به گزارش خبرگزاری ایمنا از آذربایجان شرقی، باقرخان فرزند راستین تبریز از دل خاکی برمیخیزد که قرنها شاهد خون و غیرت بوده است، او بلکه تجسم اراده مردمی است که در برابر استبداد سر خم نکردند.
نامش با فریاد آزادی گره خورده است و هر کوچه تبریز، هر سنگر و هر دیوار خاطره ایستادگی او را در سینه دارد؛ باقرخان مردی بود که در روزگار تاریک، چراغ امید را برافروخت و صدای او پژواکی بود که از سنگرهای کوچک تبریز تا سراسر ایران پیچید و به همه آموخت که آزادی، بهای خون و جان میطلبد.
او با قامت استوارش، نماد مقاومت شد، نمادی که نه تنها دشمن را به لرزه انداخت، بلکه نسلهای آینده را به شجاعت و آزادگی فراخواند. امروز وقتی نامش بر زبانها جاری میشود، تاریخ به احترامش سکوت میکند و ملت با غرور یاد او را زنده میکنند.
سالار ملی، باقرخان قهرمانی است که در حافظه ایران جاودانه شد، مردی که نشان داد حتی در سختترین روزها، میتوان ایستاد، جنگید و آزادی را فریاد زد؛ بعد از کودتای محمدعلی شاه قاجار که منجر به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن شد، باقرخان از دیار آذربایجان، همراه اعتراضات مردم تهران شد تا این ظلم به پایان برسد.

انقلاب مشروطه که یک رویداد سیاسی-اجتماعی در تاریخ ایران بود، نخستین نشانههای آن سال ۱۲۸۳ آشکار شد و سال ۱۲۸۴ اعتراضات، ابعاد گستردهتری پیدا کرد، بعد از فروکش کردن موقتی اعتراضات در سال ۱۲۸۵ این اعتراضات مجدد از سر گرفته شد.
هدف از انقلاب مشروطیت ایران، کاستن از اختیارات شاه و دادن حق آن به مردم بود که آن دستاوردهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی به همراه داشت. عدالت اجتماعی و برخورداری از حقوق شهروندی، از جمله مؤلفههای اساسی این انقلاب بود.
باقرخان که از محله «خیاوان» (خیابان) تبریز علیه قوای ضد مشروطه برخاست، با همراهی ستارخان، سردار ملی فعالیتهای مهمی را انجام داد، وی با همکاری یارانش ورودیهای شهر تبریز را بستند تا قوای دولتی، این شهر را تصرف نکنند.
نیروهای مشروطهخواه به رهبری باقرخان به حملات قوای دولتی پاسخ میدادند، محاصره تبریز و جنگ میان دو طرف، یازده ماه به طول انجامید تا سرانجام، گروه باقرخان توانست قوای دولتی را مجبور به عقبنشینی کند.
نقش تعیینکننده تبریز در سیاست، اقتصاد و امور امنیتی و نظامی
محمد عزیزی، پژوهشگر تاریخ به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: باقرخان از ثمرات برآمده از متن انقلاب مشروطیت است که سال ۱۲۴۰ هجری شمسی در محله «خیاوان» (خیابان) تبریز متولد شد، تا آنجا که از روایتها شنیده شده است، ابتدا به بنّایی مشغول بود و از این طریق، امرار معاش میکرد.
وی ادامه میدهد: بعد از انقلاب مشروطه و به تبع حال و هوای آن دوره که مردم به دنبال عدالتخواهی بودند، باقرخان نیز با توجه به روحیه مبارزهجویی که داشت وارد جریان میشود هدایت آزادیخواهان محله خیابان تبریز را عهدهدار میشود؛ باقرخان لقب «سالار» را دریافت کرد و بعد از عزیمت به تهران، به عنوان سالار ملی معرفی شد.
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به کسب القاب برای ستارخان و باقرخان، عنوان میکند: کسب القاب سردار و سالار توسط انجمن ایالتی آذربایجان به این دو شخصیت داده میشود، با صدور فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه قاجار شهر آماده یکسری اتفاقات بود.
عزیزی خاطرنشان میکند: تبریز شهری بود که در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و امور امنیتی و نظامی نقش تعیینکنندهای داشت و شاه آینده قاجار همیشه در تبریز مستقر بود، زمانی که محمدعلی میرزای ولیعهد در تبریز به میزان کم با مشروطهخواهان زاویه پیدا میکند، شهر دچار یک جنبوجوش غیرعادی شد و باقرخان شروع به بسیج مردم تحت نظر راهنماییهای انجمن ایالتی آذربایجان و مرکز غیبی تبریز کرد.

وی عنوان میکند: از آنجا که حوزه فعالیت باقرخان در محله خیابان تبریز بود، به نوعی مشاهده میشود که او بیشتر با نیروهای اعزامی از تهران که در محلههای بارنج، ساریداغ و باسمنج مستقر میشدند، رو در رو میشد؛ حکایت نبرد وی با ستارخان، متفاوت بود و بیشتر جنبه مبارزات بیرون از شهر را هدایت میکرد.
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به اینکه بعد از ختم مسائل و درگیریهای شهری و پس از فتح تهران و سقوط حکومت محمدعلی شاه قاجار همراه با ستارخان به تهران نقل مکان کرد، ادامه میدهد: در بدو ورود به تهران، استقبال شایانی از آنها به عمل آمد.
عزیزی تأکید میکند: باقرخان به عنوان یک مشروطهخواه با علمایی همچون آیتالله مدرس، همگام میشود و به سمت عتبات مهاجرت میکند تا از نفوذ و حیطه سنتی روسیه و انگلستان در تهران رهایی پیدا کنند و حکومت ملی را در آنجا برقرار کنند.
پژوهشگر تاریخ عنوان میکند: وی سال ۱۲۹۵ در قصرشیرین به همراه تعدادی از یاران و هواداران خود، کشته و سر بریده میشود؛ بعدها جسد وی توسط داماد خود سرتیپ هاشمی به تبریز منتقل و در تبریز در قبرستان طوبی، کنار قبر دختر خود به خاک سپرده میشود.

به گزارش ایمنا، باقرخان در کنار ستارخان و با شجاعتی مضاعف همواره در راستای عدالتطلبی و عدالتخواهی مبارزه و تلاش کرد تا مردم را از ظلم، برَهانَد و عدالت را همچون نوری بر زندگی مردم این مرز و بوم، بتاباند.
سولماز کاظمی


نظر شما