خط عباس نیلفروشان خط رهبری بود

دوست نزدیک شهید نیلفروشان گفت:خط عباس نیلفروشان خط رهبری بود؛ به کسی وام‌دار نبود و تنها به ولایت متصل بود. تمام فراز و فرودهایش تنها با یک معیار سنجیده می‌شد؛ این‌که حضرت آقا چه می‌فرمایند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا مجتبی کرباسی هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی و از دوستان شهید عباس نیلفروشان، در شب خاطره شهید نیلفروشان اظهار کرد: چه می‌توان گفت در وصف چنین فردی؟ کسی که سید حسن نصرالله پس از شهادت سردار شهید مجزا زاهدی، وقتی حاج عباس انتخاب و اعزام شد، او را معتمد، امین و برادر خود می‌خوانَد؛ چگونه می‌توان درباره چنین شخصیتی سخن گفت؟ واقعاً کار دشواری است.

وی افزود: او در دل یک خانواده مؤمن، علوی، آشنا به مسائل روز و بسیار اهل‌بیت‌دوست رشد کرد. از دوران کودکی شاهد بودم که خانه پدربزرگ حاج عباس نیلفروشان، محل برگزاری روضه حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) بود؛ خانه‌ای که نه‌تنها محل تربیت حاج عباس، بلکه محل پرورش بچه‌های مؤمن محل قبل از انقلاب بود.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: نوع تربیتی که پدر و مادر او انتخاب کردند و برای فرزندانشان وقت گذاشتند، تربیتی استثنایی بود. پدری که معتمد بازار و مورد احترام اهالی بازار و محل بود، برای تربیت فرزندانش بسیار وقت می‌گذاشت. اگر بنا باشد از شهدا الگو بگیریم و این موضوع را به خانواده‌ها توصیه کنیم، باید بگوییم این خانواده‌ها هستند که حاج‌عباس‌ها می‌سازند. کسی اتفاقی به این مراتب نمی‌رسد.

کرباسی با بیان اینکه یکی از ارکان‌های مهم تربیتی در شکل‌گیری شخصیت حاج عباس، «مسجد» بود، ادامه داد: در دوران ستمشاهی، وجود مسجد و جلسات قرآن نقش فوق‌العاده‌ای داشت. فراموش نمی‌کنم که در جلسات هفتگی قبل از انقلاب تک‌تک آیات قرآن یا احادیث را برای ما توضیح می‌داند. این‌ها مبانی فکری بچه‌های ده‌دوازده‌ساله قبل از انقلاب بود که آن‌ها را بارور می‌کرد و آنها را برای انقلاب اسلامی آماده می‌کرد. حاج عباس نیز در همین مسجد و همین جلسات قرآن شخصیتش شکل گرفت و رشد کرد.

وی با اشاره به نقش محیط مدرسه در تربیت شهید نیلفروشان افزود: بزرگوارانی که خیابان ابن‌سینا را می‌شناسند، می‌دانند شخصیت‌هایی مانند حاج حسین نیلفروشان، حاج محمدباقر نیلفروشان و حاج حسین علی نیلفروشان با تأسیس مدرسه نور و دانش در دوران شاهی، چه خدمتی کردند تا بچه‌ها در محیطی مناسب درس بخوانند و پرورش پیدا کنند. معلمان آن مدرسه، هم به درس بچه‌ها، هم به نماز و هم به احکام و رشد تربیتی آن‌ها توجه داشتند. همین عوامل موجب شد شخصیت حاج عباس به‌گونه‌ای رشد کند که وقتی جنگ شروع شد، باچهارده سال به جبهه برود.

دوست شهید نیلفروشان خاطرنشان کرد: این شهید یک‌بار رفت اهواز اما به دلیل کمی سن برش گرداندند و مهر سال ۶۰ با تغییر شناسنامه از پادگان غدیر برش گرداندند. تا اینکه اواخر سال ۶۰ به شهید محمد تمیزی‌فر، فرمانده کردستان، متوسل شد و گفت: “تو را خدا یک‌جوری ما را ببر جبهه. ” و جرقه اتصال حاج عباس به جبهه و کردستان به‌دست شهید تمیزی‌فر زده شد.

کرباسی اضافه کرد: به ظاهر به‌عنوان نیروی تبلیغی وارد کردستان شد، اما عنصر رزمی و روح حماسی‌اش اجازه نمی‌داد فقط کار تبلیغاتی بکند. در پاکسازی‌هایی که کردستان آن روزها نیاز داشت، حضور یافت. همین که پایش به جبهه غرب، باز شد، روحش پر می‌کشید که به جبهه جنوب برود.

وی با بیان اینکه «به‌سختی، اواخر خرداد ۶۱ توانست به جنوب اعزام شود و اولین عملیات رزمیش عملیات رمضان بود»، اظهار کرد: عملیات رمضان آن‌قدر سخت و پیچیده بود که نیروی ساده به درد جنگ نمی‌خورد. روز اول، فرمانده گردان گفت دنبال کلاشینکف نباشید؛ کسی که می‌خواهد بجنگد باید واقعاً رزمنده باشد. در همان جمع دویست–سیصد نفر، اولین کسی که پا شد و گفت “من آماده‌ام”، حاج عباس بود.

این استاد دانشگاه افزود: من که تمام بدنم می‌لرزید، دستش را گرفتم و گفتم “عباس بنشین، ما هنوز آشنا نیستیم، بلد نیستیم.” اما او آرپی‌جی زد، آن‌قدر به دشمن نزدیک شد که فردای عملیات وقتی پیدایش کردم، لنگان‌لنگان راه می‌رفت. آن‌قدر جسارت داشت که به تانک عراقی نزدیک می‌شد، از آن بالا می‌رفت و نارنجک می‌انداخت و وقتی آرپی‌جی تأثیر نداشت، به شیوه دیگر با دشمن می‌جنگید.

کرباسی ادامه داد: این عزیزان آزادی کامل داشتند که بعد از جنگ در عرصه‌های مختلف مقاومت حضور یابند. اما شهدا در کنار این حضور، گاهی با پیچیدگی‌هایی در زندگی مواجه بودند که کسی از بیرون متوجه نمی‌شد. خانواده شهید حاج عباس، پدر و مادرشان، که دو پسرشان پیش‌تر به رحمت خدا رفته بودند، داغ‌دار بودند و حاج عباس در کنار مسئولیت‌هایش باید مسائل خانوادگی را نیز مدیریت می‌کرد.

وی با تأکید بر نقش ارزنده همسر شهید گفت: کسی نمی‌داند همسر شهید چه میزان صبوری و ایمان داشت. از آغاز زندگی مشترک، کنار حاج عباس بود. اوایل ازدواج، حاج عباس هنگام مأموریت جنوب تصادف کرد و چند جای بدنش شکست. من رفتم عیادتش؛ دیدم خاطراتش را نوشته و می‌گوید “خانمم می‌نویسد.” این دختر خانم مؤمن، متدین و صبور، از همان آغاز، یار واقعی حاج عباس بود. فرزندانش نیز باعث افتخار ما هستند.

دوست شهید نیلفروشان با اشاره به سوءبرداشت‌های سیاسی پس از جنگ اظهار کرد: گاهی به دلیل ارتباطاتی که در محل کارش وجود داشت، برخی گمان می‌کردند موضع سیاسی حاج عباس تغییر کرده است. اما او هرگز موضعی غیر از خط ولایت اتخاذ نکرد. در دوران تلخ فتنه، خدا قریحه شعری به او داده بود تا ولایتمداری‌اش را اثبات کند؛ همان شعری که جواب بسیاری را داد و جهت را نشان داد.

این شعر طولانی است و خوشبختانه در مراسم سالگردش رونمایی شد.

کرباسی افزود: این شهید غیور با شعر، موضع خود را اعلام کرد، خط او خط رهبری بود؛ به کسی وام‌دار نبود و تنها به ولایت متصل بود. تمام فراز و فرودهایش تنها با یک معیار سنجیده می‌شد: این‌که حضرت آقا چه می‌فرمایند و او به آن عمل می‌کرد.

کد خبر 926127

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.