذشته و اکنون، اندوه و امید، خاک و آسمان، در رفت‌وآمدی شاعرانه رها می‌کند.

کد خبر 929381

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.