از زانو زدن والرین تا اقتدار شاپور؛ داستان مجسمه والرین چیست؟

در تاریخ پر فرازوفرود ایران، کمتر رویدادی به اندازه اسارت امپراتور روم به‌دست ایرانیان، غرورآفرین و شگفت‌انگیز بوده است. ماجرای شاپور یکم و والرین نه افسانه است و نه اغراق؛ سندی است از دوره‌ای که ایران ساسانی در اوج قدرت خود ایستاده بود و امپراتوری روم در برابرش به زانو درآمد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در تاریخ پر فرازوفرود ایران، کمتر رویدادی به اندازه اسارت امپراتور روم به‌دست ایرانیان، غرورآفرین و شگفت‌انگیز بوده است. ماجرای شاپور یکم و والرین نه افسانه است و نه اغراق؛ سندی است از دوره‌ای که ایران ساسانی در اوج قدرت خود ایستاده بود و امپراتوری روم در برابرش به زانو درآمد.

در نیمه سده سوم میلادی، دو قدرت بزرگ جهان یعنی ایران ساسانی در شرق و روم در غرب بر سر قلمروهای بین‌النهرین، ارمنستان و سوریه درگیر رقابتی طولانی بودند. شاپور یکم، دومین پادشاه از سلسله ساسانی، پس از تثبیت حکومت خود، تصمیم گرفت با گسترش مرزهای غربی، اقتدار ایران را برابر نفوذ روم تحکیم کند. در آن زمان، روم با بحران‌های سیاسی و نظامی متعددی روبه‌رو بود؛ امپراتوران پی‌درپی عوض می‌شدند و مرزهای شرقی آسیب‌پذیر شده بود.


بیشتر بخوانید


نخستین رویارویی شاپور با رومیان حدود سال ۲۴۳ میلادی رخ داد. در این نبردها، ایران توانست بخشی از سرزمین‌های شرق فرات را بازپس گیرد، اما نقطه اوج تقابل دو امپراتوری در سال ۲۶۰ میلادی رقم خورد؛ زمانی که والرین (Valerian)، امپراتور روم، با لشکری بزرگ برای مقابله با پیشروی‌های ایران وارد آسیای صغیر شد.

والرین مردی سالخورده بود، اما تصمیم داشت اعتبار ازدست‌رفته امپراتوری روم را بازگرداند. سپاه او به سوی شهر ادیسا (Edessa) در نزدیکی اورفه امروزی، ترکیه حرکت کرد. در آنجا، ارتش روم در محاصره نیروهای ایرانی افتاد. به روایت تاریخ‌نویسان رومی همچون زوسی‌موس و اورلیوس ویکتور، بیماری طاعون در اردوگاه روم شیوع یافته بود و روحیه سربازان به شدت تضعیف شده بود. شاپور با هوشمندی از این موقعیت استفاده کرد و در حمله‌ای ناگهانی، ارتش روم را در هم شکست.

آنچه این واقعه را یگانه کرد، اسارت امپراتور روم بود؛ حادثه‌ای که تا آن زمان در تاریخ جهان بی‌سابقه بود. شاپور، والرین را دستگیر کرد و به‌عنوان اسیر به ایران فرستاد. منابع رومی از این اتفاق با تلخی یاد کرده‌اند و آن را «ننگ بزرگ روم» خوانده‌اند و در منابع ایرانی و نیز در آثار باستانی، این رویداد نشانه اقتدار و خرد سیاسی ایران دانسته شده است.

از زانو زدن والرین تا اقتدار شاپور؛ داستان مجسمه والرین چیست؟

بر پایه روایت‌های تاریخی، شاپور با والرین رفتار تحقیرآمیزی نداشت، او را زنده نگاه داشت و از مهارت اسیران رومی برای عمران و آبادانی شهرها بهره گرفت. گفته می‌شود، بخشی از اسیران در ساخت شهر گندی‌شاپور، که بعدها به یکی از مراکز بزرگ علمی و پزشکی جهان بدل شد، مشارکت داشتند. این رفتار، بازتابی از روحیه تمدن‌ساز ایرانیان بود که حتی در پیروزی، به جای انتقام، به سازندگی می‌اندیشیدند.

شکوه این رویداد تنها در روایت‌ها و کتاب‌ها نیامده است، بلکه این پیروزی چنان شکوهمند بوده که در سنگ‌نگاره‌های شاپور در نقش رستم و نقش رجب نیز جاودانه شده است. در یکی از برجسته‌ترین آثار، شاپور بر اسبی تنومند سوار است، در حالی که والرین، امپراتور مغلوب روم، در برابر او زانو زده و دست به نشانه تسلیم بالا برده است. در پشت سر شاپور، فیلیپ عرب، امپراتور پیشین روم، ایستاده است؛ کسی که پیش‌تر پیمان صلحی تحقیرآمیز با ایران بسته بود. این صحنه نه‌تنها یک تصویر هنری، بلکه بیانی تصویری از توازن قدرت در قرن سوم میلادی است.

برخی پژوهشگران غربی، از جمله «آرتور کریستن‌سن» و «ریچارد فرای»، این واقعه را نمادی از اوج اقتدار ساسانیان می‌دانند؛ یکی از دوران‌هایی که ایران، قدرت نخست شرق بود و می‌توانست بزرگ‌ترین امپراتوری غرب را به چالش بکشد.

با این حال، سرنوشت والرین به روشنی معلوم نیست. مورخان رومی نوشته‌اند که او سال‌ها در اسارت زیست و همان‌جا مرد. افسانه‌هایی نیز شکل گرفت که گویا شاپور او را برای نشان دادن قدرت خود، گاه به‌عنوان پله‌ای برای سوار شدن بر اسبش استفاده می‌کرد، اما این روایت‌ها بیشتر رنگ تبلیغاتی دارند و در منابع ایرانی تأییدی بر آن وجود ندارد.

ماجرای شاپور و والرین تنها یک پیروزی نظامی نبود، نمایش خرد سیاسی و فرهنگی ایرانیان در رویارویی با قدرت‌های جهانی بود. ساسانیان در اوج توان، نه‌تنها مرزهای کشور را گسترش دادند، بلکه توانستند چهره‌ای مقتدر و درعین‌حال متمدن از ایران در برابر جهان آن روز ترسیم کنند.


بیشتر بخوانید


این داستان، که هزاروهفتصد سال پیش در دل بین‌النهرین رخ داد، امروز نیز به‌عنوان یکی از درخشان‌ترین فصول تاریخ ایران باقی مانده است، فصلی که در آن، امپراتور مغرور روم در برابر پادشاه ایران زانو زد و تاریخ، با صدای سنگ‌های نقش رستم، آن لحظه را برای همیشه به یاد سپرد.

کد خبر 922287

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.