به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، روند گذار به اقتصاد کمکربن و گسترش فناوریهای سبز و دیجیتال، تقاضا برای عناصر نادر خاکی را در سالهای پیشرو افزایش خواهد داد و در عین حال، رقابت برای دسترسی مطمئن، پایدار و مسئولانه به این منابع را به یکی از محورهای اصلی سیاستگذاری صنعتی و ژئوپولیتیک در سطح جهان تبدیل میکند.
عناصر نادر خاکی شامل ۱۷ عنصر فلزی است که از نظر زمینشناسی بهطور نسبی در پوسته زمین فراواناند، اما تمرکز اقتصادی آنها در کانسارهای قابل استخراج محدود است و فرآیند اکتشاف، استخراج و فرآوری این عناصر پرهزینه و از نظر زیستمحیطی حساس و پیچیده بهشمار میرود.
این عناصر در ساخت آهنرباهای دائمی قوی برای موتور خودروهای برقی، ژنراتورهای توربینهای بادی، هارددیسکها، نمایشگرهای LED، تجهیزات مخابراتی، باتریها و طیف وسیعی از تجهیزات دفاعی و فضایی کاربرد مستقیم دارند و به همین دلیل، هرگونه اختلال در زنجیره تأمین آنها میتواند پیامدهای گستردهای برای اقتصاد دیجیتال و گذار به انرژیهای پاک بهدنبال داشته باشد.

کشورهای جهان با بیشترین ذخایر عناصر خاکی کمیاب
ذخایر عناصر نادر خاکی در سالهای اخیر به یکی از مهمترین موضوعات راهبردی در اقتصاد جهانی و تحول فناوری تبدیل شدهاند، زیرا این عناصر نقشی اساسی در تولید طیف وسیعی از تجهیزات پیشرفته، از موتور خودروهای برقی و توربینهای بادی گرفته تا تلفنهای هوشمند و سامانههای هدایت دقیق ایفا میکنند. بر اساس برآوردهای مبتنیبر دادههای سازمان زمینشناسی آمریکا، مجموع ذخایر شناختهشده عناصر نادر خاکی در جهان حدود ۹۱٫۹ میلیون تن است و توزیع این ذخایر در سطح جهان بهشدت نامتوازن و در تعداد محدودی از کشورها متمرکز شده است. چین در این میان جایگاهی مسلط دارد و با حدود ۴۴ میلیون تن ذخیره، نزدیک به نیمی از کل ذخایر جهانی را در اختیار گرفته و علاوهبر برخورداری از منابع خام، توان فرآوری و تصفیه گستردهای را نیز توسعه داده است که به این کشور امکان میدهد بر بخش مهمی از زنجیره تأمین جهانی این مواد حیاتی کنترل داشته باشد.
پس از چین، برزیل با حدود ۲۱ میلیون تن ذخیره در رتبه دوم قرار دارد و با وجود آنکه بخش زیادی از این ذخایر در کانسارهای رسیونی و سنگسخت قرار دارد، هنوز در مراحل اولیه توسعه معدنی و صنعتی است و پتانسیل رشد قابلتوجهی در آینده دارد. کشورهایی همچون هند با حدود ۶٫۹ میلیون تن، استرالیا با ۵٫۷ میلیون تن، روسیه با ۳٫۸ میلیون تن و ویتنام با حدود ۳٫۵ میلیون تن، دیگر بازیگران اصلی این عرصه محسوب میشوند و همراه با چین و برزیل، حدود چهارپنجم ذخایر شناختهشده جهان را در اختیار دارند.

در کنار این کشورها، ایالات متحده آمریکا با حدود ۱٫۹ میلیون تن، گرینلند با ۱٫۵ میلیون تن، تانزانیا با حدود ۸۹۰ هزار تن، آفریقای جنوبی با حدود ۸۶۰ هزار تن و کانادا با حدود ۸۳۰ هزار تن هریک سهمی محدودتر از ذخایر جهانی دارند، اما از منظر راهبردی و امکان توسعه در آینده، اهمیت قابلتوجهی پیدا کردهاند. این در حالی است که گروهی از دیگر کشورها در دسته «سایر جهان» در مجموع تنها حدود یک میلیون تن از ذخایر شناختهشده را در اختیار دارند و از این منظر، توزیع جغرافیایی منابع عناصر نادر خاکی بیش از پیش متمرکز و حساس به تصمیمها و تحولات چند کشور ویژه است.
در کنار بازیگران بزرگ، بعضی مناطق نوظهور نیز در حال مطرح شدن در نقشه عناصر نادر خاکی جهاناند. قاره آفریقا بهویژه کشورهایی همچون آفریقای جنوبی و تانزانیا، با ذخایر صدها هزار تنی، میتواند در صورت توسعه زیرساختهای معدنی و صنعتی، به یکی از پایگاههای جدید تأمین این عناصر تبدیل شود. همچنین گرینلند که از نظر سیاسی به دانمارک وابسته است، با حدود ۱٫۵ میلیون تن ذخیره برآوردی، به دلیل موقعیت جغرافیایی، چالشهای اقلیمی و ملاحظات زیستمحیطی، در مرکز توجه مباحث ژئوپولیتیک و سرمایهگذاری معدنی قرار گرفته است. با وجود دشواریهای عملیاتی در این مناطق، افزایش قیمتها و رشد سریع تقاضا میتواند انگیزه لازم برای سرمایهگذاری و توسعه پروژههای جدید را تقویت کند و نقشه جغرافیایی عرضه را در بلندمدت متنوعتر سازد.

افزایش تقاضای جهانی برای عناصر نادر خاکی و قدرت چین
یکی از تناقضهای مهم در نقشه جهانی عناصر نادر خاکی آن است که بسیاری از اقتصادهای پیشرفته، با وجود تقاضای بسیار بالا برای این مواد، سهم بهنسبت اندکی از ذخایر طبیعی را در اختیار دارند و ناچار به اتکا بر واردات هستند. ایالات متحده آمریکا نمونه بارز این وضعیت استکه با وجود دارا بودن حدود ۱٫۵ تا ۱٫۹ میلیون تن ذخایر، بخش عمده نیاز خود به اکسیدها و محصولات فرآوریشده عناصر نادر خاکی را از خارج تأمین میکند و طی سالهای گذشته وابستگی جدی به واردات از چین داشته است.
این وابستگی موجب شده است که موضوع امنیت عرضه عناصر نادر خاکی در آمریکا و دیگر اقتصادهای پیشرفته به یک دغدغه راهبردی تبدیل شود و سیاستگذاران در این کشورها بهدنبال کاهش ریسکهای ناشی از تمرکز جغرافیایی منابع و ظرفیت فرآوری باشند. در سالهای اخیر تلاشهایی همچون سرمایهگذاری در پروژههای جدید معدنی، تسهیل مجوزهای بهرهبرداری، حمایت از احداث واحدهای فرآوری داخلی و توسعه همکاری با متحدان دارای ذخایر، در دستور کار این کشور قرار گرفته است تا وابستگی به چین کاهش پیدا کند و زنجیره تأمین متنوعتر و مقاومتری در آن شکل بگیرد.
در این میان، تسلط چین بر بازار عناصر نادر خاکی نه عاملی تصادفی، بلکه حاصل چند دهه سرمایهگذاری هدفمند در اکتشاف، توسعه زیرساختهای فرآوری و سیاست صنعتی حسابشده است؛ بهگونهای که این کشور اکنون نهتنها بزرگترین دارنده ذخایر، بلکه مهمترین تولیدکننده و تصفیهگر این عناصر در جهان بهشمار میرود و میتواند با تصمیمهای صادراتی و تولیدی خود، بر قیمتها و دسترسی جهانی تأثیر بگذارد.

این موقعیت، عناصر نادر خاکی را از یک موضوع معدنی به ابزاری ژئوپولیتیک در روابط چین با سایر قدرتها بهویژه ایالات متحده آمریکا تبدیل کرده است. در واکنش به چنین ریسکهایی، آمریکا و بعضی کشورها در اروپا و آسیا، علاوهبر تمرکز بر توسعه منابع داخلی و همکاری با شرکایی همچون استرالیا، کانادا، برزیل و دیگر دارندههای ذخایر، بهدنبال ایجاد چارچوبهای مشترک برای امنیت مواد خام حیاتی و کاهش تمرکز عرضه بر یک کشور هستند.
همزمان با این تحولات، چالشهای زیستمحیطی استخراج و فرآوری عناصر نادر خاکی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. فرایند جداسازی و تصفیه این عناصر بهطور معمول همراه با مصرف بالای انرژی، استفاده از مواد شیمیایی و تولید پسماندهای بالقوه خطرناک است و در صورت فقدان استانداردهای سختگیرانه، میتواند آسیبهای جدی به محیطزیست محلی وارد کند. همین مسئله موجب شده است بعضی کشورها حتی با وجود برخورداری از ذخایر، برای توسعه سریع معادن جدید محتاط باشند و همزمان روی راهکارهایی همچون افزایش بهرهوری مصرف، جایگزینی مواد در بعضی کاربردها و توسعه فناوریهای بازیافت عناصر نادر خاکی از زبالههای الکترونیکی و تجهیزات فرسوده سرمایهگذاری کنند.


نظر شما