به گزارش خبرگزاری ایمنا، منابع طبیعی سرمایهای است که همه نسلها باید از آن بهرهمند شوند و نگاه کلی به این موضوع نشان میدهد که حفاظت از جنگلها، رودخانهها و تالابها تنها وظیفه یک نهاد یا گروه خاص نیست، بلکه مسئولیتی مشترک میان همه افراد جامعه است و این مسئولیت، پیوندی میان قانون، اخلاق و فرهنگ ایجاد و یادآوری میکند که طبیعت بخشی از زندگی روزمره تمام افراد است.
قوانین زیستمحیطی نه تنها برای جلوگیری از تخریب طراحی شده است، بلکه نقش آموزشی نیز دارد. وقتی افراد بدانند که رفتارهای مخرب پیامدهای جدی دارد، انگیزه بیشتری برای رعایت اصول حفاظت پیدا میکنند و این قوانین در کنار آموزش عمومی، به تدریج فرهنگ احترام به محیط زیست را در جامعه تقویت میکنند.
شهروندان میتوانند با اقدامات ساده، اما مؤثر، نقش مهمی در حفاظت از محیط زیست ایفا کنند و گزارش تخلفات، شرکت در برنامههای پاکسازی و رعایت اصول ساده مانند کاهش مصرف پلاستیک، نمونههایی از این مشارکت است که این اقدامات نشان میدهد هر فرد، حتی با گامهای کوچک، میتواند در حفظ طبیعت سهم داشته باشد.
حیوانات و گیاهان بخشی از تنوع زیستی و زیبایی جهان هستند و قوانین برای حفاظت از گونههای در معرض خطر تدوین شده است، اما فراتر از قانون، این وظیفهای اخلاقی است که همه ما در برابر نسلهای آینده داریم و درک این موضوع که نابودی یک گونه میتواند تعادل اکوسیستم را برهم بزند، انگیزهای برای رفتار مسئولانه ایجاد میکند.
از منظر حقوقی، تخریب منابع طبیعی نه تنها یک رفتار غیراخلاقی، بلکه یک تخلف قانونی محسوب میشود که میتواند پیامدهای کیفری و مدنی در پی داشته باشد و قوانین محیط زیست به طور معمول این منابع را به عنوان اموال عمومی تعریف و هرگونه تخریب عمدی یا غیرعمدی آنها را جرمانگاری میکند.
بر اساس این مقررات، مجازاتهایی مانند جریمه نقدی، حبس یا محرومیت از فعالیت اقتصادی برای بازدارندگی در نظر گرفته میشود و در کنار آن، مسئولیت مدنی متخلفان نیز مطرح است که به معنای الزام به جبران خسارت واردشده به افراد یا جامعه است و علاوه بر این، قوانین سازوکارهایی برای ترمیم و بازسازی منابع طبیعی دارند تا نشان دهند هدف تنها مجازات نیست، بلکه بازگرداندن تعادل اکولوژیک و تضمین حقوق نسلهای آینده نیز اهمیت دارد.
پیرامون مسئولیت قانونی تخریب منابع طبیعی، ضمانتهای اجرایی در برخورد با تخریب محیط زیست، مصادیق جرایم زیستمحیطی و مجازاتهای آنها، وظایف قانونی و اخلاقی شهروندان در حفاظت از محیط زیست، قوانین و مقررات مربوط به حفاظت از گونههای جانوری و گیاهی، نقش شهروندان در اجرای قوانین حفاظتی، سازوکارهای قانونی ارزیابی زیستمحیطی پروژههای عمرانی، راهکارهای قانونی برای بازسازی و احیای منابع طبیعی تخریبشده و نقش قوانین کلی در نهادینهسازی فرهنگ حفاظت از محیط زیست، با حمیدرضا حاج شریفی، کارشناس حقوقی و پژوهشگر حقوق جزا و جرم شناسی گفتوگویی داشتیم که شرح آن را در ادامه میخوانید.

ایمنا: مسئولیت قانونی تخریب منابع طبیعی چیست و چه ضمانتهای اجرایی برای برخورد با آن وجود دارد؟
حاج شریفی: تخریب منابع طبیعی یکی از جدیترین تهدیدها برای سلامت محیط زیست و حقوق عمومی است. جنگلها، رودخانهها، تالابها و مراتع نه تنها منابع طبیعی، بلکه سرمایههای ملی محسوب میشوند و قوانین محیط زیست در بسیاری از کشورها این منابع را اموال عمومی تلقی و هرگونه تخریب عمدی یا غیرعمدی آنها را جرمانگاری کردهاند.
از منظر کیفری، تخریب منابع طبیعی میتواند منجر به مجازاتهایی مانند جریمه نقدی سنگین، حبس یا محرومیت از فعالیت اقتصادی شود. این مجازاتها برای بازدارندگی طراحی شده است تا افراد و شرکتها بدانند که تخریب طبیعت هزینههای سنگینی در پی دارد و به عنوان مثال، قطع بیرویه درختان بدون مجوز یا آلودهسازی رودخانهها میتواند به مجازات کیفری منجر شود.
از منظر مدنی، مسئولیت جبران خسارت مطرح میشود و اگر تخریب منابع طبیعی باعث آسیب به مردم شود، مانند بیماری ناشی از آلودگی آب یا خسارت اقتصادی به کشاورزان، فرد یا شرکت متخلف موظف به پرداخت غرامت خواهد بود که این جبران خسارت نه تنها به افراد آسیبدیده کمک میکند، بلکه پیام مهمی به جامعه میدهد که تخریب محیط زیست بیپاسخ نمیماند.
علاوه بر این، قوانین محیط زیست به طور معمول سازوکارهایی برای ترمیم و بازسازی منابع طبیعی دارند و متخلفان ممکن است ملزم شوند در پروژههای احیای جنگل یا پاکسازی رودخانهها مشارکت کنند و این رویکرد ترمیمی نشان میدهد که هدف قانون تنها مجازات نیست، بلکه بازگرداندن تعادل اکولوژیک نیز اهمیت دارد.
مسئولیت قانونی تخریب منابع طبیعی ابزاری برای تضمین تعادل میان توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست است و بدون این ضمانتهای اجرایی، منابع طبیعی به سرعت نابود میشوند و نسلهای آینده از حقوق خود محروم خواهند شد.
ایمنا: چه مصادیقی از تخریب محیط زیست جرم محسوب میشود و چه مجازاتهایی برای آنها در نظر گرفته شده است؟
حاج شریفی: جرایم زیستمحیطی شامل اقداماتی هستند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به تخریب طبیعت منجر میشوند که این جرایم میتوانند شامل شکار غیرمجاز، قطع بیرویه درختان، ریختن زبالههای صنعتی در رودخانهها، آلودگی شدید هوا یا نابودی زیستگاههای حیوانی باشند.
قوانین برای هر یک از این جرایم مجازاتهای مشخصی تعیین کرده است و به عنوان مثال، شکار غیرمجاز گونههای در معرض خطر میتواند منجر به حبس و جریمه سنگین شود، قطع درختان بدون مجوز نیز با جریمه نقدی و الزام به کاشت مجدد همراه است و آلودگی شدید هوا یا آب نیز میتواند به تعطیلی کارخانه یا محرومیت از فعالیت اقتصادی منجر شود.
مجازاتها علاوه بر بازدارندگی، جنبه آموزشی نیز دارند و هدف این است که شهروندان و شرکتها درک کنند تخریب محیط زیست نه تنها غیرقانونی، بلکه غیراخلاقی است و این مجازاتها پیام مهمی به جامعه میدهند که حفاظت از طبیعت وظیفهای جدی است و تخریب آن پیامدهای سنگینی دارد.
علاوه بر مجازاتهای کیفری، قوانین به طور معمول سازوکارهایی برای جبران خسارت نیز دارند و متخلفان ممکن است ملزم شوند هزینههای بازسازی جنگلها یا پاکسازی رودخانهها را پرداخت کنند که این رویکرد ترمیمی نشان میدهد هدف قانون تنها مجازات نیست، بلکه بازگرداندن تعادل اکولوژیک نیز اهمیت دارد.
جرایم زیستمحیطی به عنوان تهدیدی علیه حقوق عمومی شناخته میشوند، زیرا سلامت و رفاه همه مردم را تحت تأثیر قرار میدهند و برخورد قانونی با این جرایم نه تنها حفاظت از طبیعت، بلکه حفاظت از حقوق شهروندان نیز محسوب میشود.
ایمنا: وظایف شهروندان در مراقبت از محیط زیست چیست و چه جایگاهی در قوانین دارند؟
حاج شریفی: حفاظت از محیط زیست تنها وظیفه دولتها نیست و شهروندان نیز نقش مهمی دارند. قوانین بسیاری از کشورها مشارکت عمومی را در این زمینه تشویق میکند و حتی برای شهروندان وظایف مشخصی تعیین کرده است.
شهروندان میتوانند تخلفات زیستمحیطی را گزارش دهند، در فعالیتهای داوطلبانه مانند پاکسازی طبیعت شرکت کنند یا در برنامههای آموزشی مشارکت داشته باشند و این اقدامات کوچک، اما مؤثر، به کاهش تخریب محیط زیست کمک و فرهنگ حفاظت از طبیعت را تقویت میکنند.
از منظر حقوقی، بعضی قوانین حتی برای شهروندان الزاماتی تعیین کرده است و به عنوان مثال، ریختن زباله در طبیعت یا آتشسوزی عمدی در جنگلها جرم محسوب میشود و شهروندان موظف هستند از چنین اقداماتی پرهیز کنند و این قوانین نشان میدهند که حفاظت از محیط زیست وظیفهای جمعی است و همه باید در آن مشارکت داشته باشند.
علاوه بر وظایف قانونی، شهروندان مسئولیت اخلاقی نیز دارند و حفاظت از طبیعت نه تنها برای نسل حاضر بلکه برای نسلهای آینده اهمیت دارد، بنابراین شهروندان باید درک کنند که اقدامات کوچک آنها میتواند تأثیر بزرگی بر آینده داشته باشد.
وظایف شهروندان در مراقبت از محیط زیست ترکیبی از مسئولیت اخلاقی و الزام قانونی است و این ترکیب، پایهای برای حفاظت پایدار از طبیعت محسوب میشود و بدون مشارکت عمومی، قوانین به تنهایی کارآمد نخواهند بود.

ایمنا: چه قوانین و مقرراتی برای حفاظت از گونههای جانوری و گیاهی وجود دارد و نقش شهروندان در این زمینه چیست؟
حاج شریفی: حفاظت از گونههای جانوری و گیاهی یکی از ستونهای اصلی حقوق محیط زیست است و بسیاری از گونهها به دلیل شکار غیرمجاز، تخریب زیستگاه، تغییرات اقلیمی و آلودگی در معرض خطر انقراض قرار دارند، قوانین ملی و بینالمللی به طور معمول فهرستی از گونههای حفاظتشده ارائه میدهند و هرگونه شکار، خرید و فروش یا تخریب زیستگاه آنها را جرمانگاری میکنند و این قوانین برای حفظ تنوع زیستی و جلوگیری از نابودی اکوسیستمها ضروری است.
از منظر حقوقی، شکار غیرمجاز گونههای در معرض خطر میتواند منجر به مجازاتهای سنگین مانند حبس و جریمه نقدی شود، همچنین قطع بیرویه درختان یا نابودی زیستگاههای طبیعی میتواند با الزام به بازسازی و کاشت مجدد همراه باشد و این قوانین نشان میدهند که حفاظت از گونهها تنها یک وظیفه اخلاقی نیست، بلکه یک الزام قانونی است.
شهروندان نقش مهمی در اجرای این قوانین دارند، آنها میتوانند شکارچیان غیرمجاز را گزارش دهند، از خرید محصولات حیوانی غیرقانونی پرهیز کنند و در برنامههای حفاظتی مشارکت داشته باشند و مشارکت عمومی در این زمینه نه تنها اجرای قوانین را تقویت میکند، بلکه فرهنگ حفاظت از طبیعت را نیز گسترش میدهد.
علاوه بر این، آموزش عمومی درباره اهمیت گونههای جانوری و گیاهی میتواند نقش مهمی در تغییر رفتار شهروندان داشته باشد و وقتی مردم درک کنند که نابودی یک گونه میتواند کل اکوسیستم را مختل کند، انگیزه بیشتری برای حفاظت خواهند داشت.
به طور کلی حفاظت از گونهها نه تنها یک وظیفه قانونی، بلکه یک مسئولیت اخلاقی در برابر نسلهای آینده است و بدون مشارکت فعال شهروندان، قوانین به تنهایی قادر به جلوگیری از انقراض گونهها نخواهند بود.
ایمنا: چه سازوکارهای قانونی برای ارزیابی زیستمحیطی پروژههای عمرانی وجود دارد و چگونه مانع تخریب میشوند؟
حاج شریفی: پروژههای عمرانی مانند ساخت سد، جاده یا کارخانه میتوانند تأثیرات جدی بر محیط زیست داشته باشند و به همین دلیل، بسیاری از کشورها اجرای چنین پروژههایی را منوط به ارزیابی زیستمحیطی کردهاند که این ارزیابی شامل بررسی اثرات احتمالی پروژه بر هوا، آب، خاک، گیاهان و حیوانات است.
ارزیابی زیستمحیطی به طور معمول توسط کارشناسان مستقل انجام میشود و نتایج آن باید به نهادهای قانونی ارائه شود و اگر این ارزیابی نشان دهد که پروژه اثرات مخرب جدی دارد، ممکن است پروژه متوقف یا اصلاح شود که این سازوکار قانونی به عنوان ابزاری برای پیشگیری از تخریب محیط زیست عمل میکند.
یکی از مزایای ارزیابی زیستمحیطی این است که به جای برخورد پس از وقوع تخریب، تلاش میشود از ابتدا جلوی آن گرفته شود و این رویکرد پیشگیرانه نشان میدهد که حفاظت از محیط زیست باید در مرحله برنامهریزی پروژهها مورد توجه قرار گیرد.
علاوه بر این، ارزیابی زیستمحیطی میتواند به شفافیت و مشارکت عمومی کمک کند. وقتی نتایج ارزیابی در دسترس شهروندان قرار گیرد، آنها میتوانند در تصمیمگیری درباره پروژهها مشارکت داشته باشند و این مشارکت عمومی میتواند فشار اجتماعی بر پروژههای مخرب ایجاد کند.
ارزیابی زیستمحیطی یک پل میان توسعه اقتصادی و حفاظت از طبیعت است و بدون این سازوکار، پروژههای عمرانی میتوانند خسارتهای جبرانناپذیری به محیط زیست وارد کنند.
ایمنا: در صورت تخریب جنگلها، تالابها یا منابع طبیعی، چه راهکارهای قانونی برای بازسازی و احیای محیط زیست وجود دارد؟
حاج شریفی: در صورت تخریب جنگلها، تالابها یا منابع طبیعی، تنها مجازات کیفری کافی نیست و باید خسارت واردشده به طبیعت نیز جبران شود که این جبران خسارت میتواند شامل بازسازی جنگلها، احیای تالابها یا پاکسازی رودخانهها باشد، قوانین به طور معمول متخلفان را موظف میکنند هزینههای بازسازی را پرداخت کنند یا خودشان در پروژههای احیای محیط زیست مشارکت داشته باشند.
این رویکرد علاوه بر مجازات، جنبه ترمیمی نیز دارد و هدف این است که طبیعت به وضعیت قبلی بازگردد و خسارتهای واردشده جبران شوند، به عنوان مثال، اگر جنگلی نابود شود، متخلف ممکن است ملزم به کاشت مجدد درختان یا تأمین هزینههای بازسازی باشد.
جبران خسارت به طبیعت نه تنها به بازگرداندن وضعیت قبلی کمک میکند، بلکه پیام مهمی به جامعه میدهد که تخریب محیط زیست بیپاسخ نمیماند و این پیام میتواند بازدارندگی بیشتری ایجاد کند و دیگران را از تخریب طبیعت بازدارد.
علاوه بر این، قوانین سازوکارهایی برای مشارکت عمومی در بازسازی محیط زیست دارند و شهروندان میتوانند در پروژههای احیای جنگل یا پاکسازی رودخانهها مشارکت کنند که این مشارکت عمومی نه تنها به بازسازی کمک میکند، بلکه فرهنگ حفاظت از طبیعت را نیز تقویت خواهد کرد.

ایمنا: چگونه قوانین و مقررات کلی میتواند فرهنگ حفاظت از محیط زیست را در جامعه نهادینه کند؟
حاج شریفی: قوانین و مقررات کلی نقش بنیادین در شکلگیری فرهنگ حفاظت از محیط زیست دارند، وقتی قانون به طور شفاف حقوق و تکالیف شهروندان را در قبال طبیعت مشخص کند، این پیام به جامعه منتقل میشود که حفاظت از محیط زیست یک وظیفه فردی و جمعی است، نه یک انتخاب اختیاری و چنین قوانینی میتوانند از طریق آموزش عمومی، الزام به رعایت استانداردهای زیستمحیطی و ایجاد ضمانتهای اجرایی، رفتار شهروندان و صنایع را تغییر دهند.
یکی از مهمترین کارکردهای قوانین کلی، ایجاد چارچوبهای رفتاری است، به عنوان مثال، مقرراتی که استفاده بیرویه از منابع طبیعی را محدود میکنند یا دفع زباله در طبیعت را جرم میدانند، به طور مستقیم بر رفتار روزمره مردم اثر میگذارند. وقتی این مقررات با ضمانتهای اجرایی همراه باشند، شهروندان به تدریج درک میکنند که حفاظت از محیط زیست نه تنها یک وظیفه اخلاقی بلکه یک الزام قانونی است.
از سوی دیگر، قوانین کلی میتوانند زمینهساز آموزش و فرهنگسازی شوند و الزام مدارس و دانشگاهها به آموزش مباحث زیستمحیطی یا تشویق رسانهها به پوشش مسائل محیط زیست، بخشی از این فرایند است و وقتی نسلهای جدید از کودکی با اهمیت حفاظت از طبیعت آشنا شوند، فرهنگ زیستمحیطی به طور طبیعی در جامعه نهادینه خواهد شد.
قوانین کلی میتوانند مشارکت اجتماعی را تقویت کنند و به عنوان مثال مقرراتی که به شهروندان اجازه میدهند تخلفات زیستمحیطی را گزارش کنند یا در پروژههای بازسازی طبیعت مشارکت داشته باشند، حس مسئولیت جمعی را افزایش میدهند که این مشارکت نه تنها اجرای قوانین را آسانتر میکند، بلکه اعتماد عمومی به نظام حقوقی را نیز تقویت میکند.
قوانین و مقررات کلی زمانی موفق خواهند بود که با ضمانتهای اجرایی مؤثر همراه باشند و اگر تخریب محیط زیست بدون مجازات باقی بماند، فرهنگ حفاظت شکل نمیگیرد، اما وقتی قانون به طور جدی با تخلفات برخورد کند و همزمان آموزش و مشارکت عمومی را تقویت کند، جامعه به تدریج به این باور میرسد که حفاظت از محیط زیست بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره است.


نظر شما