به گزارش خبرگزاری ایمنا، گرمایش زمین با شتابی بیسابقه ادامه دارد و تبعات آن از کاهش بارش تا موجهای گرما، در سراسر جهان تشدید شده است. در این میان، ایران با اقلیم خشک و نیمهخشک بیش از بسیاری از کشورهای دیگر در معرض خطر قرار گرفته است، کشوری که اکنون بهدلیل ترکیب (تغییرات اقلیمی) و (مدیریت ناپایدار منابع آب)، در لبه بحران آب و بیابانزایی ایستاده است.
نتایج چند ساله خشکسالی، کاهش شدید ذخایر آبی و کاهش بارشها موجب شده است تا منابع حیاتی کشور بهسرعت تحلیل بروند، برای نمونه، بسیاری از سدهای کشور منابع اصلی تأمین آب شهری و کشاورزی به کمتر از ۵ تا ۱۰ درصد ظرفیت خود رسیدهاند و همزمان، استفاده بیرویه از آب زیرزمینی، کشاورزی پرمصرف، طرحهای نامناسب انتقال آب و توسعه ناموزون، به نابودی تدریجی سفرهها و فرونشست زمین انجامیده است؛ پدیدههایی که بیابانزایی و تخریب زیستبوم را شتاب بخشیده است، اما همین بحران فرصتی است برای تغییر پارادایم و اگر امروز تصمیمی جسورانه برای اصلاح ساختار مدیریت آب، تغییر الگوی مصرف، بازنگری در طرحهای آبیاری و توسعه کشاورزی و جلب مشارکت همگانی گرفته شود، شاید ایران بتواند نهتنها از ورطه بحران فرار کند، بلکه الگویی برای دیگر کشورها در منطقه باشد، الگویی که نشان دهد بحران میتواند به فرصت تبدیل شود.
در همین راستا گفتوگویی با سجاد انتشاری، کارشناس مدیریت منابع آب و دبیر هیئت اندیشهورز «آب» بنیاد نخبگان اصفهان انجام دادهایم و ابعاد مختلف این موضوع را برسی کردهایم.

ایمنا: در سطح جهانی، مهمترین شاخصهایی که نشان میدهد تغییر اقلیم شتاب گرفته چیست؟
انتشاری: اصلیترین نشانه تغییر اقلیم که بهطور تقریبی همه میدانند، افزایش دمای زمین است و در چند دهه اخیر میانگین دمای زمین حدود ۱.۱ درجه افزایش پیدا کرده است و نشانه دوم این است که سطح آب دریاها سریعتر بالا میآید چون یخهای قطبی و یخچالهای کوهستانی با سرعت زیادی در حال ذوب هستند و البته نشانههای دیگری هم هست، مثل افزایش دمای اقیانوسها و خود این افزایش دما، اثرات ثانویهای داشته از جمله اینکه پدیدهها حدی شده است؛ یعنی سیلها، موجهای گرما و خشکسالیهای شدید زیاد شده است.
ایمنا: به کاهش بارش اشاره نکردید، آیا کاهش بارشها جزو اثرات تغییر اقلیم نیست؟
انتشاری: بر خلاف تصور رایج مردم، تغییر اقلیم در کل کره زمین نهتنها موجب کاهش بارشها نشده، بلکه متوسط بارشها را افزایش داده است و دلیلش هم مشخص است چون دما زیاد شده، تبخیر از دریاها و اقیانوسها افزایش و در نتیجه بارشها هم افزایش پیدا کرده است، البته همه نقاط زمین یک تأثیر نگرفتهاند و برخی نقاط کاهش پیدا کرده است، اما در مجموع متوسط بارشها در کل کره زمین کاهش پیدا کرده است.
ایمنا: چه کشورهایی بیشترین تأثیر را از بحران آب خواهند دید و چرا؟
انتشاری: کشورهایی که حکمرانی آب نامناسبی دارند و فارغ از شرایط تغییر اقلیم، بهدلیل مدیریت و حکمرانی نامناسب در مدیریت منابع آب ناکارآمد بودهاند، در مقابل تغییر اقلیم نیز تابآوری کمتری دارند و تأثیر بیشتری خواهند دید، همچنین کشورهایی که در کمربند خشک دنیا هستند از خاورمیانه گرفته تا بخشهایی از شمال آفریقا و حتی غرب آمریکا، کشورهایی همچون ایران، عراق، اردن، عربستان، هند و مصر در صدر هستند. دلیلش هم ترکیبی از چند عامل است، بارش کم، جمعیت زیاد و سیستمهای مدیریت نهچندان کارآمد منابع آب که در این مناطق به خاطر افزایش دما، بارشها زودتر از دست میرود و از طرف دیگر، این کشورها نتوانستهاند منابع آب موجود خود را به خوبی مدیریت کنند یعنی آب کم بوده، ما هم با مدیریت نادرست آن را کمتر کردهایم، نتیجه این میشود که این کشورها در معرض خطر بزرگتری قرار میگیرند.
ایمنا: آیا آمارهای جدید IPCC وضعیت جهان را بحرانیتر از پیشبینیهای گذشته نشان میدهد و وضعیت را چگونه پیشبینی میکند؟
انتشاری: واقعیت این است که گزارشهای جدید IPCC هشداردهندهتر از گذشتهاند. فکر میکردیم زمان بیشتری برای کنترل اوضاع داریم، اما حالا مشخص شده سرعت تغییرات بیشتر از برآوردهای قبلی است و بهعنوان نمونه تصور میشد در دهههای دور از مرز ۱.۵ درجه افزایش دما بگذریم، اما با برآوردهای جدید به احتمال بین سالهای ۲۰۳۰ تا ۲۰۳۵ این اتفاق میافتد و این یعنی موجهای گرما، خشکسالیهای طولانیتر و بارشهای سیلآسا بیشتر میشوند و IPCC میگوید اگر جهان به همین روند فعلی انتشار گازهای گلخانهای ادامه بدهد، ممکن است تا پایان قرن حدود سه درجه گرمتر شویم که اتفاقات آن زمان قابل پیشبینی نیست، خلاصه بگوییم، وقت کم است و شیب بحران تندتر شده است.
ایمنا: چرا خاورمیانه در گزارشهای جهانی یکی از (کانونهای بحران آب) شناخته میشود؟
انتشاری: چون بهطور تقریبی تمام شرایطی که برای بحران آب نیاز است در خاورمیانه با هم جمع شده است، نخست اینکه منطقه خشک و کمبارش است، بارندگی سالانه بعضی کشورها از یکسوم متوسط جهانی هم کمتر است، دوم، جمعیت سریع رشد کرده و مصرف آب (بهویژه در کشاورزی) بسیار بالاست، سوم اینکه بسیاری از کشورها به آبهای زیرزمینی وابستهاند و این آبها بهصورت غیرقابل تجدید برداشت میشوند و چهارم اینکه بخش زیادی از رودخانهها بین مرزیاند، همچون دجله و فرات یا هیرمند؛ یا در داخل کشور همچون زایندهرود که در دو استان قرار دارد؛ یعنی هر تصمیمی در کشورهای بالادست میتواند پاییندست را دچار بحران کند. همه اینها کنار هم خاورمیانه را به یکی از بحرانیترین نقاط آب جهان تبدیل کرده است.

ایمنا: چه عواملی موجب شده است ایران یکی از سریعترین نرخهای بیابانزایی را تجربه کند؟
انتشاری: ایران در جایی از کره زمین قرار دارد که بهطور طبیعی خشک است، اما چند عامل انسانی این وضعیت را تشدید کرده است. یکی از دلایل برداشت بیرویه از رودخانهها است. بهطور تقریبی در همه کشور بیش از ظرفیت رودخانهها آب برداشت میشود در نتیجه در پایین دست رودخانهها اراضی که کشاورزی میشد غیرقابل کشت میشود و به بیابان تبدیل میشود و دلیل دیگر برداشت خیلی زیاد از آبهای زیرزمینی است و در خیلی از دشتها آنقدر چاه زدهایم که سطح آب دهها متر پایین رفته و در نتیجه درختها و بوتههای مخصوص مناطق گرم و خشک که مستقیم از آب زیرزمینی تغذیه میکردند، دیگر امکان حیات ندارند و مراتع فقیر شده است و عامل بعدی تخریب پوشش گیاهی و مدیریت نادرست مراتع و جنگلهاست؛ وقتی پوشش گیاهی از بین میرود، خاک در برابر باد و فرسایش بیدفاع میشود و کمکم کیفیتش را از دست میدهد و نتیجه اینکه بخشهایی از ایران با شتاب به سمت بیابانی شدن حرکت میکنند.
ایمنا: میزان افت سطح آبخوانها نسبت به ۱۰ سال گذشته چه تغییری کرده؟
انتشاری: اگر بخواهم خیلی ساده بگویم، همه آبخوانهای مهم کشور در این ۱۰ سال افت سطح آب را تجربه کردهاند و بعضی از آنها به مرحله بحرانی رسیدهاند. از یک طرف برداشت از آبخوانها افزایش پیدا کرده است و از طرف دیگر برداشت از منابع آب سطحی یعنی رودخانهها و مسیلها موجب شده تغذیه به آبخوانها کم شود و در نتیجه سطح آب زیرزمینی افت کند. این افت موجب خشک شدن قناتها، نشست زمین، شور شدن آب و از بین رفتن بخش قابلاستفاده آبخوان شده است.
ایمنا: آیا سیاستهای فعلی مدیریت آب در کشور پاسخگوی شرایط تغییر اقلیم هستند؟
انتشاری: برای سازگاری با تغییر اقلیم، در نخستین گام باید میزان برداشت از منابع آب کنترل شود و این هم نیاز به شفافسازی حقوق آب و مصارف و سپس کنترل و حفاظت از منابع آب دارد و برخی از مدیریت مصرف و مدیریت تقاضا صحبت میکنند، اما مدیریت مصرف بدون کنترل و حفاظت از منابع آب اثری روی منابع آب ندارد بهعنوان نمونه فرض کنید با اصلاح الگوی کشت یا کاهش سرانه مصرف شرب یا استفاده از سیستمهای هوشمند آبیاری، میزان مصرف آب در یک بخش کاهش پیدا کرده است، چون نظارت و کنترل به خوبی انجام نمیشود. همان آب صرفهجویی شده توسط یک بخش دیگر برداشت میشود و واقعیت این است که اگر قیمتگذاری آب و انرژی واقعی نشود، اگر نظارت بر برداشت چاهها و پمپاژها از رودخانه جدی نباشد و اگر مدیریت حوضههای آبریز هماهنگ نشود، راهکارهای دیگر نمیتواند کمبود ناشی از تغییر اقلیم را جبران کند و به زبان ساده، با سیاستهای فعلی نمیتوانیم از پس شرایط جدید اقلیمی بر بیاییم. ما نیاز به تغییرات جدی در شیوه حفاظت آب، حکمرانی آب و برنامهریزی توسعه داریم.
ایمنا: چه مدلهای موفقی در جهان وجود دارد که ایران میتواند از آنها الگو بگیرد؟
انتشاری: کشورها هرکدام با شرایط خودشان، راهحلهایی پیدا کردهاند که میتواند برای ایران الهامبخش باشد. برای نمونه در استرالیا (حوضه ماری–دارلینگ) یکی از پیشرفتهترین تجربههای مدیریت آب وجود دارد و آنها حقابهها را مشخص کردند و اجازه دادند کشاورزان این حقابهها را در یک (بازار آب) خرید و فروش کنند و این موجب شد آب به جایی برود که ارزش اقتصادی بیشتری دارد و مصرف بیرویه کمتر شود، البته در ایران هنوز ظرفیت بازار آب وجود ندارد.
در کالیفرنیا و ایتالیا و چند کشور دیگر با مدیریت مشارکتی منابع آب توانستند به خوبی از منابع آب زیرزمینی حفاظت کنند که میتوان این الگو را در مدیریت از منابع آب سطحی و رودخانهها نیز استفاده کرد و شاید بهترین الگو برای ایران همین باشد و در کنار این راهکارهای حکمرانی، بسیاری از راهکارهای فنی و راهکارهای نوآورانه برای مدیریت مصرف هم به کار گرفته شده است که میتوان استفاده کرد، اما پایه اصلاح مدیریت آب، اصلاح حکمرانی است.



نظر شما