به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، پوشش سنتی مردم شمال ایران، آمیزهای از کارکرد عملی و جلوههای زیباییشناختی است، لباسهایی که از یکسو در برابر سرما و رطوبت اقلیم مرطوب این ناحیه دوام میآورند و از سوی دیگر با رنگهای شاد و گلدوزیهای ظریف، زیبایی هنری چشمگیری دارند.
این پوششها تنها لباس روزمره نبودهاند، بلکه بخشی از فرهنگ، هویت و تاریخ مردم گیلان، مازندران و گلستان محسوب میشوند، رنگهای زنده و طرحهای گوناگون حاضر در این لباسها بازتابی از روحیه نشاططلب مردم و طبیعت سرسبز شمال ایران است، همچنان نیز در جشنها و مراسم سنتی، استفاده از این پوششها رواج دارد و بخشی از آئینهای محلی به شمار میرود.
برای شناخت فرهنگ غنی این سه استان، بررسی پوششهای سنتی هر منطقه یکی از بهترین راههاست، چرا که لباسهای محلی، روایتگر سبک زندگی، تاریخ و آدابورسوم مردم هستند، نمونهای برجسته از این پوششها، لباسهای محلی گیلان است؛ مجموعهای از زیباترین و رنگارنگترین لباسهای سنتی ایران که هم کارکردیاند و هم بازتابی از طبیعت و فرهنگ سرسبز این سرزمین هستند.
در پوشش زنان گیلانی، چادرشبهای چهارخانه و رنگارنگ به عنوان سربند، دامنهای چیندار یا شلیته با رنگهای شاد همراه با شلوارهای بلند، پیراهنهای بلند با پارچههای سبک و گلدار مناسب اقلیم مرطوب، جلیقهها و نیمتنههای گلدوزیشده و زیورآلات محلی که معمولاً در جشنها استفاده میشوند، دیده میشود.
پوشش مردان گیلان نیز شامل چوخا بهصورت کت یا نیمتنهای ضخیم از جنس پشم یا پارچههای مقاوم، شلوارهای گشاد مناسب کارهای کشاورزی و دامداری، کلاههای نمدی یا پشمی و پیراهنهای ساده اغلب سفید یا روشن همراه با کمربند پارچهای است.
بر پایه پژوهشها، ویژگی برجسته این پوششها استفاده از رنگهای شاد و طرحهای متنوع است که هم بیانگر سرزندگی مردم و هم متناسب با شرایط آبوهوایی منطقه طراحی شدهاند، به همین دلیل، این لباسها علاوه بر نقش فرهنگی، کارکردی کاملاً عملی در زندگی روزمره داشتهاند، امروزه نیز در آئینهای محلی و جشنهای بومی، پوشیدن این لباسها همچنان مرسوم است و بخشی از هویت فرهنگی مردم به شمار میآید.
در مازندران نیز، همچون گیلان، پوششهای سنتی متنوعی وجود داشته است، با این حال، گسترش زندگی ماشینی و تأثیرات دنیای مدرن طی دهههای اخیر موجب تغییرات مهمی در فرهنگ پوشش این منطقه شده است، به همین دلیل، بسیاری از نسلهای امروزی بهطور دقیق با سبک و شیوه پوشش نیاکان خود آشنایی ندارند.

از مکنا تا چوخا، معرفی کامل پوشش زنان و مردان مازندرانی
طوبی اصانلو، مسئول مردمشناسی و ثبت میراث معنوی ادارهکل میراثفرهنگی مازندران در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، پوشاک سنتی زنان مازندران را چنین معرفی میکند: مکنا یا چارقد (روسری چهارگوش با نقشهای گلدار و رنگهای روشن)، مندل (سربندی کتانی و سهگوش که روی چارقد قرار میگرفت)، گیسبند یا موباف (بندی نازک از نخ سفید که برای بستن گیسوان استفاده میشد)، لچک (روسریای از جنس چلوار که زنان پس از بیرون آمدن از حمام بر سر میگذاشتند)، جمه (پیراهنی نیمهبلند تا زیر باسن از جنس چیت)، شِلهشلوار یا دامن کوتاه پرچین، تامون (شلواری ساده و تیرهرنگ)، شلیته یا دامن کوتاه گلدار با جنسهای مختلف که برخی از آنها مخمل و ویژه مراسم عروسی بود، جِلَزقه (جلیقهای جلوباز، بدون آستین و یقه هفت از جنس مخمل، ابریشم یا پارچههای فانتزی)، و چادرشو (پارچهای مربعی چهارخانه با رنگهای سبز و قرمز که در گذشته برای عروس استفاده میشد و جنسی ابریشمی داشت اما در کاربرد روزانه از نخ و پنبه تهیه میشد و زنان آن را به کمر میبستند)، همچنین کُش یا کلوش (کمربندی لاستیکی با آستر پارچهای قرمز) از دیگر اجزای پوشش زنان بود.
وی در ادامه، پوشاک مردان مازندران را نیز شامل این موارد میداند: شبکلاه یا لِمکلاه و گاهی کلاهگوشی یا عرقچین، جمه (پیراهن)، جلیقه، قَوا یا قَبا (از جنس کرباس یا پشم ساره)، کِللِمه (جلیقه نمدی بدون آستین، ویژه گالشها و چوپانان)، شَرف یا شالگردن که در زمستان به دور کمر بسته میشد، دسجِرِب (دستکش پشمی)، چوخاشلوار (شلوار پشمی)، زیرشلواری یا میرجامه (با الگویی ساده و کمرکشدار)، کفش چرمی یا کالچرم، گیوه یا ماهوتی مخصوص تابستان، و کلوش (کفش لاستیکی با آستر قرمز مانند نوع زنان).
مسئول مردمشناسی میراثفرهنگی مازندران با تأکید بر اینکه پوشاک زنان و مردان این خطه همواره متناسب با شرایط آبوهوایی و نوع فعالیتهای آنان طراحی میشد، توضیح میدهد: بهعنوان مثال، پوشاک کشاورزان و چوپانان با لباس اهالی شهر تفاوت داشته است، مردان به دلیل فعالیتهای بیرون از خانه بیشتر از پارچههای خشن و پشمی استفاده میکردند، در حالی که لباس زنان از پارچههای پنبهای دوخته میشد و در فصول سرد نیز روی پیراهن خود جلیقه یا کت پشمی میپوشیدند.
اصانلو همچنین بیان میکند که زیورآلات و آرایههای سنتی بخش مهمی از تزئینات پوشش زنان را تشکیل میداد، هرچند این زیورها بیشتر متعلق به قشرهای خاص جامعه بود و عموم مردم به آنها دسترسی نداشتند.
وی میافزاید: طبقات مرفه معمولاً از جلیقههای مخمل، پارچههای ابریشمی یا اطلسی، تزئینات سکّهدوزی و سربندهای فاخر استفاده میکردند و برای نگهداشتن روسریها از سرچنگک های زیبا و ارزشمند بهره میبردند.
این کارشناس میراثفرهنگی با اشاره به تغییرات گسترده در پوشاک سنتی طی سالهای اخیر اظهار میکند: بهویژه در طرح و رنگ پارچهها و اندازه دامنها تحولاتی رخ داده است، برای نمونه، شلیته زنان مازندرانی در گذشته تا زیر زانو دوخته میشد، چراکه زنان در شالیزار و مزارع فعالیت داشتند و دامن بلند برایشان مزاحمت ایجاد میکرد و امکان حرکت آسان را از آنان میگرفت.

ترغیب به استفاده از پوشاک سنتی تنها در جشنوارهها
علی حسننژاد، پژوهشگر فرهنگ بومی و آئینهای سنتی مازندران با تأکید بر اینکه امروزه در بسیاری از جشنوارهها پوشاک بانوان مازندرانی به اشتباه شبیه لباسهای گیلان پوشیده میشود، به خبرنگار ایمنا میگوید: در سال ۱۴۰۱ کارگروهی با عضویت هنرمندان پوشاک سنتی مازندران و نمایندگان اداره ارشاد و میراث فرهنگی تشکیل شد، پس از ماهها هماندیشی، این کمیته به اجماع رسید و پوشاک فاخر و اصیل ایرانی تأیید شد و مقرر شد تولیدکنندگان پوشاک سنتی از این الگو پیروی کنند.
وی با اشاره به اینکه در سالهای اخیر لباسهای مازندرانی به ویژه برای بانوان، عمدتاً به عنوان تزئین و برای حضور در جشنها و مراسم عمومیبه ویژه جشنهایی که آموزشهای آنها در مدارس ارائه میشود، استفاده میشوند، میافزاید: گروههای موسیقی نیز برای ارائه بهتر لباسها، با هماهنگی اجرا، از لباسهای سنتی مازندران بهره میگیرند. استفاده از ترکیب سفید، جلیقه، پاتوق یا شرِ و کلوش، بازنمایی ۶۰ تا ۷۰ سال پیش مازندران است و در احیای این بخش نقش مهمی دارد.
تغییر سلیقهها؛ یکی از دلایل بیمهری به البسه محلی
این پژوهشگر با تأکید بر اینکه پوشاک مازندرانی طی صد سال اخیر وجود داشته اما به عنوان رفتار عمومی در جامعه کمتر دیده میشود، توضیح میدهد: امروزه استفاده از لباس محلی بیشتر سلیقهای است و عمدتاً در جشنها، جشنوارهها و گاهی مراسم خصوصی عروسی دیده میشود، برای تنوع، بسیاری از عروسها و دامادها نیز از لباس محلی بهره میبرند.
حسننژاد ادامه میدهد: گسترش پوشش سنتی مازندران از جمله شلیته، دامن و بالاپوش میتواند علاوه بر احیای هویت و اصالت فرهنگی به اقتصاد استان نیز کمک کند، با این حال، دگرگون شدن صنعت دامداری، مدرن شدن شیوه زندگی، نبود تجهیزات مناسب، افزایش جمعیت و تغییر سلیقهها از جمله عواملی است که به کاهش استفاده از لباسهای محلی انجامیده است.
وی با اشاره به دغدغهای مهم اضافه میکند: در شهرها و روستاها، مدارس و حتی فروشگاهها، لباسهای گیلانی به ویژه نمونههای شرق گیلان و غرب مازندران به عنوان لباسهای بومی رواج بیشتری دارند، در بسیاری از مراسم مشاهده شده که دختران لباس گیلانی میپوشند و حتی آن را اجاره میکنند، زیرا رنگها و جذابیت آن بیشتر مورد توجه است.
حسننژاد تأکید میکند: توجه به صنایعدستی، خرید محصولات دامی مانند مو و پشم دام، میتواند به احیای لباس بومی کمک کند، بسیاری از دامداران پشم تولیدی خود را میچینند و میسوزانند.
این پژوهشگر در پایان یادآور میشود: بازسازی نوین صنایعدستی از جمله بافندگی کرچال، چرخک، چل و سایر روشها یا شبیهسازی مدرن کارخانهها و کارگاههای تولیدی و موظف کردن آنها به فرهنگسازی درباره لباسهای بومی، میتواند در ترویج و احیای این پوششها بسیار مؤثر باشد.

ثبت چهار نوع لباس محلی گلستانیها
مریم منصوری، کارشناس ثبت آثار ناملموس ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گلستان با بیان اینکه چهار نوع لباس محلی استان گلستان به ثبت ملی رسیده است، به خبرنگار ایمنا میگوید: نخستین مورد، پوشاک و پایپوش قوم ترکمن است که در سال ۱۳۸۸ ثبت شد.
وی میافزاید: پوشاک سنتی ترکمنها عمدتاً از ابریشم پوستکُنان و پایه تهیه میشد و جنس لباس در نمونه زنانه و مردانه تفاوتی نداشت. زنان مسئول پرورش کرم ابریشم و تهیه پیله بودند و پس از آماده شدن ابریشم، آن را با چرخ دستی تاب میدادند تا نخ حاصل شود، سپس با رنگهای طبیعی مانند انار دانه، پوست گردو، نیل و دیگر گیاهان صحرایی جلوهای ویژه به آن میبخشیدند.
منصوری ادامه میدهد: با نخ ابریشم، در دستگاه سادهای به نام «تارا» پارچههای ابریشمی تولید میشد. این پارچهها معمولاً نیممتر عرض داشت و طول آن تا اتمام چله ادامه پیدا میکرد.
منصوری دومین مورد را مهارت در دوخت پوشاک سنتی قوم کتول معرفی میکند و میگوید: این نوع پوشش در سال ۱۳۹۵ ثبت شد، زنان کتول از دیرباز لباسهایی مزین به نوارهای دستباف، سکه و گلدوزی میپوشیدند که دامنهای پرچین گلدار و تزئینات آن هنر دست زنان بود.
وی تشریح میکند: لباس محلی کتول شامل پیراهن بلند با دامن پرچین، کت و جلیقه، کلاه شهری، چارقد، پیشجامه و شارو است. زنان در مراسم و جشنها از تمامی اجزا استفاده میکردند، اما در زندگی روزمره اغلب تنها روسری، پیراهن و دامن به تن میکردند. تزئینات روی لباس برای طبقات مرفه بیشتر بود و عامه مردم از نوارهای دستباف کمتری بهره میبردند.
منصوری خاطرنشان میکند: پیراهن زنان کتول بلند بوده و روی دامنی از پارچه شال پشمی گلدار قرار میگرفت و آستینها با دوختهای تزئینی زیباتر میشد.

لباسهایی با تلفیقی از سنتهای کهن و تاریخ مردم گلستان
سومین مورد، مهارت در تهیه و کاربرد لباس عروس قزاق است که در سال ۱۴۰۰ به ثبت ملی رسیده و منعکسکننده سنتها و تاریخ مردم این قوم است.
منصوری توضیح میدهد: این لباس با شرایط زندگی کوچنشینی در اقلیم سخت و متغیر، طوفانهای زمستانی و گرمای شدید آسیای میانه سازگار است، قزاقهای مقیم ایران همچنان پوشش سنتی خود را حفظ کردهاند، لباس زنان غالباً سفید بوده و دارای الحاقاتی چون زیورآلات قزاقدوزی، تکهدوزی، منجوقدوزی و ملیلهدوزی است.
وی جزئیات لباس را اینگونه بیان میکند: لباس شامل پیراهن بلند (کویلک)، جلیقه بلند، کت بلند (اشیک)، کلاه ژاولق یا بوراما، شلوار دامبال و چکمه (تیک) است.
منصوری میگوید: این گنجینه لباسهای سنتی نمایانگر فرهنگ و هنر این ملت است و با آداب و رسوم و شرایط زندگی آنان پیوند دارد.
این کارشناس با اشاره به پروندههای دیگر لباسهای محلی گلستان ادامه میدهد: «این پروندهها شامل لباس سیاه یا شاکو، پوستین ترکمنی و رودوفیای قم قزاقی است، پوستین ترکمنی به لباس مردم ترکمن تعلق دارد و رودوفیای قم مربوط به لباس قوم قزاق است و همه این موارد در حوزه پوشاک ملی به ثبت رسیدهاند.
به گزارش ایمنا، احیای پوشاک سنتی شمال ایران، فراتر از جنبه زیبایی و فرهنگی، میتواند به اقتصاد محلی نیز کمک کند، تولید لباسهای بومی، توجه به صنایعدستی و بهرهگیری از منابع محلی، نه تنها هویت فرهنگی را زنده نگه میدارد، بلکه موجب ارزشآفرینی اقتصادی برای هنرمندان و صنعتگران منطقه میشود، بازگشت به سنتها، هم یادآور تاریخ مردم شمال ایران است و هم پلی به سوی آیندهای پایدار برای فرهنگ و هنر محلی.
گزارش از کبریا مقدس، خبرنگار ایمنا در مازندران




نظر شما