به گزارش خبرگزاری ایمنا، در میان سازهای ایرانی، سهتار با روح عارفانه و شاعرانه فرهنگ ایرانی پیوند خورده است. واژه «سهتار» در اصل به معنای «ساز سهسیمی» است؛ اما امروزه این ساز چهار سیم دارد.
سیم چهارم که به آن «سیم مشتاق» میگویند، در قرن هجدهم میلادی بهدست مشتاق علیشاه اصفهانی، عارف و نوازنده بزرگ دوره زندیه، به ساز افزوده شد تا رنگی تازه از صدا و معنا به سهتار بخشد.
سهتار در نگاه نخست شبیهسازی ظریف و کوچک است، اما در حقیقت یکی از پیچیدهترین سازهای ایرانی از حیث بیان صوتی است. بدنه آن بهطور معمول از چوب توت، دستهاش از چوب گردو یا افرا و سیمهایش از فولاد و برنز ساخته میشوند. نواخته شدن آن با ناخن انگشت اشاره دست راست صورت میگیرد، نه با مضراب و این یکی از ویژگیهایی است که صدای سهتار را از دیگر سازهای ایرانی متمایز میکند، صدایی که نرم، پیوسته و عمیق انسانی است.
از منظر علمی، گستره فرکانسی سهتار در حدود دو و نیم اکتاو است و بهسبب ساختار ظریفش، دارای طنین طبیعی و غنی از هارمونیکها است. در اصطلاح آکوستیکی، سهتار صدایی دارد که در محدوده میانی طیف صوتی قرار میگیرد و درنتیجه برای همراهی با آواز ایرانی بسیار مناسب است. بههمیندلیل، بسیاری از خوانندگان کلاسیک ایرانی، تمرین و بداههخوانی خود را با سهتار انجام میدهند.
اما سهتار تنها ساز موسیقی نیست؛ ساز خلوت و تفکر است. در روزگارانی که موسیقی، بهویژه موسیقی آوازی با محدودیت روبهرو بود، سهتار در گوشه خانقاهها و خانههای اهل دل زنده ماند. این ساز به سبب صدای به نسبت آهسته و درونگرایش، ساز نجوا و راز نام گرفته است. در سنت عرفانی ایران، سهتار، سازِ سلوک و خلوت به شمار میرفت، سازی که با آن عارفان و سالکان، بینیاز از هیاهوی مجلس، با خود و خدای خویش سخن میگفتند.
میرزا عبدالله فراهانی، استاد بزرگ موسیقی دستگاهی، شیوهای تازه از نوازندگی و آموزش سهتار را بنیان گذاشت که هنوز هم اساس آموزش ردیف در ایران است. پس از او، شاگردانش چون احمد عبادی، فرزند میرزا عبدالله، سهتار را به اوج رساندند و این ساز را به صدایی ملی و مردمی بدل کردند.
سهتار احمد عبادی، با آن صدای ظریف و آرام، نمونه کامل ساز اصیل ایرانی بود؛ بیادعا، صادق و در عین حال عمیق؛ او بود که سهتار را از سایه بیرون آورد و به برنامههای رادیو و اجراهای رسمی وارد کرد. پس از او، نوازندگانی چون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، مجید درخشانی، داریوش طلایی، کیهان کلهر و پژمان طاهری، هر یک زبان تازهای به سهتار بخشیدند؛ برخی آن را فلسفیتر، برخی عاشقانهتر و برخی جهانیتر کردند.
از نظر ساختار موسیقایی، سهتار دارای دوازده پرده ثابت و چند پرده متغیر است و قابلیت اجرای تمام دستگاههای موسیقی ایرانی را دارد. ظرافت تکنیکهای نوازندگی در آن، مانند ریز، مضراب برگشت، پرش انگشتان و ویبراسیون، سبب میشود حتی در اجرای سادهترین گوشهها نیز، عمقی از احساس و معنا شنیده شود.
سهتار در ترکیب با دیگر سازها نیز تجربههای موفقی داشته است. هرچند صدای ظریفش بهطور معمول برای تکنوازی مناسبتر است، اما در برخی آثار گروهی، مانند آلبومهای «چاووشی ۶» و «نوا» اثر محمدرضا لطفی و محمدرضا شجریان، نقش مؤثری در شکلگیری رنگ صوتی گروه داشته است، همچنین در آثار حسین علیزاده چون «ترکمن»، «راز نو»، «به تماشای آبهای سپید»، سهتار صدایی نمادین دارد؛ گویی ترجمان اندیشه و خلوت درونی آهنگساز است.
در دهههای اخیر، سهتار حتی در مرزهای جهانی موسیقی نیز شنیده شده است. اجرای آن در کنسرتهای بینالمللیِ حسین علیزاده، و همکاری او با نوازندگانی از اروپا، آسیا و آمریکا، نشان داده که این ساز میتواند در کنار سازهای غربی نیز صدایی مستقل و تأثیرگذار داشته باشد. بسیاری از موسیقیدانان غیرایرانی، از جمله اعضای پروژه Silk Road Ensemble، سهتار را یکی از شاعرانهترین سازهای زهی جهان دانستهاند.
از منظر احساسی و نمادین، سهتار در فرهنگ ایرانی، صدای «خلوت انسان با حقیقت» است. صدای آن نه برای پر کردن تالارها، بلکه برای پر کردن خلأ درون انسان ساخته شده است. سهتار همان سازی است که نه برای تماشاگر، بلکه برای خودِ نغمه مینوازد و میگرید.
سهتار را میتوان خلاصه موسیقی ایرانی دانست؛ سازی که از پیچیدگی به سادگی و از فریاد به زمزمه رسیده است. اگر تار، زبان عقل و قدرت است، سهتار زبان دل و درون است.


نظر شما